نشریه خط حزبالله: گفته میشود که «خروس، هم در عزا و هم در عروسی ذبح میشود.» این تعابیر، تعابیر امام خمینی رحمةاللهعلیه است از ملت ایران در روزهای قاجار و پهلوی. «من هر دو جنگ بینالمللی را یادم هست، و گمان ندارم هیچ کدام از شما جنگ بینالمللی اول را یادش باشد. ما در جنگ بینالمللی هم مشاهده میکردیم، من کوچک بودم لکن مدرسه میرفتم... مورد تاختوتاز ما واقع شدیم در جنگ بینالمللی اول. جنگ بینالمللی دوم را بسیاری از شماها یادتان است که ما مورد تاختوتاز این سه قوه واقع شدیم؛ امریکا، انگلستان، شوروی... ما باید مورد تاختوتاز بشویم تا آقایان پیروز بشوند. بعد هم که پیروز شدند و حال صلح پیش آمد باز ما ذبح شدیم. کشورهای ضعیف اینطورند.»
طی سالهای 1296 تا 1298 ایران با وجود اعلام بیطرفی در جنگ جهانی اول، آسیب وحشتناکی از این جنگ ویرانگر دید و جمعیت زیادی از مردم ایران تلف شدند. یکی از پژوهشگران تاریخ تهران و شاهد این قحطی بزرگ مینویسد: «در همین قحطی نیز بود که نیمی از جمعیت پایتخت از گرسنگی تلف شده، اجساد گرسنگان در گوشه و کنار کوچه و بازار هیزم وار بر روی هم انباشته شده، کفن و دفن آنها میسر نمیگردید و...»
ملت ایران تجربیات تاریخی مهمی دارد. همین مردمی که این چنین تحت ظلم استعمارگران قرار گرفتند و مانند برگ پاییزی بر زمین ریختند به امام خمینی رحمةاللهعلیه در مقابل استبداد و استعمار «با جان خود لبیک گفتند... سه باور در امام بزرگوار ما وجود داشت، که همین سه باور به او قاطعیت میداد، شجاعت میداد و استقامت میداد: باور به خدا، باور به مردم، و باور به خود... امام با دل خود با مردم حرف زد.» و مردم «به وسط میدان آمدند و مردانه ایستادند... همین سه باور بتدریج در مردم ما همگانی شد؛ امید پیدا شد، اعتماد به نفس پیدا شد، توکل به خدا پیدا شد؛ اینها جای یأس را گرفت... مردم ایران روحیات خودشان را تغییر دادند، خدای متعال هم وضع آنها را تغییر داد: انّ ا... لایغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم»(1392/03/14).
اجساد گرسنگانی که به صورت هیزموار در گوشه و کنار کوچه و بازار بر روی هم انباشته شدند
این سه باور، سازندهی اصول امام بود. اصول هفتگانهی امام که دو سال بعد در حرم امام خمینی رحمةاللهعلیه از سوی رهبر انقلاب اسلامی مطرح شد، همان چیزی که «نقشهی راه ما» است؛ نقشهای که با «تکیهی بر آن توانست آن ملت عقبافتادهی سرافکنده تبدیل [شود] به این ملت پیشرو و سرافراز.»(1392/03/14)
* اعلام خطر
زمانی بود که ملت ضعیف بود و مثل همان خروس، هم در عزا و هم در عروسی باید ذبح میشد. چنان ملتی بود که یکی از نویسندگان در شرح عواقب حضور استعمارگران در همان ایام جنگ اول و در ناحیه استان فارس مینویسد که "در دل شبی تاریک و هولناک سه سوار ترسناک که هر کدام شمشیر و شلاقی به بر داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور کردند و به آن وارد شدند. یک سوار نامش قحطی، دیگری آنفلوآنزای اسپانیایی و آخری وبا بود. طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پاییزی در برابر حمله این سواران بیرحم فرو میریختند."
تجربیات تاریخی از ماجراهای شاه سلطان حسین تا قاجاریه و پهلوی نشان میدهد که اگر روزی آن «اصول امام منحرف شود» آنوقت چنان عقبگردی برای ملت بهوجود میآید که در نتیجهاش «ملت سیلی خواهد خورد»(1394/03/14). به همین دلیل است که رهبر انقلاب اسلامی دائم به مردم و افکار عمومی هشدار میدهند. اعلام «خطر» میکنند و آنهایی را که ناآگاهانه این اصول را مخدوش میکنند «سادهلوح» و آنانی که آگاهانه چنین میکنند را «خائن» میدانند. در طول سالهای 93 و 94 چندین مرتبه رهبر انقلاب اسلامی به صراحت از واژه خیانت یا سادهلوحی برای اقداماتی که خدشه بر باورها و اصول امام وارد میکند؛ استفاده کردهاند. «ما در داخل کشور عناصر دلسردکننده داریم؛ مراقب باشید؛ مسئولین مراقب باشند. چهجوری دلسرد میکنند؟ موجودیها را نفی میکنند... در تریبونهای رسمی و غیر رسمی این دستاوردها را انکار میکنند، اینها را توهّم میشمرند!... سلّولهای بنیادی واقعیّت است، نانوی پیشرفته واقعیّت است، پیشرفتهای هستهای واقعیّت است؛ همهی دنیا آن را میدانند؛ [امّا اینها] منکر میشوند... این را همهی دنیا میدانند، آنوقت کسانی بیایند جوانهای ما را دلسرد
کنند؛ هم دلسردی از حال، هم دلسردی از آینده؛ [این که بگویند] «آقا چه فایده دارد؟ برای که؟ برای چه؟» اینها دلسردکننده است، اینها خیانت است. هرکس بکند، خیانت است... خیانت به ناموس ملّی است»(1394/07/22). بزک و ساختن «چهره موجه از امریکا»(1394/04/06) یا «سازش» دو رفتاری است که نتیجهاش پایان انقلاب است. که در آن صورت «سرنوشت این انقلاب و مسئولان و مدیران این انقلاب، یا شکست است یا خیانت»(1392/11/19). تخریب شورای نگهبان برای تضعیف مردمسالاری دینی، تهاجم به یکی از مهمترین ارکان اصول امام است. رهبر انقلاب اسلامی یک ماه پیش واکنش جدیای به این اقدام داشتند. زیرا «تخریب شورای نگهبان معنا دارد. آمریکاییها از اوّل انقلاب با چند نقطهی اساسی در کشور و در نظام جمهوری اسلامی بشدّت مخالف بودند که یکیاش شورای نگهبان بود؛ سعی کردند، تلاش کردند و از بعضی افراد داخلی غافل و بیتوجّه هم سوءاستفاده کردند بلکه بتوانند بساط شورای نگهبان را جمع کنند -البتّه نتوانستند و نمیتوانند- حالا درصددند تصمیمهای شورای نگهبان را زیر سؤال ببرند. معنای این کار چیست؟... تخریب انتخابات است، تخریب مجلس است، تخریب چهار سال قانونگذاری در
مجلس است... آنکسی که علیه شورای نگهبان حرف میزند، خودش ملتفت نیست و توجّه ندارد که چهکار دارد میکند امّا کار این است. تلاش دشمن متمرکز است بر اینکه جمهوری اسلامی را از مردمسالاری دینی محروم کنند... باید حواسمان جمع باشد»(1394/11/28). یا آنجا که تئوریزه میکنند اقداماتی را تا اصل «رد سلطهپذیری» امام منحرف و زمینه عقبنشینی ملت فراهم شود. مانند «اینکه بعضیها بیایند بگویند "فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست"، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟ اگرچنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فنّاوری برود، دنبال مذاکرهی سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود امّا قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بیسَروپایی و [هر] دولت فزرتی کذائیای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقبنشینی کنید»(1395/01/11).
* رعب و بدبختی
در زمان جنگ اول جهانی، وقتی آن سه سوار مرگ از عقب استعمار وارد کشور شد؛ وقتی کشور متحمل آن خسارات فراوان شد و آن همه تلفات انسانی بر کشور آمد؛ در عوضش باید بعد از پایان جنگ به ایران غرامت پرداخت میکردند. اما ملت ضعیف چون خروس عزا و عروسی است، ذبح میشود و حقش را نمیدهند و حتی نمایندگان ایران را به جلسه سازمان بینالملل هم راه نمیدهند تا از استیفای حقش سخن بگوید. پیامد آن رعب از نظام سلطه، بدبختی ملت بود. امروز هم اگر آن نقشه راه و آن اصول امام که ما را به اینجا رسانده است؛ مخدوش شود، تحریف شود و حاکمان «مرعوب آمریکا» بشوند؛ آنگاه «کشور را بدبخت خواهند کرد»(1394/11/28) که «لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم».
دیدگاه تان را بنویسید