سیاست نظام سلطه در غربآسیا
درک برخی از اعمال و رفتارها در سیاست خارجۀ آمریکا(نظام سلطه)، بهخصوص سیاستهای غربآسیایی این کشور برای بسیاری افراد دشوار است و سؤالات زیادی را در ذهن ایجاد کرده است. دکتر سیدهاشم میرلوحی در این نوشتار سعی دارد تا به این سؤالات پاسخ دهد.
اینکه چرا آمریكا تلاش میكند به هر نحو ممكن حضور خودش را در غربآسیا تثبیت كند؟ چرا اینهمه فشار و این حجم از محاصرۀ اقتصادی به ایران تحمیل شد؟ چرا از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آمریکا سیاستهای بحرانساز را علیه ایران اعمال میکند؟ چرا دولتمردان آمریکا تا این اندازه تأكید دارند ایران دست از فناوری هستهای بکشد و تا این حد تلاش میکنند ایران به یك كشور و رژیم خنثی تبدیل شود؟ چرا اینهمه فشار و این حجم از محاصرۀ اقتصادی به ایران تحمیل شد؟ چرا به گونهای رفتار میكنند كه جمهوری اسلامی ایران را منزوی كنند؟ چرا نظام جمهوری اسلامی ایران كه مردمیترین نظام در صحنۀ سیاسی یك جامعه است را بهعنوان یك نظام میلیتاریستی و مولد تروریست معرفی میکنند؟ در این نوشتار سعی شده است ضمن تبیین علت اهمیت غربآسیا و موقعیت ایران، به این سؤالات پاسخ داده شود. علت اهمیت غربآسیا غربآسیا به دلیل جغرافیای سیاسی، اقتصادی و نظامی خاصی كه دارد از حساسترین مناطق سوقالجیشی جهان به شمار میرود. علت اهمیت ایران در غربآسیا را میتوان در موارد زیر دانست: 1. اهمیت خلیج فارس: منطقۀ خلیج فارس در غربآسیا به عنوان ابر راه استراتژیك به شمار میآید و حتی برخی از جغرافیدانان نظامی غربی از آن بهعنوان تنها منطقۀ مهم جهان نام بردهاند. 2. نفت خلیج فارس: از حدود دو قرن پیش، توجه استمعارگران اروپایی به منطقۀ خلیج فارس به صورت ویژهای جلب شد. علت آن هم وجود ذخایر عظیم نفتی و گازی در این منطقه است. زمانی اهمیت این مسئله مشخص خواهد شد كه بدانیم عامل پیروزی در جنگ جهانی اول و دوم نفت بود. از سال 1970 به بعد نیز این اهمیت افزایش یافت، چرا که به تدریج شمارش معكوس برای كمشدن منابع و ذخایر نفتی آمریكا شروع شد؛ همین مسئله باعث تغییر سیاست آمریکا شد و سیاست آمریكا در خلیج فارس را شکل داد. چنانچه بیان شد، هر كشوری كه بتواند به جریان انتقال نفت تسلط پیدا كند، عملاً بر كشورها هم تسلط پیدا میکند و بر جهان فرمانروایی میکند. همانطور که مشخص شد، منطقۀ غربآسیا از اهمیتی فوقالعاده برخوردار است، چرا که علاوه بر موقعیت استراتژیک و وجود خلیج فارس، جریان نفت بهعنوان یکی از عناصر اصلی پیشرفت، به آن موقعیتی حساس داده است. اهمیت استراتژیک ایران در غربآسیا در كنار اهمیت سوقالجیشی و موقعیت جغرافیای نظامی كه خلیج فارس دارد؛ ایران جایگاهی منحصر به فرد در منطقه دارد. در میان همۀ كشورهای منطقۀ خلیج فارس، ایران به دلیل برخورداری از بیشترین كناره از خلیج فارس با قرار گرفتن در میان قدرتمندان جهان میتواند لولا و وزنۀ جهان بشود و به همین دلیل تمامی کشورهای ابرقدرت برای بسط و تأمین امپراطوری خود در دنیا به ایران چشم نظر دارند. علاوه بر نفت، تریلیونها فوت مكعب گاز، در این منطقه وجود دارد و ایران مقام دوم ذخایر گاز (بعد از روسیه) را دارد. با توجه به وضعیتی كه ایران دارد و دیگر كشورهای توسعهیافته و در حال توسعه هم نیازمند به نفت ایران هستند، جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب از یك ویژگی دیگری به نام اندیشۀ امام خمینی هم برخوردار بود كه بسیارتأثیرگذار بود. پس از انقلاب اسلامی، سیاست ژاندارمبودن ایران در منطقه کنار زده شد و سیاست جدید آمریکا در مقابل ایران شکل گرفت؛ بر این اساس، آمریکا به بحرانسازی علیه ایران میپرداخت و بر این مبنا، جنگ به ایران تحمیل شد و علیرغم همۀ تحریمها، ایران توانست در جنگ موفق شود که مهمترین عامل در این موفقیت، مردم بودند. اسرائیل، عامل منطقهای استکبار برای تسلط بر غربآسیا پس از اینكه از طلا بهعنوان مظهر و نماد سرمایه و همچنین از رسانه بهعنوان تأثیرگذار بر افكار و اندیشهها یاد شد، از اوایل دهۀ هفتاد میلادی، عملاً نفت به عنوان ركن سوم سیاستها قرار میگیرد. در كنار طلا و رسانه، هركس نفت داشته باشد، میتواند در جهان حاكمیت داشته باشد. طرح اسرائیل، گسترش اسرائیل تا خلیج فارس و تصرف چاههای نفتی در سال 1982 میلادی، آریل شارون كه آن زمان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بود، هنگامی که به لبنان حمله کرد و بیش از نیمی از خاك لبنان را به اشغال درآورد، در سخنرانی خود طرحی بسیار گستردهتر و فراگیرتر از آن شعار نیل تا فرات را مطرح میکند و مرزهای اسرائیل در حیطۀ امنیتی اسرائیل را مطرح میکند و میگوید که اسرائیل، شامل كشورهای عربی پیرامون اسرائیل نیست، بلكه شامل تركیه، ایران، افغانستان، پاكستان، كشورهای حوزۀ خلیج فارس و آفریقا خواهد بود. بعد از این سخنرانی «طرح تصرف چاههای نفتی خلیج فارس» را ارائه میكند و در آنجا میگوید اگر بخواهیم برای همیشه از شر فلسطینیان راحت شویم، ارتش اسرائیل باید به سمت اردن پیشروی کند و چاههای نفت كویت و خلیج فارس را اشغال كند، چرا که بعد از تصرف چاههای نفت خلیج فارس، نفت یك «نفت عبری» خواهد بود نه یك «نفت عربی». علت عدم اجرای سیاست گسترش اسرائیل تا چاههای نفتی خلیج فارس با توجه به اینکه اسرائیل توانسته بود در سال 1967 میلادی در جنگ با اعراب به موفقیت دست یابد، آریل شارون اینگونه تصور میكرد كه اشغال لبنان هم مثل صحرای سینای مصر و فلسطین تا ابد در اختیارش خواهد بود. به همین دلیل طرحی برای حمله به لبنان ریخت و پس از آن بنا داشت به گسترش اسرائیل تا منطقۀ خلیج فارس بپردازد که به دلایل زیر موفق نبود: دلیل اول: حزبالله لبنان اسرائیل در همان زمان با یك پدیدۀ نوظهوری به نام حزبالله لبنان مواجه شد؛ به همین دلیل مجبور به درگیری شد و در نهایت وادار گشت مرحله به مرحله از منطقه خارج شود. دلیل دوم: انتفاضۀ فلسطین در فلسطین، مردم واقعاً سرخورده شده بودند و هیچ امیدی نداشتند كه سرزمینشان آزاد شود. عاملی كه توانست سبب شور و تلنگر به فلسطینیان شود، پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود. بعدها هم فلسطینیان سبك و شیوۀ حركتشان مثل انقلاب ایران بود. همۀ مردم یكپارچه آمدند قیام كردند. همین مسائل باعث شد رژیم صهیونیستی عملاً از طرح تصرف چاههای نفتی منطقۀ خلیج فارس چشمپوشی كند. بنابراین سیاست جایگزین به جای طرح قبلی این بود که به بحرانسازی در منطقۀ غربآسیا بهویژه در خلیج فارس بپردازند. لذا از اینرو صدام را تحریك کردند تا به كویت حمله كند و به بهانۀ آزادسازی كویت، آمریكا جای پای خودش را در منطقه مستحكم كند. بحرانسازی در منطقۀ خلیج فارس، سیاست جدید در غربآسیا یکی از پیامدهای آزادسازی كویت در سال 1991 میلادی این بود که سبب شروع مذاكرات اعراب و اسرائیل در منطقه گردید و كنفرانس صلح شروع شد. در سال 1993 مذاكرات منجر به انعقاد توافقنامه میان سازمان آزادیبخش فلسطین و رژیم صهیونیستی شد. به دنبال این امر، سیاست دوجانبه علیه ایران و عراق از سوی آمریكاییها شروع شد و سپس آمریکا سیاستهای بحرانسازیاش را علیه ایران تشدید کرد و تحریمهایی علیه ایران وضع شد. 1. پروژۀ قرن جدید از سال 1996 میلادی طرحی به نام «پروژۀ قرن جدید» در آمریکا ارائه كردند که از سال 2000 میلادی با قدرتگرفتن نومحافظهكاران آمریكایی اجرایی شد. کلیت این طرح این بود که قرن 21 باید متعلق به آمریكا باشد و برای این کار آمریکا باید بر اصلیترین نقاط استراتژیک جهان تسلط یابد. با توجه به موقعیت حساس غربآسیا و وجود نفت در این منطقه که اهمیت آن را دوچندان میکرد، هر کشوری که میخواست بر دنیا امپراطوری کند، چشم نظر به غربآسیا و منطقۀ خلیج فارس داشت. مبارزه با تروریسم به عنوان سرلوحۀ سیاست خارجۀ آمریکا قرار گرفت و «پروژۀ قرن جدید» پیاده شد. دولت آمریکا با بیان اینکه، سرمنشأ تروریسم افغانستان است، برای تصرف افغانستان و شکست طالبان نیروهای خود را به منطقه گسیل داشت. پس از افغانستان، آمریکا اتهامهایی را متوجه رژیم عراق كرد و بدون اجازۀ سازمان ملل متحد در سال 2003 عراق را اشغال كرد. با ورود آمریکا به عراق، طرح غربآسیای بزرگ را دوباره مطرح كردند كه ماحصل آن این است که در كشورهای اسلامی باید تغییرات ساختاری و اساسی ایجاد شود. 2. طرح غربآسیای بزرگ آمریکا با اشغال افغانستان از ضلع شرقی بر ایران تسلط پیدا کرد و از سمت غربی نیز عراق را اشغال کرده بود و در جنوب ایران نیز متحدان فراوانی داشت. همین مسئله بحث محاصرۀ ایران توسط آمریکا را در اذهان متبادر میکرد و سخن از احتمال بالای حملۀ آمریکا به ایران را به میان میآورد. در طرح غربآسیای بزرگ از تغییر در ساختار سیاسی نظام سوریه صحبت میکردند. مطابق این طرح، نظام جمهوری اسلامی ایران باید سرنگون شود و همچنین در ساختار سیاسی و بافت سیاسی حاكم هم باید تغییراتی حاصل شود و حزبالله که یك جنبش تأثیرگذار در لبنان و منطقه بوده و نقش الگویی برای دیگر كشورهای منطقه دارد، باید از بین برود. نتیجۀ آمریکا در غربآسیا برنامۀ آمریکا این بود که بعد از حزبالله لبنان سراغ سوریه و ایران بیاید. حتی برنامه این بود كه با شروع بحرانسازی در ایران در پروندۀ هستهای و پس از سرنگونی حزبالله، ایران را مجبور كنند از فعالیتهای هستهای خود دست بردارد. آمریكا و اسرائیل بارها اذعان كردند که از فعالیتهای هستهای ایران نگرانی ندارد. (۱) جان بوستون پس از پیروزی حزبالله گفت: باید از طریق مذاكرۀ سیاسی، پروندۀ هستهای ایران حل شود. چنین جمعبندی از نحوۀ حل پروندۀ هستهای ایران، تأثیری بود كه حزبالله لبنان و مقاومت اسلامی فلسطین داشت. به همین دلیل، یکی از مهمترین عللی که ما باید از نهضت فلسطین و مقاومت اسلامی لبنان حمایت کنیم، این است كه توپ را در زمین حریف بیاندازیم. به همین جهت پیروزی حزبالله لبنان و انتفاضۀ فلسطین میتواند یک پیروزی برای ایران و یك شكست برای نظام سلطۀ جهانی باشد. به سرانجام نرسیدن تصرف چاههای نفتی خلیج فارس تأثیر تفكری است كه از انقلاب اسلامی نشأت گرفته و به همین دلیل است که از روزهای آغازین انقلاب تصمیم گرفتند با بحرانسازی برای ایران جلوی پیشرفت این کشور را بگیرند. علت این قضیه در استقامت ایران در مواضع خود بوده است که برخواسته از یک آموزۀ دینی است. بنابراین یکی از علتهای موفقیت ایران این بوده است که نگذاشته است جنگ آمریکا و اسرائیل با او به داخل مرزهایش کشیده شود و موجب خسارتهای فراوان شود. --- ۱- . گزارش شانزده نهاد اطلاعاتي آمريکا نشان ميدهد ايران از انرژي هستهاي به دنبال مقاصد صلحآميز است؛ جيمز کلپر رئيس ادارۀ اطلاعات ملي آمريکا (NIC) که هماهنگکنندۀ فعاليتهاي شانزده نهاد اطلاعاتي اين کشور است، در گزارش سالانۀ خود به کنگرۀ آمريکا تصريح کرده است: «ايران هنوز تصميم به توليد سلاح هستهاي نگرفته است و نخواهد توانست به طور مخفيانه و بدون مطلعشدن ديگران به اندازۀ کافي اورانيوم غنيشدۀ با درصد بالا براي ساخت سلاح توليد کند.» http://alef.ir/vdcipzaz5t1av52.cbct.html?181434 *متن فوق خلاصهای است از جزوۀ «سیاست نظام سلطه در غرب آسیا» که درسگفتارى از « سید هاشم میرلوحی » در باب ماهیت امپریالیستی آمریکا میباشد ؛ این درسگفتار حاصل سلسله جلسات هفتمین دورۀ آموزشى تربیتى «والعصر» مى باشد که در تابستان ۱۳۸۵ برگزار شده است و به همت موسسه علمی فرهنگی سدید پس از پیاده سازى و ویرایش در اختیار علاقهمندان قرار مى گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید