روزنامه قانون؛ امین اسدیان: آنچه موجب پدید آمدن حقوق بشر اسلاميشد، فرهنگ خاص جوامع اسلامياست كه قوانین و مقرراتي نیز بر آن مبنا تنظیم شده است. در حالی كه اساس حقوق بشر جهانی بر تطابق با فرهنگ غرب و دین مسیحیت است. بخشی از سازمان ملل، متولی حقوق بشر شد و منشوری را در سال ۱۹۴۸ به تصویب رساند كه مشتمل بر یك مقدمه و ۳۰ ماده است.اين منشور به انواع آزادیهای فردی، نژادی، مذهبی، برابری و كرامت انسانها میپردازد. از سوی دیگر، كشورهای مسلمان دست به تدوین و تصویب حقوق بشر اسلاميزدهاند زيرا در حقوق بشر غرب، تعارضات و نواقصی وجود دارد كه نمیتوان آن را در كشورهای اسلاميبه طور كلی و بیقید و شرط اجرا كرد.
حقوق بشر جهانی اسلام، تعارضی با جوامع اسلاميو مقررات حاكم بر آنها ندارد، ازاين رو، دراين كشورها قابل اجراست. جوامع اسلاميبه دلیل فرهنگ، دین و مذهب خاص و ویژه خود نیازمند حقوقی متناسب با جامعه اسلاميخود هستند. مفهوم حقوق بشر به معنای حقوق اساسی و اولیهای میباشد كه تمام انسانها در آن از جهت انسانیت شریكاند. اسلام آخرین دین الهی است كه توسط خاتم انبیاء و آخرین سفیر وحی، حضرت محمد(ص)، آورده شده است.
دیدگاه اسلام، واضع قوانین خداوند است و در قرآن كریم در مورد افرادی كه بدون توجه بهاين نكته، به وضع قوانین میپردازند، آمده است:ايناناين گونه بودند كه تا به آنها گفته میشد، خدایی جز خدای یگانه نیست، سرپیچی میكردند(صافات: ۳۵). پس از آنچه بیان شد، معلوم میشود كه اساس تفكر اسلاميدر منشأ قانونگذاری و مشروعیت مقررات حقوقی، خداوند متعال و وحی (توحیدمحوری) است و در اندیشه غرب اساس، انسان و خواستههای فردی او (انسانمحوری) است.
انتقادات اساسی بر اعلامیه جهانی
حقوق بشر اگر به تاریخچه و تكوین اعلامیههای حقوق بشر نظری بیفكنیم، بهاين امر پی خواهیم برد كهاين اعلامیهها، در آن موقعیتها و در زمان خود، كارایی بسیاری داشته و انسانها را به سوی یك صلح جهانی رهنمون شده است. اما باید توجه داشت كهاين اعلامیهها تحت شرایط خاصی و در زمان خاصی و در كشورهای خاصی مطرح شده و بیشتر تلاش آنها حل مشكلات خود در آن دوره بوده است و باید گفت كه دراين امر هم موفق بودهاند چرا كه در زمینه رعایت حقوق بشر در بسیاری از محیطهای اختناق آلوده آن زمان تأثیر داشته است. ولی در حال حاضر، نقایصی دراين اعلامیهها وجود دارد كه موجب شده كمتر جلوه عملی به خود بگیرد و در برخی موارداين حقوق علني نقض شود.
اعلامیه جهانی حقوق بشر نسبت به دین و مذهب بیتفاوت است و به اصطلاح جنبه لائیك دارد. در ماده یك اعلامیه جهانی آمده است: «تمام افراد بشر آزاد به دنیا میآیند... كه دراين جا كلمه "به دنیا آمدن = born" را به كار برده است كه اشارهای به آفریننده انسان ندارد. ولی اگر نسبت به دین دراين اعلامیه كم توجهی نمیشد، بايد تعبیر creation به كار میرفت كه تمام افراد بشر آزاد آفریده میشوند.حتی به جرات میتوان گفت كه نه تنهااين اعلامیه نسبت به دین و مذهب بیتفاوت است، بلكه نسبت به احكام صادره از سوی ادیان الهی صریحاً، موضع منفی اتخاذ كرده است.
مشكل دیگر، الزام آور نبودن اعلامیه جهانی حقوق بشر است. هر چند اصول اساسی آن در جریان گذشت زمان، ارزش قواعدی را كسب كرده كه تمام دولتها باید آنها را رعایت كنند. البته باید متذكر شد كه هر چنداين اعلامیه جنبه الزام آور ندارد، ولی پیمانهای بینالمللی مربوط به حقوق بشر برای دولتهای امضا كننده، از نظر حقوقی الزام آورند. ازاين رو،اين دولتها باید آیین نامه اجرایی پیمانها را رعایت كنند. علاوه براين، بسیاری از كشورها با استناد به ماده ۴ میثاق ، كه در آن یك محدودیت قانونی را برای حقوق بشر قایل شده است، شانه از زیر بار بسیاری از الزامات مسلم خالی كردهاند. علاوه براين، ماده ۲ از بند ۷ منشور ملل متحد مورد استناد برخی دولتها واقع شده تا به نقض قوانین بشر بپردازند. بر اساساين ماده، ملل متحد مجاز نیستند در اموری كه ذاتاً در حوزه صلاحیت هر كشوری است دخالت كنند. البته نباید از دخالت عوامل و عناصر سیاسی در اجرایاين اعلامیه هم غافل شد.
دیدگاه تان را بنویسید