خبرگزاری فارس: مصاحبه جنجالی بی.بی.سی با «ذبیحالله مجاهد» سخنگوی گروه طالبان، واکنش شدید مردم، خبرنگاران، نویسندگان و فعالان شبکههای اجتماعی افغانستان را به دنبال داشت.
عدهای از فعالان شبکههای اجتماعی افغانستان در واکنش به این مصاحبه، صفحهای را با عنوان «بی.بی.سی فارسی و دری را به پاسخگویی واداریم» در فیسبوک ایجاد کردند.
کاربران شبکههای اجتماعی سعی دارند با استناد به برخی مطالب نادرستی که بی.بی.سی منتشر کرده، آن را به پاسخگویی وادارند.
سندافشا شده ویکیلیکس در مورد ارتباط برخی کارمندان بی.بی.سی با طالبان،انتشار خبر کذب زنده بودن «اسامه بن لادن» و ارعاب کارمندان و نژادپرستی در این شبکه، از جمله موارد مطرح شده توسط کاربران در این صفحه است.
در همین راستا، «عزیز حکیمی» نویسنده و روزنامهنگار افغانستانی نیز با نوشتن یادداشتی به این موضوع واکنش نشان داده است.
در این یادداشت آمده است: آیا اگر طالبان در وبسایت خود تهدید کند که ماه بعد کارمندان شبکه x در کابل را هدف قرار خواهد داد، بیبیسی اقدام به تهیه گزارشی در مورد این تهدید خواهد کرد؟
یک روزنامهنگار حرفهای میداند که نباید چنین گزارشی تهیه شود. اما اگر کره شمالی در تلویزیون رسمی خود تهدید کند که ماه بعد به ژاپن حمله خواهد کرد چی؟ این واقعه مسلماً ارزش خبری خواهد داشت و یک روزنامهنگار حرفهای گزارش تهیه خواهد کرد. بنابراین در روزنامهنگاری بیشتر عقل سلیم است که حکم میکند چه چیزی قابل گزارش کردن است و چه چیزی نیست.
تمایلات جانبدارانه بیبیسی افغانستان
من بیش از 7 سال در بیبیسی افغانستان کار کردم. بارها هم شاهد تمایلات جانبدارانه، چه در گزارشدهی و چه مدیریت بودهام، اما تاکنون به این باور بودهام که چنین تمایلاتی سلیقهای و انفرادی است و نمیتوان آن را سیستماتیک دانست.
ولی در چند روز گذشته واقعاً به اینکه این کجرویها عمدی و سیستماتیک نباشد، شک پیدا کردم. یکی از دلایل من قضیه پوشش خبری بیبیسی در واقعه اخیر است.
گذشته از 2 مصاحبه کاملاً غیرحرفهای که تنها خدمتی که کرد، دادن تریبونی به سخنگوی گروه تروریستی طالبان بود تا حمله خود را توجیه و بار دیگر تهدید کنند که باز هم حمله خواهند کرد، حالا در بخش پشتو به این پاراگراف برخوردم:
«دا برید څو میاشتې وروسته له هغه کېږی چې طالبانو د افغانستان دوه خصوصی ټلویزیونه، "طلوع" او "یک" د کندوز جګړې پرمهال پر بې پریتوب نه کولو تورن کړل او اعلان یې وکړ چې ددغو شبکو دفترونه او کارکوونکی د دوی لپاره پوځی هدفونه دی.»
این پاراگراف میگوید: «این حمله چند ماه پس از آن صورت گرفت که طالبان 2 تلویزیون خصوصی طلوع و یک را در جنگ قندوز به عدم رعایت بی طرفی متهم کرده و اعلام کرد که دفاتر و کارمندان این شبکهها برای آنها اهداف نظامی است.»
علت تکرار تهدیدات طالبان چیست؟
چرا بیبیسی افغانستان باز این تهدید طالبان را تکرار میکند؟ چه نیازی به این تکرار است؟ اهمیت اساسی این معلومات در این است که به نیروهای امنیتی و مسئولان شبکه تلویزیونی یک برسد تا در حد توان در حفاظت از دفاتر و کارمندان خود بکوشند.
اما مخاطبان بیبیسی چه نیازی دارند بارها بشنوند که طالبان تلویزیون یک را هم تهدید کرده؟ مسلما این نیاز پیش میآید که گزارش واضح کند چرا تهدید شدهاند و چارهای باقی نمیماند جز اینکه گزارش، استدلال غیرقانونی و غیردموکراتیک و غیرانسانی طالبان را بارها تکرار کند.
همانگونه که به سخنگوی طالبان فرصت داده شد که همانند یک مقام قانونی، اجرایی و حاکم استدلال خود را در حمله به طلوع بگوید، بدون آنکه حتی مصاحبهکننده بیبیسی نفس این استدلال را به چالش بکشد.
واقعاً از نظر خبری چه نیازی به انتقال مکرر تهدید طالبان در قالبهای رسانهای است؟ بخصوص در مورد تلویزیون یک که تاکنون مورد حمله قرار نگرفته و بنابراین، گزارش بیبیسی صرفاً ناقل تهدیدهای آینده طالبان است.
بنابراین، از 2 حالت خارج نیست. یا در بیبیسی افغانستان عقل سلیمی وجود ندارد و یا اینکه این بخش از بیبیسی واقعا تبدیل به دفتر رسانهای طالبان شده است.
من به عنوان یک شهروند افغانستانی، یک روزنامهنگار و یک مالیاتدهنده طرفدار واداشتن بیبیسی فارسی و پشتو به پاسخگویی و شفافیت هستم.
دیدگاه تان را بنویسید