سرویس سیاسی فردا: همشهری ماه ؛ انتخابات مجلس خبرگان پنجم بر خلاف دوره هاي قبل اهميتي هم تراز با انتخابات مجلس يافته است. براي بررسي حاشيه ها و همچنين تحليل تحرکات جريانهاي سياسي در اين انتخابات با عباس سليمي نمين روزنامه نگار و فعال سياسي اصولگرا همکلام شدهايم. او ابراز نگراني برخي مسئولان راجع به اين انتخابات و حتي برخي اظهارنظرها راجع به وظايف مجلس خبرگان و لزوم نظارت بر رهبري را طراحي آيت الله هاشمي رفسنجاني ميداند. براساس گفته هاي اين فعال سياسي، هاشمي ميخواهد با اين اظهارنظرها قشر خاکستري جامعه که قبلا به انتخابات مجلس خبرگان توجهي نداشت را تحريک کرده تا رأي بيشتري جلب کند. گفتوگوي سليمي نمين دربارهي حاشيه هاي مجلس خبرگان با را در ادامه ميخوانيد.
از مدتها قبل برخي مسئولان کشور مانند دبير شوراي نگهبان دربارهي انتخابات آينده به خصوص مجلس خبرگان ابراز نگراني کرده اند. سؤالي که مطرح است اينکه چرا انتخابات مجلس خبرگان در دوره فعلي اين همه حساسيت برانگيز و گرفتار حاشيه شده است؟
اين دوره از انتخابات مجلس خبرگان داراي حساسيت بيشتري نسبت به گذشته است. در گذشته به چند دليل افراد متوجه انتخابات خبرگان نميشده اند؛ اول اينکه انتخابات تجميعي نبود. وقتي انتخابات تجميعي شد، مباحث مطرح در مورد انتخابات مجلس شوراي اسلامي متوجه مجلس خبرگان هم شده و به نوعي اين دو انتخابات تحت تأثير هم قرار گرفته اند. دومين عاملي که موجب شده اين انتخابات با مسائل حاشيه اي همراه شود، اين است که جرياناتي تلاش مي کنند برخي ضعفهاي سياسي خود را به گونه اي در اين عرصه جبران کنند. برخي شخصيتها و جريانات در ارتباط با جذب افکار عمومي دچار کاستيها و مشکلاتي هستند. طبيعتا اينها ميخواهند با تلاشهايي اين وضعيت را تغيير دهند. به طور مشخص در گذشته در ارتباط با بحث رياست مجلس خبرگان رهبري شاهد بوديم در دوران حيات مرحوم آيت الله مهدوي کني، اجماع خبرگان يک انتقاد جدي به رياست گذشته داشت و طبيعتا اين انتقاد را در آراي خود نشان داد و منجر به تغيير در رياست مجلس خبرگان و انتخاب آيت الله مهدوي کني شد. بعد از رحلت آيت الله مهدوي کني، تبليغات به گونه اي بود که گويي رياست مجلس خبرگان به رياست قبل ايشان باز ميگردد. اما حاصل رأي گيري
خبرگان يک پيام روشن داشت که افکار عمومي و نخبگان نسبت به شخصيتي که تصورات ذهنياش با واقعيتها بسيار فاصله دارد، داراي انتقادات جدي شدند.
علي القاعده اگر قرار باشد اين مطلب زماني جبران شود، امروز است. يعني اين شکست واقعيتي است که برخي شخصيتها حاضر به پذيرش آن نبوده و با تناقضاتي که در مواضع دارند، به تدريج پايگاه اجتماعي خود را به ويژه بين نخبگان اصيل از دست ميدهند. متأسفانه شاهديم برخي از سياستمداران براي جذب اقشار مختلف موضعگيري هاي مختلف داشته اند. مثلا براي آنکه بتوانند قشر روشنفکر متمايل به غرب را جذب کنند، يک موضعگيري و براي آنکه تيپ هاي سنتي را با خود همراه کنند، يک نوع موضعگيري ديگر دارند. خب، الان وضعيت اطلاع رساني به گونه اي شده که تناقضات در گفتار و رفتار را کاملا روشن ميکند. افراد زماني ميتوانستند در محفلي يک موضعگيري داشته و در محفل ديگر موضع متفاوت تري داشته باشند و مسائل از اين محفل به آن محفل منعکس نميشد. به اين ترتيب افراد مطابق با ذائقه افراد مواضع متفاوتي اتخاذ ميکردند تا رأي آنان را متوجه خود کنند. اما امروز با توجه به گسترش ارتباطات، اين امر خيلي ممکن نيست..
آيا با توجه به شرايط سخت قانون براي اعضاي مجلس خبرگان و بحث احراز اجتهاد، اشکالي دارد از دو جريان کشور وارد اين مجلس شوند؟
هيچ اشکالي ندارد و همين الان هم اين چنين است. به عقيده من اينکه برخي ابراز نگراني ميکنند خيلي برآورد سنجيدهاي ندارند. اساسا کساني که نسبت به انتخابات مجلس خبرگان ابراز نگراني حاد ميکنند، در واقع در ميدان کسي بازي ميکنند که او ميخواهد چنين چيزي عايد شود.
کساني ميخواهند ضعف خود را از طريق يک شيوهي غلط جبران کنند، ميخواهند نشان دهند که اين قشر خاکستري نيرو و پياده نظام آنان هستند. با اين شيوه که يکسري حرفهايي بزنند و نگراني هايي ايجاد کنند و برخي از عزيزان اين طرف هم بلافاصله اين نگرانيها را پذيرفته و واکنشهايي نشان دهند تا حلقه آنان تکميل شود. من اين را قطعا يک طراحي سياسي دانسته و معتقدم شخصيتهاي برجسته سياسي نبايد فريب اين بازي را بخورند. متأسفانه اين بازي از سوي برخي افراد، تشخيص داده نشده و بلافاصله موضعگيري کردند. مثلا حرفي زده شده مبني بر اينکه بايد بر رهبري نظارت صورت بگيرد. اين مواضع با واکنشهايي هم روبه رو شد. اما سؤال اين است که الان بر رهبري نظارت صورت نميگيرد؟! مگر خود رهبري به صراحت اعلام نکردند نظارت را پذيرفته و وقتي قرار شد بخشهاي تحتنظر رهبري را تفحص کنند ايشان کوچکترين مخالفتي نکردند و به کرات تحقيق و تفحص از اين بخشها صورت گرفته است؟! بنابراين اين نظارت تبيين شده و وجود دارد. چرا بايد شخصيتي بلافاصله نسبت به اين قضيه از خود واکنش منفي نشان دهد که گويا در ارتباط با بحث نظارت ما يک مشکل داشته و نظام در ارتباط با پذيرش نظارت بر بخشهاي تحت
نظر رهبري يک سختي دارد. اين در حالي است که نه تنها سختي ندارد بلکه راحت تر از ساير بخشهاي نظام اين نظارت را پذيرفته است. اين واکنشها به دليل آن است که حرفهاي مطرح شده بدون برآورد مورد پذيرش واقع شده که بسيار ناپختگي سياسي در آن مشاهده ميشود.
بحثي که آقاي هاشمي چند وقت پيش مطرح کرده بودند، بحث شورايي شدن رهبري بود که بسيار با واکنش منفي روبه رو شد. آيا اين موضوع صرفا جهت ايجاد جوسازي بود يا اينکه احتمال دارد چنانچه ترکيب مجلس خبرگان تغيير کند، مطرح شود؟
اين هم از جمله موضوعاتي است که صرفا جهت ابراز نگراني طرح ميشود. اگر از خود آقاي هاشمي بپرسيد مديريت شورايي را چقدر قبول دارد، ايشان يک ذره اين موضوع را قبول ندارند. همچنين هنگامي که شيوه آقاي هاشمي در گذشته مورد بررسي قرار ميگيرد، مشاهده ميشود ايشان ازجمله کساني است که خودمحوريشان در مديريت باعث شده که قانون هم ناديده گرفته شود. بعد چگونه ايشان شورايي شدن رهبري را مطرح ميکند که حتي در عمل هم به آن معتقد نيست؟! اين بحثها فقطوفقط مطرح شده تا عدهاي احساس کنند کشور در آستانه يک بحران است. اگر مقداري در مديريت ورود داشته باشيد، متوجه ميشويد که شورايي بودن يعني معلق داشتن همه امور کلان جامعه که ميتواند بحران آفرين و بحران زا باشد. اما آيا واقعا مجلس خبرگان ما اينقدر ناپخته است تا شورايي بودن که در عمل در سطوح مياني مديريت خدماتي جامعه هم خيلي الگوي قابل دفاعي نبوده را به قانون تبديل کند؟!
به هرحال اين بحث بعد از رحلت امام(ره) مطرح شده بود.
مطرح شده ولي بايد ديد هدف از مطرح کنندگان چه بود. اين موضوع حتي در قانون اساسي اوليه هم وجود نداشت. همان زمان هم کسي طرفدار اين انديشه که کشور را در بالاترين سطوح مديريت استراتژيک شورايي اداره کنيم، نبود. الان شورا در برخي مديريتها به کار گرفته شده ولي منشا بسياري از مشکلات شده است. اگر واقعا آقاي هاشمي به شورايي شدن رهبري اعتقادي داشته باشد در خود مجلس خبرگان مطرح ميکرد. اما اينکه قبل از انتخابات مجلس خبرگان اين موضوع را مطرح ميکند، ميخواهد عدهاي را تحريک کند. هدف آقاي هاشمي صرفا تحريک است و نه اينکه اعتقاد داشته باشد اعضاي مجلس خبرگان اين موضوع را ميپذيرند. آقاي هاشمي ميخواهد عدهاي را نگران کند. خب، اين نگراني در برخي آدمها که قدرت تحمل ندارند، به يکسري واکنشهاي غيرمنطقي منجر ميشود و بعد از اين واکنشهاي غيرمنطقي بهره مورد نياز خود را ميبرند تا آن قشر خاکستري را به ميدان آورده تا بتوانند تعداد و عِده وعُده خود را تقويت کنند. اين، يک کار سياسي عرفي است که در جهان رايج است. اما ما از يک سياستمدار مسلمان انتظار نداريم حرفهايي با هدف صرفا نگران کردن جامعه بزند. نگران کردن جامعه يک گناه بزرگ است.
با توجه به احتمال حضور قشر خاکستري پاي صندوق هاي رأي انتخابات مجلس خبرگان، احتمال رأي آوري جريان اصلاح طلب را چقدر جدي ميدانيد؟
اين جريان همين امروز هم در مجلس خبرگان رهبري حضور دارد. مثلا همين آقاي هاشمي به هر حال در مجلس خبرگان تعدادي رأي دارد. آرايي که آقاي هاشمي براي رياست مجلس خبرگان کسب کرده، متعلق به جريان مقابل هستند.
سؤال من اين است که آيا اين جريان به واسطه حضور قشر خاکستري در انتخابات مجلس خبرگان، تقويت خواهد شد؟
اگر تقويت هم بشود، اصالت ندارد.
اصالت يعني چه؟
اصالت يعني پايداري و قوت. حرف من اين است که نبايد از شيوه هاي عرفي، سياست ورزي کرد. اين شيوه ها براساس فکر دادن به جامعه نيست؛ بلکه روشي است که فقط رأي کسب شود و آن هم نه بر مبناي تفکر بلکه براساس ايجاد يکنوع نگراني کاذب در جامعه که اين نگرانيها موجب شود احساسات عده اي براي امري برانگيخته شود. فرض کنيد حالا دونماينده هم به اين جريان در مجلس خبرگان اضافه شوند. اين موضوع چه قوتي را در جامعه پيگيري ميکند؟! معتقدم آن شخصيت بايد بپذيرد که دارد اشتباه ميکند ولي متأسفانه دارد خطاي خود را با خطايي ديگر جبران ميکند که از جمله آنها دفاع از فرزند متخلفش است.
آقاي هاشمي در گذشته در انتخابات رياست جمهوري ردصلاحيت شد که عمده دليل آن سن و سال ايشان مطرح شد. اساسا تحليل شما راجع به احراز صلاحيتشان در دورهي فعلي مجلس خبرگان چيست؟
موضوع متفاوت است. آن موضوع بحث اجرايي کشور بود و فردي که مسائل اجرايي کشور را پيگيري ميکند، بايد توانمندي و قدرتي از نظر جسمي داشته باشد تا بتواند مسائل اجرايي را در جامعه که بسيار سخت هم است، پيگيري کند. بحث خبرگان يک موضوع ديگر است و اصلا نميتوان اين دو موضوع را در يک راستا قرار دهيم. به نظر من اگر دلايلي در آنجا مورد قبول بوده، اينجا مورد قبول نيست.
سؤالي راجع به آقاي سيدحسن خميني داشتم. تحليل شما از ورود ايشان به انتخابات چيست؟
علي الاصول از اينکه هر توانمندي به توانمندي کانون هاي تصميم ساز در کشور اضافه شود، استقبال ميکنم، ولي در چهارچوب قانون. اما آمدن يا نيامدن شخصيتها و اينکه اگر بيايد چگونه خواهد شد و غيره نبايد خيلي مبناي مباحث جامعه قرار داده شود. اين هم يکي از مباحث انحرافي است که پيرامون انتخابات مجلس خبرگان مطرح شده است. هر شخصيتي که در چهارچوب قانون به ميدان آمده و بر قوتها بيفزايد، اين يک امر بسيار خوب است ولي نبايد منشأ منازعات قرار بگيرد. اين درحالي است که الان به جاي افزايش قوت بر منازعات افزوده ميشود که عقلايي نيست. بنابراين اين شيوه را نپسنديده و از کارهايي ميدانم که اصالت ندارد.
همزمان با ورود سيدحسن خميني به بحث انتخابات مجلس خبرگان اينگونه شايعه شده که اصلاح طلبان براي ايشان نقشهاي متفاوتي در نظر گرفتهاند. تحليل شما از اين مباحث چيست؟
طرح اين مسائل همه انحرافي بوده و باعث دعوا ميشود. اگر شخصيتي امروز وارد مجلس خبرگان شود و بتواند سلامت، پاکدامني، شجاعت، کياست، تدبير، تقوا و... خود را ثابت و حفظ کرده و رشد بدهد، قطعا بهعنوان يک ظرفيت مورد توجه قرار خواهد گرفت. اما اينکه از الان براي آيندهي اين فرد تصميم بگيريم، يک بحث انحرافي و يادآور برخي تجربيات تلخ گذشته است. عمدهي اين بحثها از سوي افرادي مطرح ميشود که خيلي به سياستورزي براساس معيارهاي ديني پايبند نيستند و سياستورزي را بهصورت عرفي دنبال ميکنند.
دیدگاه تان را بنویسید