چرایی تقدیر رهبری از کوچهگردانهای عاشق/ خدمت بر سیاست ارجحیت دارد
آغاز فعالیتهای جمعیت امام علی(ع) را میتوان با همین طرح کوچهگردی عاشق دانست. بسیاری نیز این جمعیت را با همین نام میشناسند.
آغاز فعالیت های جمعیت امام علی را می توان همین طرح کوچه گردی عاشق دانست. بسیاری نیز این جمعیت را با همین نام می شناسند .
تعریف و تمجید رهبری برای بسیاری سوال برانگیز بود. هم از این جهت که رهبری کمتر اهل نام بردن و بیان مصداق هستند و مهمتر اینکه پیشتر برخی رسانه ها در نقد جمعیت امام علی به گرایش های ضددینی این جریان اشاره کردند و فعالیت خیریه ای این جریان را بیشتر پوششی برای فعالیت های ضد دینی دانستند .
در این رابطه ذکر چند نکته حائز اهمیت است .
مقدمتا اینکه این قلم از پشت پرده این جریان بی اطلاع است. اینکه برخی اتهام ضددینی به این گروه می زنند باید بتوانند ادعایشان را ثابت کنند. طبیعی است که اگر این ادعا درست باشد باید نهادهای امنیتی کشور نسبت به این جریان حساس بوده و جلوی فعالیت های پوششی این گروه را بگیرند. حال آنکه سکوت نهادهای امنیتی و مجوز آنها، ملاک برائت است .
مهمتر اینکه اشاره رهبری به مصداق نیز گواهی بر رد این اتهامات است. این نیز به حکم عقل روشن است .
اما مساله یادداشت این مقدمه نیست. مساله فراتر از این موضوع است و همه نهادهای اجتماعی که ممکن است از جهت سیاسی همراه با قرائت رایج از انقلاب نباشند را هم در برمی گیرد .
جمعیت امام علی در حال حاضر یکی از فعال ترین گروه های اجتماعی و خیریه ایست که در رسیدگی به کودکان کار و خانواده نیازمندان و زنان آسیب پذیر و غیره سابقه طولانی دارند. بسیاری از جوانان مشغول در این مجموعه با اخلاصی مثال زدنی و همتی ستودنی سالهاست عمر و وقت و سرمایه مادی و معنوی خود را خرج این راه کردند .
به چشم شاهد بودم که جوانان مشغول در این جمعیت برای حل مشکل تحصیلی شاگردان خود که کودک کار بودند چه خطرها که نکردند. از صحبت کردن با صاحب کار سنگ دل تا تعامل با پدر و مادر معتاد و خطرناک .
از معلمین این مدارس که سالهاست به صورت رایگان زندگی خودشان را خرج تعلیم و تربیت این بچه ها کرده بودند شنیدم که یکی از دغدغه های اصلی شان در برخورد با این بچه ها این بوده است که اینها خیلی به ما وابسته اند و هربار ما را می بینند دوست دارند خودشان را در آغوش ما بیاندازند و این درحالی است که برخی شان دارای بیماری های خطرناک و مسری هستند .
برای چو منی خیلی جالب بود که دغدغه این جوان ها تا چه سطوحی پیش رفته است. شنیدم که در اغلب اوقات نیز در انتخاب این دوگانه، جانب عاطفه و محبت شان را به این بچه ها گرفتند .
از امدادگری دیگر شنیدم که برای راه اندازی یک کلاس تعزیه خوانی برای این بچه ها که سالها آرزوی راه اندازی یک هیات محلی و تعزیه خوانی داشته اند، به چه کارها دست نزده و تا کجاها نرفته است .
اما غرض نوشتار این هم نیست. نوشتن از خدمات این جمعیت نیز در جای خود محل توجه است اما جهت و محتوای این یادداشت بیان خدمات نیست. از طرفی بدون شک این گروه اجتماعی نیز مانند بسیاری دیگر از نهادها بدون اشکال نیستند. چه کسی مدعی است که بدون اشکال است؟
مساله این یادداشت نحوه مواجهه سیاسی با این گروه های اجتماعی است. البته مواجهه سیاسی از منظر انقلاب اسلامی .
نکته بسیار کلیدی در مواجهه با این گروه ها کنار گذاشتن گارد سیاسی است. آنچه در سیاست می گذرد به شکل قابل ملاحظه ای با حوزه اجتماع متفاوت است .
ما در حوزه سیاست اغلب به دنبال هم گروهی و هم حزبی هستیم. با کسی نشست و برخاست داریم که بیشترین قرابت فکری و سیاسی داشته باشیم. یک مقدار که در حوزه فعالیت های سیاسی جدی تر می شویم و به اهمیت وفاق و وحدت پی می بریم نگاه جبهه ای پیدا می کنیم. یعنی برای مقابله با یک گروه سیاسی حاضریم با دیگر گروه های سیاسی نزدیک جریان خودمان، وحدت کنیم .
اما ماجرا در حوزه فعالیت های اجتماعی فراتر از جبهه سیاسی است .
در این رابطه ذکر چند نکته اهمیت کلیدی دارد .
یکم، ما باید توجه کنیم که خدمت این نهاد و نهاهای مشابه به مردم، در نهایت خدمت به کشور و انسانیت و انقلاب است. پس از این جهت قابل تکریم اند .
دوم. این دست جریانات که بجهت کار تشکیلاتی خودجوش و مردمی اند باید الگو شوند و از این جهت هم قابل قدردانی و تکریم اند. این مهم از این جهت که متاسفانه مدتی است، فعالیت های اجتماعی در کشور منوط به حضور و حمایت های نهادهای حاکمیتی است بسیار اهمیت دارد. باید توجه داشت که آنچه اثرگذاری و ماندگاری را به شکل معناداری ارتقا می بخشد اقدامات مردمی و خودجوش است .
سوم اینکه ما باید قائل به رشد و کمال اجتماعی افراد و نهادها باشیم. رشد وقتی با سرعت و استحکام بیشتری جواب میدهد که نقطه آغازین قابل اعتنایی وجود داشته باشد. نقطه شروع خدمت به محرومین بسیار با اهمیت است. باید روی این نقطه تمرکز کرد و مجموعه ها را با جذب حداکثری رشد داد. کاری که رهبری به عنوان پدر جامعه انجام دادند .
در نهایت و مهمتر اینکه؛
هر حرکت اصلاحی در انقلاب باید مردمی انجام شود. از این جهت تک تک افراد اهمیت دارند. لذا در عرصه های اجتماعی و با نگاه به پیشرفت کشور و رسیدگی به مردم و اصلاح کار انقلاب و نه کار حزب و جریان، هر نوع تغییر و اصلاحی با حضور و از طریق تک تک مردم جلو میرود. به تعبیر دیگر ما در حوزه اجتماع نیاز به وحدت حداکثری و برای ایجاد هر نوع وحدتی نیاز به نقطه اشتراک داریم. فصل مشترک مردم ما خدمت است و معنویت .
مردم ما همه اهل ولایت اهل بیت اند. اهل معنویت اند. اهل دینداری اند. از طرفی مردم ما همه اهل خدمت اند. این نقطه اشتراکی را باید قدر دانست. وحدت روی همین نقطه اشتراکی ایجاد می شود .
در انتها لازم به تاکید است که جان مایه انقلاب اسلامی فعالیت اجتماعی و رسیدگی به حال محرومین است. این درحالی است که عمده اهل سیاست ما که داعیه دفاع از انقلاب را هم دارند کمتر دغدغه کودک کار و زنان بدسرپرست و اعتیاد و بچه یتیم و حاشیه نشین و غیره را داشته و دارند. واقعا چه میزان اهل سیاست انقلابی ما نگران آسیب های اجتماعی محله هرندی و شوش بوده اند؟ این در حالی است که سالهاست این جوانها در این حوزه که مهمترین دغدغه انقلاب اسلامی یعنی رسیدگی به حال محرومین است، فعال بوده اند .
این حرفها که پیش می آید یادآوری داستان مشهور مفضل و لات و لوت ها و کفتربازها برای ختم یادداشت قابل توجه است .
عدهای نامه نوشتند به امام صادق(ع) و گفتند که مفضل بن عمر (یکی از اصحاب امام) با لات و لوتها و کفتربازها میچرخد .
شما نامهای به مفضل بنویس تا خودش را جمع و جور کند. بالأخره برای تیپ علما و اصحاب شما این جریان خوب نیست .
حضرت نامه نوشتند و سرش را هم مهر و موم کردند و گفتند این را به دست مفضل برسانید. مفضل نامه امام را باز میکند و جلوی بقیه شروع میکند به خواندن .
امام فرموده بودند :
بسم الله الرّحمن الرّحیم، این لیست خرید من است بخر و بیاور .
اینها تعجب میکنند که این چه نامهایست. صورت مسئله چه بود و این نامه چیست .
نامه را میچرخانند همه میبینند که لیست خرید است. امام چیزی از بحثی که مفضل با کفتربازها میچرخد، نیاورده است .
مفضل به اینها میگوید به هر حال امام لیست خرید داده چه کار میکنید؟
(کمک میکنید تا تهیه کنیم؟) میگویند که خوب این پول زیادی میخواهد.خلاصه اینکه ما اول باید برویم یک سری کمیسیونهای
اقتصادی تشکیل دهیم و مطلب را بررسی کنیم.جلساتی با هم میگذاریم ونتیجه جلسات را به تو میگوییم .
همین که میخواهند بروند مفضل میگوید: نه! ناهار را باشید و بعد بروید .
بعد مفضل میرود همان قومی که به آنها سعایت شد، همان کفتربازها را میآورد،
برای آنها نامه امام را میخواند و میگوید امام نامه نوشته است. این نامه امامتان است،چه کار میکنید؟
میروند و هنوز غذای آن مهمانها تمام نشده برمیگردند و پولها را جلوی مفضل و اینها میریزند .
مفضل میگوید :
شما میگویید من اینها را از دور خودم برانم!!!؟
گمانتان بر این است که خدا محتاج نماز و روزه شماست؟
منبع: صبحنو
دیدگاه تان را بنویسید