سرویس سیاسی فردا؛ محسن مهدیان:
این روزها مهمترین بحث سیاسی روز، انتخاب رییس مجلس دهم است. وزن گمانه زنی ها درباره سرنوشت رییس مجلسی به هیچ سو نمی چربد و تحلیل روشنی از آینده قدرت در بهارستان وجود ندارد. البته به رجزخوانی های رسانه ای نیز نمی توان اعتنا کرد چه آنکه کری خوانی های سیاسی از لوازم جبهه بندی سیاسی است.
اصلاح طلبان مجلس در مواجه با انتخاب ریاست مجلس دو گزینه پیش رو دارند. یا وارد رقابت تمام عیار با علی لاریجانی شوند و یا گزینه معامله با اصولگرایان و مصالحه را در دستور کار قرار دهند. دستاوردهای گزینه اول صفر و یکی است. اگر پیروز شوند دست برتر دارند و اگر شکست بخورند به حکم قواعد شکست، نمی توانند هیچ خواسته ای داشته باشند. اما در گزینه دوم ریسک کمتر و دستاوردهایش هرچند محدود اما قابل اتکاتر است. بااین حال دو تحلیل کاملا متفاوت طی چند روز گذشته در داخل بدنه اصلاح طلبی شکل گرفته است که از جهاتی قابل تامل است و شاید از درون همین تحلیل متعارض نیز نقش اصولگرایان مجلس تعیین تلکیف شود. این دو تحلیل یکی مربوط به تاجیک است که مدافع رقابت است و دیگری تحلیل عبدی که از معامله و مصالحه دفاع می کند. محمدرضا تاجیک است در روزنامه شرق ضمن هشدار به اصلاح طلبان تاکید می کند که انتخاب گزینه غیر اصلاح طلب برای ریاست مجلس یک خطای استراتژیک و غیرعقلایی است. حسب تحلیل تاجیک اگر اصلاح طلبان وارد معامله با اصولگراها شوند، آنچه هزینه میشود «اعتماد مردم» یا سرمایه حیثیتی و شخصیتی و هویتی جریان اصلاحطلبی است. اما عباس عبدی در
یادداشتی در مقابل تحلیل تاجیک معتقد است که " بنده نسبت به دفاع از ریاست نامزد اصلاح طلبان شک دارم.البته این امر بدان معنا نیست که بگوییم، ریاست در اختیار طرف مقابل و تمام. بلکه مسأله اصلی این است که رسیدن به تصمیم در باره این موضوع باید از خلال گفتگو و کسب امتیازات لازم و بیرون از صحن مجلس باشد." وی در همین رابطه به ماجرای انتخاب مصلحت آمیز کروبی به عنوان رییس مجلس در مقابل گزینه خاتمی اشاره می کند و یا به تعبیر خودش به زیاده خواهی اصلاح طلبان شورای شهر در مطرح کردن پسر آقای هاشمی مقابل قالیباف تعریض می زند. به گفته عبدی قرار دادن بازی در حالت صفر و یک، آن چیزی نیست که مطلوب اصلاح طلبان باشد. دراین رابطه یک نکته اهمیت دارد و تا حدی می تواند برای اصولگراهای مجلس تعیین مسیر کند. این اختلاف تحلیلی ریشه در یک بحث عمیق سیاسی دارد که اصلاح طلبان را در بزنگاه ها در معرض یک دوراهی و انتخاب قرار می دهد. ریشه اختلاف اینجاست که اولویت در سیاست ورزی کجاست؟ پایگاه اجتماعی یا چانه زنی سیاسی؟ البته پاسخ ساده هردو گزینه است. اما در مرحله انتخاب کدام ارجح است؟ این سوال در بسیاری موارد دیگر نیز قابل طرح است. نگاه اول می
گوید پایگاه اجتماعی اهمیتش بیشتر است و قدرت سازی در این نقطه است. نباید برای کوتاه مدت اعتماد این پایگاه اجتماعی را به راس تضعیف کرد. بر اساس این نگاه رقابت عارف و لاریجانی حتا در صورت شکست اصلاح طلبان و بازماندن از دیگر کرسی ها و امتیازات مجلس به تقویت پایگاه اجتماعی رای دهندگان کمک می کند. چرا که طرفداران اصلاحات نمی پذیرند که منتخبین آنها با رای آنها به قدرت برسند و بعد وارد معامله با رقیب شوند. نگاه دوم اما معتقد است انچه در سیاست حاکم است لابی ها و مصالحه و معامله هاست و عقلانیت سیاسی اجازه نمی دهد که به اسم پایگاه اجتماعی انتحار کرد. مسیر این دو تحلیل کاملا از هم جداست و هرازگاهی خودش را در رفتار سیاسی گروه ها و احزاب نشان می دهد. اما حسب این گونه شناسی کدام گزینه به نفع اصولگرایان است؟
به نظر می رسد گزینه محمدرضا تاجیک بیشتر به نفع اصولگرایان است. اصولگراها باید وارد یک بازی صفر و یکی شوند. به چند دلیل؛ اگر پیروزی شوند؛ چند پیام جدی به جامعه منتقل می شود و چند اثر کارکردی سیاسی قابل اعتنا دارد.
یکم. لاریجانی مجدد در جبهه اصولگرایی هم از جهت زیرکی و سیاست ورزی دست برتر پیدا می کند. لاریجانی می تواند با این پیروزی درایت خودش را به رخ صاحبان پروژه ائتلاف بکشد. البته این نفع شخصی لاریجانی است. دوم. شکست اصلاحات در ریاست مجلس بخشی از پیروزی روانی اصلاح طلبان در انتخابات گذشته را بی اثر می کند. سوم. موجب وحدت حداکثری اصولگرایان درون مجلس و خارج مجلس می شود و ایجاد امید می کند. چهارم. در صورت شکست عارف، امکان چانه زنی برای گرفتن دیگر امتیازات را نیز از اصلاح طلبان می گیرد. پنجم. قدرت چانه زنی اصولگراها را در انتخابات های بعدی و خاصه در مواجهه با دولت تقویت می کند.
و اما در صورت شکست اگر لاریجانی شکست بخورد شرایط اصولگراها در سپهر سیاسی کشور از وضعیت موجود بدتر نمی شود، هرچند شرایط لاریجانی از حیث سیاسی تنزل پیدا کند. تنزل لاریجانی به تنظیم روابط درونی وی با دیگر گروه های سیاسی اصولگرا کمک می کند. بر این اساس به نظر می رسد رقابت عارف و لاریجانی از جهات مختلف به نفع اصولگراهاست و این جبهه بندی می تواند فرصتی برای تشکیل یک اقلیت قدرتمند در داخل و خارج مجلس را فراهم سازد.
دیدگاه تان را بنویسید