مرثیه ای برای صندلی های خالی

کد خبر: 531509

استقبال ضعیف نمایندگان مجلس برای عضویت در کمیسیون فرهنگی آن هم در وضعیتی که رهبر انقلاب بارها از بی‌توجهی به مسایل فرهنگی گلایه کرده‌اند این روزها محل حرف و حاشیه‌های بسیاری شده است.

صبح نو؛ محمد کمیل حسینی:

استقبال ضعیف نمایندگان مجلس برای عضویت در کمیسیون فرهنگی آن هم در وضعیتی که رهبر انقلاب بارها از بی‌توجهی به مسایل فرهنگی گلایه کرده‌اند این روزها محل حرف و حاشیه‌های بسیاری شده است. در آغازین روزهای مجلس موضوعی جالب توجه و قابل تحلیل و واکاوی اتفاق افتاد و آن علاقه و اولویت نمایندگان در حضور در کمیسیون‌های گوناگون بود. طبق آیین‌نامه مجلس هر نماینده اولویت‌های خودش را برای حضور در کمیسیون‌های گوناگون اعلام می‌دارد و در صورتی که تعداد ابراز تمایلات برای کمیسیون‌های گوناگون بالاتر یا پایین‌تر از حد نصاب آن کمیسیون باشد هیات‌رییسه به جابه‌جایی نمایندگان در کمیسیون‌های گوناگون اقدام می‌کند. امسال با وجود تاکیدات رهبری بر اهمیت فرهنگ و مشکلات فرهنگی و اجتماعی فقط تعداد معدودی از نمایندگان به حضور در کمیسیون فرهنگی تمایل داشتند و در مقابل حدود پنج برابر آن تعداد متقاضیان شرکت برای هریک از کمیسیون‌هایی چون امنیت و سیاست خارجی، صنایع و معادن، بودجه و ... وجود داشت. چرا؟ ترجیح اولویت‌های فردی بر منافع ملی دلیل نخست خدای‌ناکرده می‌تواند این باشد که برخی نمایندگان اولویت‌های شخصی را بر ملی ارجحیت داده و احتمالاً به این امید که در کمیسیون‌های فوق‌الذکر امکانات و شرایط بهتری برای رشد و ترقی اقتصادی و بالا رفتن از پله‌های ترقی به صورت دفعی و یک‌شبه و سفرهای خارجی و حق مأموریت‌ها و جوازهای پرارزش و به هر حال پول نفت و رانت‌های گوناگون و غیر و غیره وجود دارد، دست به چنین انتخاب‌هایی زده‌اند، اما امیدواریم که این‌طور نبوده و نمایندگان بر قسم و پیمان خویش ایستاده‌اند و قرار نیست مجلس را سکوی پرتابی برای خود کرده و منافع ملی را قربانی منافع شخصی و محلی و فرصتی برای بستن کوله‌بار خویش کنند. معضلات فرهنگی، معضل نیستند؟ دلیل دیگر شاید این باشد که نمایندگان محترم متوجه معضلات فرهنگی جامعه نیستند یا آنها را معضل نمی‌دانند و این نیز اندکی بعید به نظر می‌رسد زیرا بسیاری از معضلات و آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی که در سال‌های گذشته در زیر پوست شهر جریان داشته امروزه بروز بیشتری یافته و بعید به نظر می‌رسد نمایندگان مجلس با ارتباطات اجتماعی گوناگون از این موضوعات بی‌خبر بوده و از آمارها و جریانات مربوط مطلع نباشند و همچنین بعید به نظر می‌آید که برخی از این معضلات که دیگر آنچنان واضح و نمایان بر پیکره شهر نمایان است برای نماینده‌ای که قرار است بر مسند مجلس شورای اسلامی بنشید حکم معضل و آسیب اجتماعی و فرهنگی را نداشته باشد حال این معضلات در اخلاق یا در اندیشه یا در رفتار اجتماعی جمعی و فردی و... باشد. اقتصاد بر فرهنگ اولویت دارد؟ دلیل دیگر شاید این است که نمایندگان این معضلات فرهنگی را می‌بینند ولی مبارزه با آنها را اولویت نخست جامعه نمی‌دانند و بیشتر علاقه‌مندند با برخورد اقتصادمحور با این مقولات فرهنگی برخورد کنند. البته درست است که میان نظامات مختلف از اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و... بده‌بستان وجود دارد و گاهی اقتصاد تغییراتی در فرهنگ ایجاد می‌کند اما باز در ساحت اندیشه دینی و اسلامی برخلاف اندیشه‌های مارکسیستی به نظر فرهنگ و مقولات وابسته به آن نقش سنگین‌تری دارند تا ساز و کار تولید و تغییرات نهضت‌های پیامبرانی چون حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه)، انقلابی در نظام فرهنگی بوده است تا اقتصادی که البته تغییراتی را در نظام اقتصادی نیز ایجاد کرده است و انقلاب اسلامی نیز انقلابی برآمده از فرهنگ بوده تا اقتصاد و صدالبته به نظر برخی کارشناسان درمان بسیاری از معضلات اقتصادی فعلی را نیز باید در فرهنگ جست‌وجو کرد؛ مانند ارتقای فرهنگ تولید و خودباوری، سازماندهی فرهنگی مصرف و مبارزه با اسراف و اشرافیت و ترویج کار و ساده‌زیستی توجه به فقرا و نیازمندان و صدها مقوله ریز و درشت فرهنگی که تاثیرات عمیق در اقتصاد کشور دارد. مانمی‌توانیم؟ اما دلیل دیگری هم می‌تواند وجود داشته باشد که چه‌بسا از علل فوق‌الذکر خطرناک‌تر باشد و آن اینکه نمایندگان معضلات فرهنگی را می‌بینند و متوجه اولویت درمان آنها برای کشورند اما به نوعی در برابر این تغییرات تسلیم و خودباخته‌اند و راه تلاش عملی برای این معضلات ندارند و این تحولات را روندی قهری می‌دانند که تلاش‌های ما نهایتاً می‌تواند آنها را مدت کوتاهی به تعویق بیندازد. لذا علاقه و انگیزه‌ای برای کار در کمیسیون فرهنگی و ارائه راه حل و درمان برای این معضلات ندارند. این معضل نه فقط گریبانگیر نمایندگان مجلس است بلکه در بسیاری از نهادها و ارگان‌های فرهنگی و حتی آحاد مردم قابل مشاهده است و آن نبود اعتماد به نفس و باور به «ما می‌توانیم» در مقولات فرهنگی است که البته ریشه‌های تاریخی و جامعه‌شناختی فراوانی چون استعمار، غرب‌زدگی، خودکوچک‌بینی، هژمونی فرهنگی و اقتصادی غرب و... می‌توان برای آن یافت. همین از خودباختگی می‌تواند ریشه بسیاری از بی‌برنامگی‌ها و سهل‌انگاری‌ها و تساهل‌های بیهوده در حوزه فرهنگ باشد. در واقع، امید همواره مشوق و مقوم حرکت و تلاش است و ما در ایران به این نیاز داریم که باور کنیم ما می‌توانیم، جدا از غلبه هژمونیک غرب، طرحی نو دراندازیم و روند دیگری از توسعه را پیش بگیریم که ما را از آفت‌ها و آسیب‌های توسعه غربی دور نگه دارد. ما نیاز به باور «ما می‌توانیم» در فرهنگ باور داریم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد