ایران: محتوای دو بیانیه صادر شده از سوی شورای همکاری خلیج فارس و «اتحادیه عرب» که حاصل نشستهای فوقالعاده درخواستی عربستان سعودی برای بررسی موضوع حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد بودند، اگر چه در تحلیل کلی دارای لحنی تند و متنی محکوم کننده علیه ایران است، اما نکات قابل تأملی هم داشتند.
محکومیت حمله به اماکن دیپلماتیک عربستان در ایران و موضعگیریهای دیگر مطرح شده در این دو بیانیه، زمانی میتوانست دستاورد محکمی برای عربستان تلقی شود که نقش دولت جمهوری اسلامی ایران در آن واقعه پررنگ بود یا دولت ایران با این اقدام همراهی کرده بود. حال آنکه خوشبختانه با موضعگیری صریح مقامات ایران در محکومیت این اقدام و برخورد قضایی با آن عملاً زمینه بهرهبرداری جریان ایرانستیز در منطقه از این اقدام به حداقل رسید و حداکثر کارکردی رسانهای پیدا کرد. این در حالی است که حتی این کارکرد رسانهای هم در صورت پیگیری دیپلماتیک در خارج و انجام اقدامات قضایی لازم در داخل کشور و محاکمه سریع آمران و عاملان این واقعه، میتواند مدیریت شود.
اما فراتر از این، نکته مهمتر توجه به محتوای این بیانیهها در بستر تحولات منطقهای است. واقعیت آن است که اگر چنین اقدامی سه یا چهار سال پیش صورت میگرفت، قطعاً پیامدهای ضد ایرانی بسیار سنگینتری میتوانست به همراه داشته باشد. زیرا در سالهای گذشته بلوک ضد ایرانی قوی شکل گرفته بود و فضای ایرانهراسی نه تنها منطقه بلکه افکار عمومی جهان را بسیج کرده بود. رویکردی که طی سالهای اخیر به مدد بنبستشکنی در قالب برجام هستهای تا حد زیادی تلطیف شد. در واقع در بستر نگاه جدید کمابیش رویکرد مثبتی نسبت به ایران در حال شکلگیری است. رویکردی که در قالب آن، اقدام عدهای در حمله به سفارت عربستان پدیده مشکوک و اقدامی علیه روند اعتدالی حاکم در ایران تلقی شده و برچسب «نظام» به آن زده نمی شود.
وجه دیگر ماجرا آن است که واقعه مذکور در فضای کلی اتفاق افتاده است که عربستان طی سالهای گذشته برای تحریک ایران فراهم آورده است. بنابراین از دیدگاه ناظران بیرونی این واقع در بستر همان فضای کلی تجزیه و تحلیل میشود. بر همین اساس نه تنها در منطقه که در سطح جهانی با وجود محکومیت یا ابراز تأسف نسبت به واقعه حمله به مکانهای دیپلماتیک عربستان در ایران، این تحلیل که سیاستهای کلی عربستان زمینهساز تحریک ایرانیان بوده است، مورد توجه قرار گرفته است. از این جهت چنانچه عربستان بخواهد با این گونه محملها به فضای تنشزایی دامن بزند، عملاً لبه تیز انتقادات را هر چه بیشتر متوجه سیاستهای خود کرده است.
بیانیههای اخیر شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب از جهتی دیگر ناکامی برای برخی دولتهای عربی محسوب میشود. زیرا موضعگیری سایر کشورها در منطقه و در آسیا، امریکا و اروپا بیش از هرچیز معطوف به ابراز تأسف از حمله به سفارت، تأکید بر لزوم تنشزدایی و پیشگیری از وقایع مشابه و مهمتر از همه تمایل به میانجیگری بوده است. یعنی اغلب دولتمردان در کشورهای دیگر به دلیل نگرانی از پیامدهای تنش ایجاد شده حرکتی ایجابی را در پیش گرفتهاند. اما متأسفانه کشورهای عربی بیشتر تحت تأثیر فضای احساسی و منفیبافانه حاکم قرار گرفتهاند و بیانیههایی بدون دستاورد صادر کردهاند.
این همه در حالی است که به دلیل تشتت و پراکندگی موجود میان کشورهای عربی و نگرانی جدی بخشی از آنها پیامد اقدامات تنشزا، در این بیانیهها به نوعی لفاظی و محکومیتهای ظاهری بسنده شده است. مجموعه این واقعیتها نشان میدهد که ترتیبات امنیتی در منطقه کاملاً در حال گذار است. هیچ کشوری نمیتواند به تنهایی ادعای هژمونی شدن در منطقه را داشته باشد یا اینکه بخواهد کشور دیگری مانند ایران را منزوی کند و خودش داعیهدار یک نظم نوین منطقهای باشد. اگر این رویکرد ایرانستیزانه در سطح کشورهای عربی به همین حد لفاظیها و اقدامات شکلی ظاهری و در حد صدور بیانیه محدود شود؛ طبیعتاً میتوان پیشبینی کرد که در پهنه وسیعتر یعنی در حیطه کشورهای عضو سازمان همکاریهای اسلامی اقدام عربستان برای همراه کردن کشورها، نتیجهای بیشتر از ابراز تأسف از وقایع اخیر نخواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید