سردار ناظری؛ طراح دستگیری ملوانان آمریکایی

کد خبر: 527329

موسوی ادامه داد: در روزی که ملوانان آمریکایی دستگیر شدند، در واقع حاج محمد یکی از طراحان اصلی آن قضیه بود، البته درست است که ایشان در مرحله دستگیری آمریکایی‌ها حضور نداشت، اما در مجموع کنترل‌کننده به همراه سردار فدوی حضور داشتند. این اتفاق دقیقا در زمانی رخ داد که قرار بود نتیجه برجام اعلام شود، به همین خاطر مسئله اهمیت و حساسیت زیادی داشت.

روزنامه کیهان: سردار حاج احمد موسوی، همرزم شهید ناظری می‌گوید: یکی از خصوصیات ایشان این بود که برای کارهای خود هدف داشت، او مبدا و بنیانگذار کارهای سمبلیک بود و اعتقاد داشت در میدان رزم همه نباید یک جور باشند و لباس خاکی بپوشند. حاج محمد درهنر، موسیقی و شعرهم دستی بر آتش داشت، او یک آدم چند بعدی بود، اکثر شعرهای مرحوم آقاسی را حفظ بود و با همان تن صدای آقاسی می‌خواند. وی افزود: حاج محمد در هر عرصه‌ای که وارد می‌شد کار را پیش می‌برد، در شناسایی ورزشکارانی که متمایل به انقلاب بودند نقش داشت و خبرنگاران را به سمت ورزشکاران انقلابی هدایت می‌کرد.رشته‌های نظامی در جنگ به کلاسیک یا منظم و غیرمنظم تقسیم می‌شود؛ رشته حاج محمد جنگهای غیرمنظم بود. این رشته، از رشته جنگهای منظم بسیار سخت‌تر است. در جنگهای منظم خاکریز دشمن مشخص است، تیم‌های شناسایی و عکس هوایی وجود دارد، اما در جنگهای نامنظم دشمن از پوشش مردم استفاده می‌کند. سردار ناظری با هوش و استعداد فوق العاده‌ای که داشت یکی از بهترین جنگ آوران جنگ‌های نامنظم بود. موسوی ادامه داد: در روزی که ملوانان آمریکایی دستگیر شدند، در واقع حاج محمد یکی از طراحان اصلی آن قضیه بود، البته درست است که ایشان در مرحله دستگیری آمریکایی‌ها حضور نداشت، اما در مجموع کنترل‌کننده به همراه سردار فدوی حضور داشتند. این اتفاق دقیقا در زمانی رخ داد که قرار بود نتیجه برجام اعلام شود، به همین خاطر مسئله اهمیت و حساسیت زیادی داشت. دستگیری متجاوز فقط به تفنگ دست گرفتن نیست، آن کسی که فرماندهی عملیات را بر عهده دارد اگر خوب نیروها را هدایت کند عملیات با موفقیت به پایان می‌رسد و نتیجه خوبی خواهد داشت. شاید اگر راهنمایی و برخورد درست حاج محمد نبود در این رابطه مشکلی پیش می‌آمد. وی همچنین گفت: در ایام عید نوروز، ابراهیم حاتمی‌کیا به همراه خانواده اش سفری به جنوب کشور داشت. سردار ناظری آقای حاتمی‌کیا را سردار فرهنگی نظام می‌دانست. به همین دلیل آن روز مراسم استقبال مفصلی برای این کارگردان تدارک دید و هم شرایطی را فراهم کرد که در بدو ورود حاتمی‌کیا، نیروها به گرمی و به سبک نظامی از این کارگردان استقبال کردند. آن روز به همراه حاج محمد فیلم بعضی از رزمایشهای گذشته را نیز با آقای حاتمی‌کیا تماشا کردیم. حاج محمد ناظری جزو بهترین اساتید آموزش سپاه بود علی طوسی همرزم شهید درباره وی به کیهان می‌گوید: پادگان سعدآباد اولین پادگان آموزشی سپاه و تنها مرکز آموزشی بود که حاج محمد ناظری هم جزو مربیان اولیه این پادگان بود و در شکل‌گیری آموزش‌ها و تربیت بسیاری از فرماندهان مانند سردار قاسم سلیمانی، احمد متوسلیان، شهید کاوه و دیگر بزرگان نقش بسزایی داشت. در حقیقت مسیر شکل‌گیری، رشد و توسعه آموزشهای سپاه و تربیت کادر اصلی سپاه، مسیر فعالیت‌های شهید ناظری بود. وی افزود: از آنجایی که باید آموزشها را طراحی و اجرا می‌کردیم و متکی به جایی نبودیم، امکان استفاده از منابع را هم نداشتیم و آنچه ارتش داشت پاسخگوی نیاز ما نبود. به همین خاطر اساتید، مدیران و مربیان آموزشی باید دائم در صحنه‌های عملی حضور پیدا می‌کردند. لذا اساتید آموزش از جمله حاج محمد ناظری در اکثر عملیاتهای داخل شهر علیه گروهک‌ها، درگیری‌های شهری، درگیری‌های کردستان و مناطق دیگر، عملیاتهای جبهه‌ها و عملیاتهای برون مرزی مانند عملیات کرکوک و عملیاتهایی که هر کدام ویژگی خاصی داشت حضور داشتند. حاج محمد ناظری جزو بهترین اساتید آموزش بود و در اکثر این عملیاتها حضور داشت. طوسی ادامه داد: آن زمان ارتش وجود داشت و همه روشهای آموزشی ارتش مکتوب بود، اما همت بر این بود که یک روش نویی که مورد نیاز انقلاب است تولید شود؛ روشی متناسب با سازمان تازه تاسیس سپاه. توصیف بعضی کارها بسیار سخت است، ایجاد کردن یک سیستم آموزشی در شرایطی که قرار نیست به هیچ محتوا و روش آموزش تعریف ‌شده‌ای متکی باشیم و سازمان سپاهی که تجهیزات برای جنگ ندارد، با خلق شیوه‌های نو می‌بایست کمبود تجهیزات و کمبود نیروی خود را جبران می‌کرد. این روشهای نوین آموزشی باید در صحنه آموزش تولید می‌شد. بالاخص برای مجموعه ما که آموزش فرماندهان را هم بر عهده داشت، این کار سخت فقط از امثال شهید ناظری برمی‌آمد. به همین جهت حاج محمد ناظری دائم به دنبال جستجو برای روشهای نوین آموزشی بود، شاید برای یک نوع آموزش، ساعت‌های بسیاری بحث و تبادل نظر، تمرین و سنجش کارایی آن روش صورت می‌گرفت. وی اظهار داشت: تصور این حجم از خاطرات متنوع، تجارب فراوان، صحنه‌های به یادماندنی و عملکردهای گسترده در عمر یک فرد، تصور مشکلی است. شهید ناظری از اولین روزهایی که وارد سپاه شد با روحیه‌ای خالصانه تصمیم گرفته بود بچه‌های محل را برای آموزش به پادگان سپاه بیاورد. هنوز بسیج تشکیل نشده بود اما ایشان بچه‌های محل را می‌آورد و آموزش می‌داد؛ به قدری با این بچه‌ها کار کرده بود که از هر پاسدار حرفه‌ای، حرفه‌ای‌تر شده بودند. جزیره مجنون حسن امیری از دوستان شهید ناظری می‌گوید: شوخ طبعی حاج محمد زبانزد همه بود، روحیه و اخلاق ایشان طوری بود که اگر کسی یک ماه با حاج محمد در یک سنگر می‌ماند احساس خستگی نمی‌کرد، یاد دارم در کربلای پنج باید مسیری را برای دیدن چند نفر از فرماندهان طی می‌کردم در طول مسیر حاج محمد ناظری را دیدم که پشت خاکریزی بود و عراقی‌ها هم آنها را گلوله باران می‌کردند. آن زمان ایشان فرمانده یکی از گردانهای لشکر ثارالله بود. حالش را که پرسیدم با خنده و شوخی جوابم را می‌داد. در آن صحنه آتشباران عراق در عملیات کربلای پنج، حاج محمد با شوخی‌های خود روحیه بچه‌ها را تقویت می‌کرد. وی افزود: در روستایی عملیات کرده بودیم و آنجا زیر آتش دشمن بود، قبرستانی کنار رودخانه بود که اهالی روستا اعتقاد دارند نباید درختهای قبرستان راهم قطع کنند. این قبرستان پوشیده از درخت بود و دشمن روی آن دید نداشت. گردان، حاج محمد و بچه‌های ادوات وارد آن قبرستان شدند. بعثی‌ها هم دائم شلیک می‌کرد و به دنبال بچه‌های ما می‌گشت. همان طور که داشتیم استراحت می‌کردیم چهار گوسفند خرید و آورد. حاجی هم خودش گوسفندها را ذبح کرد و در آن اوج درگیری با شوخی و خنده کباب درست کرد و به همه بچه‌ها کباب داد. شهید ناظری آن روز آن قدر شوخی کرد که خستگی همه بچه‌ها دررفت. ما وقتی کنار حاج محمد بودیم احساس نمی‌کردیم وسط درگیری هستیم.در اوج درگیری‌ها ما هرگز ندیدیم سردار ناظری عصبانی یا ناراحت شود. با شوخی و خنده و گاهی هم محکم و با متانت نیروها را هدایت می‌کرد. امیری گفت: شهید ناظری یک مربی آموزشی بسیار حرفه‌ای و اهل ابتکار بود. او کسی نبود که جزوه ارتش را بخواند و از روی آن درس بدهد. شهید محمد ناظری به همراه بسیاری از دوستانش که جزو بهترین‌ها هستند شیوه‌های آموزش را خلق، عملیاتها را مرور و تجزیه و تحلیل می‌کردند و از آن عملیات‌ها دروس آموزشی را تدوین می‌کردند. شهید ناظری در عین حال که مربی بسیار خوبی بود فرمانده بی‌نظیری هم بود و در بدترین شرایط نیروهایش را به راحتی هدایت می‌کرد. سازماندهی، هدایت و یادآوری تاکتیک را در حالی انجام می‌داد که به نیروهایش روحیه می‌داد و با آنها شوخی می‌کرد. وی در ادامه بیان کرد: تمام دوستانی که در دوره اول سپاه در پادگان امام علی(ع) با حاج محمد هم دوره بودند اعتقاد دارند یکی از معدود کسانی که از سال 58 تا به امروز روحیه و اخلاق دوران دفاع مقدس را حفظ کرد و تغییر نکرد شهید ناظری بود؛ همان طور شوخ، خنده‌رو و دلسوز مردم به خصوص جوان‌ها بود. همرزم شهید ناظری در ادامه گفت: کاری که حاج محمد ناظری 18 سال پیش در جزیره‌ای در جنوب انجام داد از عهده هیچ کس بر نمی‌آمد، جزیره‌ای که آب و برق نداشت و به گفته محلی‌ها، محل فرود آمدن بالگردهای‌آمریکایی بود. حتی یک شب بالگردهای آمریکایی می‌آیند و وقتی متوجه می‌شوند در جزیره نیرو است برمی‌گردند و دیگر نمی‌آیند. اینکه کسی 18 سال در یک بیابان خشک و بی‌آب و علف وسط خلیج فارس با کمترین امکانات حاضر شود و تعدادی جوان که حتی حرفه‌ای هم نیستند با خود به جزیره بیاورد و در آن شرایط سخت آنها را پابند جزیره کند نشان می‌دهد که حاج محمد ناظری فرمانده قدرتمندی بود. روحیه بالای حاج محمد جوانها را به جزیره می‌کشاند. بعضی از این جوانها در آن شرایط سخت گاهی حتی بعد از دو سه ماه به خانه خود برنمی‌گشتند و دوست داشتند تا وقتی حاج محمد در جزیره است آنها هم بمانند؛ این اتفاق خوب قدرت فرماندهی حاج محمد ناظری را نشان می‌داد. وی افزود: شهید ناظری اسطوره و الگوی یک رزمنده مبارز بود، نقش خانواده شهید بزرگوار در این مسئله نقش مهمی است، چرا که عوامل متعددی انسان را به این نقطه می‌رساند که الگوی خوبی برای دیگران باشد. یکی از این عوامل مهم در مورد شهید ناظری خانواده ایشان بود. همسر ایشان هم در سپاه و بسیج خواهران بسیار فعال بودند و هم زندگی را با کمبود حضور شهید ناظری اداره می‌کردند. شهید ناظری گاهی مدتهای زیادی در خانه حضور نداشت و همسر ایشان باید برای فرزندان هم نقش پدری و هم نقش مادری را ایفا می‌کردند. این حضور پررنگ آرامشی را برای شهید ناظری ایجاد می‌کرد که از بابت خانواده هیچ نگرانی نداشته باشد. همسر شهید ناظری در توفیقات ایشان نقش بسزایی داشت که باید دیده و منعکس شود. ایشان در این راه سختی‌های زیادی را تحمل کرد. امیری در پایان گفت: حاج محمد به فقرا خیلی اهمیت می‌داد؛ با چند نفر از دوستانشان مبلغی را جمع می‌کردند و با این مبلغ مایحتاج زندگی برای خانواده‌های بی‌سرپرست تهیه می‌کردند. تعدادی از خانواده‌های بی‌سرپرست را در محله امامزاده حسن(ع) شناسایی کرده بود، کمکهای دوستان را جمع می‌کرد و به آنها می‌داد. ما دو لیتر خون در بدن داریم آن هم به رهبر عزیزمان هدیه می‌کنیم مهدی هداوند از نیروهای تحت امر سردار ناظری می‌گوید: من به قدری با شهید ناظری رفاقت داشتم که مانند پسر ایشان شده بودم. بعد از شهادت سردار ناظری من هم یتیم شدم.یکی از جملاتی که شهید ناظری بارها تکرار می‌کردند این بود که بسیجی سرمایه این مملکت و سرمایه رهبر است؛ ما بسیجی‌های سیدعلی هستیم و باید کاری کنیم که دل رهبر شاد شود؛ ما دو لیتر خون در بدن داریم آن را هم به رهبر عزیزمان هدیه می‌کنیم و جان خود را برای دفاع از ولایت فدا می‌کنیم. اینها جملات شاخص شهید محمد ناظری بود. وی افزود: حاج محمد در یک برهه از زمان، فرمانده نیروی مخصوص نیروی زمینی سپاه در سد لتیان بود، ویژگی آن منطقه این طور بود که در روزهای تعطیل،مردم برای تفریح کنار سد می‌آمدند. آن دوره حاج محمد از پول خودش به ما می‌داد و می‌گفت با این پول برای قایق‌ها بنزین بخرید. برنامه حاجی این گونه بود که به همراه هر کدام از بچه‌های داوطلب، روزهای تعطیل کنار سد می‌آمدند و با قایقها و لوازم غواصی اطراف محل تفریح مردم گشت می‌زدند تا اگر کسی در حال غرق شدن بود را نجات بدهند. آب سد به دلیل سرد بودن گاهی موجب اسپاسم عضلانی شناگر و غرق شدن فرد می‌شود؛ اکثر کسانی که کنار سدها غرق می‌شوند به همین دلیل است. در این مدت دو نفر را نجات دادند. یکی از آنها پیرمردی بود که جلوی چشم بچه‌ها و نوه‌هایش غرق شده بود، یک‌بار هم در حین گشت‌زنی مردم اشاره می‌کنند که در این نقطه دخترشان غرق شده بود و شهید ناظری آن دو را نجات داد. شاگرد شهید ناظری اضافه کرد: حاج محمد به مردم کمک‌های زیادی می‌کرد، به بعضی از جانبازهای دوران دفاع مقدس که از رفقای حاجی بودند و مشکل مالی داشتند، به بعضی از پاسدارانی که مشکل مالی داشتند هم کمک می‌کرد. من با حاجی رابطه نزدیکی داشتم، چند سال پیش گاهی پسرم امیرحسین را با خودم به جزیره می‌بردم. حاج محمد به او کمک می‌کرد تا تکالیفش را بنویسد، برایم جالب بود حاج محمد، فرمانده بزرگی که یک عمر را در مجاهدت و رزم سپری کرده در عین حال چنان روحیه لطیفی داشت که کنار یک بچه هفت ساله می‌نشست و به او در درسهایش کمک می‌کرد. هداوند در ادامه بیان کرد: حاج محمد به همه محبت داشت، حتی به حیوانات هم عشق می‌ورزید، همه آهوهای جزیره نسبت به محمد ناظری احساس امنیت می‌کردند. حاج محمد می‌گفت آدم باید محبت به حیوانات را هم برای رضای خدا انجام دهد. اعتقاد داشت که انسان هر کاری که انجام می‌دهد باید برای رضای خدا باشد. حاج محمد 14 حوضچه آب در جزیره برای آب خوردن آهوها درست کرده بود؛ آب شیرین برای آهوها می‌آورد و در حوضچه می‌ریخت. سکوهایی سیمانی را به دستور حاج محمد درست کرده بودیم و در این سکوها برای آهوها علوفه می‌ریختیم. وی افزود: وقتی که ما در جزیره مستقر شدیم، غیراز ما دو سه نفر، از ماموران مرزبانی ناجا هم در جزیره بودند. حاج محمد نمی‌گفت اینها نیروهای ناجا هستند و به سپاه ربطی ندارند، به آنها آب، برق و غذا می‌داد. وقتی می‌خواست به بچه‌ها پاداش بدهد به این سه نفر هم پاداش می‌داد! وقتی ما اعتراض می‌کردیم و می‌گفتیم اینها به ما ربطی ندارند اینها سرباز نیروی انتظامی هستند! می‌گفت این‌ها سرباز جمهوری اسلامی هستند. حاج محمد روحیات بسیار خوبی داشت که شاید در کمتر کسی این روحیات پیدا می‌شود، اگر به او یک پادگان در یک نقطه دورافتاده را می‌دادند قبول می‌کرد، به آن پادگان می‌رفت و نیروها را آموزش می‌داد و نمی‌گفت من با این درجه و جایگاه به فلان پادگان نمی‌روم یا در شان من نیست. هیچ وقت برای پول کار نمی‌کرد، حتی گاهی پول نمی‌گرفت. علاوه بر اینکه پول نمی‌گرفت، در مواردی کمک هم می‌کرد. اگر می‌توانست امکاناتی فراهم کند از میدان تیر گرفته تا مربی برای آموزش، امکانات نمایشگاهی، تجهیزات آموزشی و هر چیزی که لازم داشتند را فراهم می‌کرد.او در پایان گفت: حاج محمد جزء تیم پیشکسوتان پرسپولیس هم بود؛ قبل از انقلاب ایشان جزو باشگاه پرسپولیس بود. در این دوره هم که سنش بالا رفته بود عضو تیم پیشکسوتان پرسپولیس بود، بعضی روزها هم برای تمرین می‌رفت. به موسیقی ملل علاقه داشت، ایده‌های خوبی در فیلم‌سازی داشت. در یکی دو تا فیلم هم نقش داشت، درست است که نقش حاجی در فیلم کم بود اما نقش مشاوره ایشان در روند فیلم بسیار تاثیرگذار بود.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت