سرویس سیاسی فردا؛ تابناک نوشت: حسن روحانی، رئیس جمهور کشورمان که رأس هیأت بزرگی از دولتمردان و چهرههای اقتصادی راهی ایتالیا شده، در یکی از برنامههای رسمی ـ که به میزبانی موزه «کاپیتولین / Capitoline» شهرداری رُم برگزار شد و طی آن نشست تعدادی از تفاهمنامههای همکاری به امضا رسید ـ حضور یافت؛ حضوری که منشأ حواشی شد.
اما حاشیهای که بیشتر مورد توجه رسانههای بینالمللی قرار گرفت، پوشاندن مجسمههای برهنه موجود در این موزه برای حفظ حرمت هیأت ایرانی بود، ولی در مقابل حاشیهای که مورد توجه برخی ناظران داخلی قرار گرفت، مجسمهای بود که در کنارش هیأتهای دو طرف حضور یافتند، تفاهمنامههای همکاری را امضا کردند و در نهایت نشست خبری رئیس جمهور و نخست وزیر ایتالیا به عنوان بالاترین مقام اجرایی ایتالیا برگزار شد.
حسین دهباشی که پیش از این مستندساز حسن روحانی در دوران انتخابات بود و پس از آن نیز برای دورههای عضو هیأت مدیره منطقه آزاد کیش و عضو مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری دولت یازدهم شده بود و مدتی است، از دولت فاصله گرفته و نقدهای خاصی را طرح میکند، اصلی ترین نقد را به این مسأله در فضای مجازی منتشر کرد و با اشاره به تصویر ثبت شده مارکوس آئورلیوس آنتونیوس (یکی از پادشاهان رم باستان) این مکانیابی ایتالیا را برای چنین برنامهای معنادار خوانده است.
حسین دهباشی به سبک معمول نوشتاریاش، چنین آورده است: «اطمینان دارم که رئیسجُمهورِ میهندوستی چون آقای دکتر روحانی بعدا بسیار رنجیده | امّا یعنی مُشاورانِ فرهنگی و رسانهای ایشان نیز سواد و حواساش را نداشتهاند؟ | که لحظهای تردید کُنند | در انتخابِ بیسابقهء محل موزهء Capitoline شهرداریِ رُم برایِ برگزاریِ جلسهء رسمیِ روسای دو کشور و امضای انبوهی از پیمانهای تفاهم؟ | آن هم در سایه مجسمه و زیرِ سُم اسبِ «مارکوس آئورلیوس آنتونیوس»؟ | که ایرانیان را در عصرِ پارتیان و سلسلهء اشکانی به سختی شکست داده و مغلوبِ خود ساخته».
این نقد البته با پاسخهایی همراه شده و قابل توجهترین پاسخ توسط مصطفی مسجدی آرانی نوشته شده است. در بخش اصلی نوشته این روزنامه نگار خطاب به دهباشی آمده است: «مطلب شما در باب نقد بر محل کنفرانس خبری و امضای تفاهم نامه میان مقامات ارشد ایران و ایتالیا ـ که انشاء الله از سر «دلسوزی» نوشته شده ـ را خواندم. حتی اگر دلسوزی هم انگیزه آن مطلب نباشد، عیبی نیست، چرا که با ارجاع درست شما به سخن مولایمان علی (ع)، باید به نوشته بنگریم و نه نویسنده.
با این حال در نوشته شما حرفهایی است که آدمی نمیتواند باور کند از نهاد یک محقق تاریخ برآمده باشد. مثلا آنجا که فرمودید مارکوس آئورلیوس آنتونیوس، «فاتح» ایران است. بهتر از من میدانید که جنگ روم با امپراتوری اشکانیان در عصر پارتیان، از ۱۶۱ میلادی آغاز شد و تا ۱۶۶ میلادی ادامه داشت. در سه سال ابتدای آن جنگ، پیروزی از آن ایرانیان بود و در نیمه دوم آن شش سال بود که ایران، شکست خورد ولی نه آن چنان که «فتح» شود، بلکه ارمنستان و یکی دو منطقه کوچک دیگر را از دست داد.
ایران بزرگ کجا و این یکی دو منطقه؟! باز هم بهتر از من میدانید حتی پس از آن پیروزی مختصر ارتش روم بر اشکانیان هم، از کار خدا یا آه مردم مظلوم، طاعون از طریق لشکر فاتح به اروپا رفت و خانمان سوز شد. باز بهتر از من میدانید که حتی همان موزه کپیتولاین رم هم در توضیحات این مجسمه نوشته که هیچ اشارهای در منابع باستانی به اینکه این مجسمه، واقعا مجسمه آئورلیوس باشد نشده و آنچه از منابع متاخر نیز فهم میشود، این است که این مجسمه اوست، پس از آنکه در سال ۱۷۶ بر ژرمنها یعنی اروپاییان پیروز شده است.
پس چه خوب که رئیس جمهورمان پیش مجسمهای کنفرانس خبری برگزار کرده که نشان پیروزی اروپاییان بر خودشان است؛ پیروزی غرب بر غرب. نشانه «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین» و در نهایت باز بهتر از من میدانید که آئورلیوس، امپراتوری بود که مثل رئیس جمهور حقوقدان ما، به امر قضاوت و دادگاه توجه داشت و مي گفت كه يك قاضي خوب بهتر از سرباز مسلح مي تواند نظم جامعه را حفظ كند.
پس باز هم به قول پیشین خودتان که درباره «اشرف پهلوی» نگاشته بودید، عیب او جمله بگفتی هنرش نیز بگوی. به قول خودتان و این دفعه، حقیقتا، زیاده جسارت است و البته یک چیز دیگر: خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند!»
دیدگاه تان را بنویسید