عربستان سعودی: پس از يورش شبانه به سفارت عربستان در تهران، تصورات قالبي و ذهنيتهاي آلوده و كليشهاي، نيروهاي مؤمن به انقلاب اسلامي را مورد هجمه قرار دادند. بيبيسي آن را به بسيج و سپاه منتسب كرد و در داخل نيز از واژه لباس شخصيها استفاده شد. بدون ترديد حملهكنندگان نميتوانند تصوري از آفتها و مضرات اين موضوع داشته باشند و كج فهمي آنان باعث گرديد تا تقبيح شهادت يك عالم ديني به تقبيح حمله به سفارت تغيير يابد.
بررسيها نشان ميدهدكه اين كار صرفاً يك تصادف و هيجان نبوده و برخوردار از سازماندهي است و سازمان دهندگان آن در صحنه حاضر بودهاند و برخي چهرههاي راديكال را نيز در وسط ماجرا به ميدان كشيدهاند تا امر دستگيري اتفاق افتد. طراحان قطعاً اهداف مشخصي را دنبال ميكردند اما آنچه مسلم است اينكه اقدام مذكور از جهت هدفگذاري بسيار شبيه ماجراي قتلهاي زنجيرهاي است. در قتلهاي زنجيرهاي اهداف دوگانه تعقيب ميشد. از يك طرف درصدد بياعتبارسازي دستگاه امنيتي كشور بودند كه در كنار آن شوراي نگهبان، قوه قضائيه، نيروي انتظامي و سپاه را نيز در پازل نهايي مدنظر داشتند و از الگوي بياعتبارسازي ك.گ.ب، دادگاه قانون اساسي و پليس شوروي سابق (قبل از فروپاشي) استفاده ميشد.
از سوي ديگر عاملين و آمرين قتلهاي زنجيرهاي بعداً نيت خود را خير دانستند و هدف خود را ايجاد فاصله بين ملي - مذهبيها و خاتمي اعلام كردند و گفتند چون بعد از دوم خرداد، ملي - مذهبيها به خاتمي و نظام نزديك شده بودند خواستيم اين فاصله مجدد برقرار شود. به نظر ميرسد در ماجراي سفارت عربستان، هجمه به سپاه و بسيج همزمان با تصويب و آماده كردن چند طرح تصويبي عليه سپاه در كنگره امريكا مورد نظر بوده است و دم خروس اين كار از رسانههاي فارسي زبان غرب كاملاً هويداست. قراردادن نيروهاي انقلاب در مقابل مشي اعتدالي دولت در سياست خارجي (بخوانيد انفعال) و قطببندي تعامل ستيز در آستانه انتخابات مدنظر بوده است و از سوي ديگر بياعتبار نشان دادن سياست تنشزدايي روحاني با اقدامات خشن نيز دور از ذهن نيست.
بنابراين انتظار ميرود قوه قضائيه فراتر از عوامل ميداني كه شايد براي «دلمون خنك شد» به اين كار اقدام كردند به طراحان نيز توجه كنند حتي اگر اين طراحان از مهمترين سازمانهاي دولتي يا حاكميتي باشند.
دیدگاه تان را بنویسید