فارس: دستگاههای اجرایی و قانونگذاری و مراکز پژوهش آمریکا از فردای توافق هستهای دو راهبرد موازی را علیه ایران دنبال کردهاند. برای مقدمهسازی این دو راهبرد، چه واقعی و چه مصنوعی اینچنین تصویرسازی کردند که عدهای در درون ساختارهای آمریکا مانند کنگره و لابی صهیونیستی و در خارج از آمریکا مانند رژیم صهیونیستی و ارتجاع تکفیری منطقه از محتوای توافق رضایت ندارند و برای ظرفیتهای فشار جدید به ایران تلاش میکنند و رضایت برای تعلیق تحریمهای هستهای ندارند. رفتار بعدی کاخ سفید درمورد آزمایش موشکی و یا تحریم افراد و شرکتهای جدید که با ایران تعامل دارند، نشان داد که کاخ سفید نیز از کاهش فرصتهای ایران در اجرای برجام سود میبرد و با آن موافق است، ولی آنچه بیش از هر چیز در اولویت کاخ سفید است تا بهعنوان یک راهبرد اساسی به اجرا بگذارد این است که برخلاف مواضع قبلی که اجرای برجام و تعلیق تحریمها را به بهار آینده موکول کرده بود، اکنون به دنبال کارکردهای اجرای برجام و کاهش محدود تحریمها در روزهای آینده است و صراحتا و با شفافیت اعلام کردهاند که اینکار برای تقویت روحانی و یک جناح سیاسی در انتخابات مجلس در اسفندماه
دنبال خواهد شد.
راهبرد کاهش تحریمها برای کارکردهای انتخاباتی یکی از دو راهبرد جدید کاخ سفید است. این راهبرد از گذشته نیز در اثنای مذاکره با ایران مورد تأکید بود و آن را بهعنوان عامل تولیدکننده شکاف سیاسی و تقویت جناحهای متمایل و طرفدار گفتمان غربی و سازشکار در تعاملات سیاسی داخل ایران در نظر داشت، اگرچه مشکل اقتصادی فعلی دولت روحانی ریشه در بیبرنامگی برای مهار تورم، بیکاری و رکود دارد و برخی ظرفیتهای ویتامین گونه ناشی از برجام که هیچ تأثیر فوری در اقتصاد ایران ندارد، کمکی به حل مشکلات اقتصادی نخواهد کرد، ولی جناح سیاسی تجدیدنظر طلب در بنیانهای انقلاب و اسلام و سیاست خارجی، از این اقدام کاخ سفید به عنوان یک اهرم روانی و تبلیغات بهره خواهد گرفت. همانگونه که در ایام شکلگیری توافق هستهای و ماههای قبل از آن با جنجال و شادی توهمی، راهحل همه مشکلات به توافق و برجام گره خورد و پس از آن اعتراف کردند که مفاد برجام هیچ کارکرد اقتصادی و بهویژه فوری در بر ندارد، این بار نیز از شرایط نمایش تعلیق تحریمها برای امتیازهای انتخاباتی بهره خواهند برد.
راهبرد دوم که از سوی کنگره و لابیهای صهیونیستی با جدیت دنبال میشود این است که قبل از تعلیق تحریمهای هستهای، زمینههای گوناگون برای تحریمهای جدید تسلیحاتی و موشکی و احتمالاً علیه نهادهای انقلابی در ایران آغاز شود و پیشنویسهایی در دستورکار کمیتههای کنگره قرار گیرد و فضاسازی شدید رسانهای نیز با عناوین گوناگون به اجرا درآید.
در راهبرد دوم که تلاش هوشمندی در تولید مفاهیم حقوقی در جریان است، از یکسو بر ابزارهای دفاعی ـ موشکی بهعنوان عامل تهدید امنیت منطقهای و جهانی کار میشود و با گره زدن به موضوع هستهای، از نگرانیهای موهوم و تولیدشده قبلی در پرونده هستهای ایران بهرهبرداری کرده، موضوع نگرانی از تهدید موشکی ایران را نیز القاء میکنند. از سوی دیگر با تمرکز بر سپاه که نقش اساسی در شکست پروژههای آمریکایی در خاورمیانه و معادلات تسلیحاتی ضد ایرانی داشته، آنرا بعنوان عامل تهدید و یا حتی تروریسم تصویر و تبلیغ نماید. همانگونه که رژیم صهیونیستی، مقاومت منطقهای و حزباله را تروریست معرفی میکند و رژیم سعودی آن را بازتولید میکند و اتهام فوق را تکرار مینماید، متهم کردن یکی از نهادهای اساسی نظام اسلامی ایران که خواسته رژیم صهیونیستی است در دستور کار کنگره کاخ سفید قرار گرفته و از سوی رژیم سعودی هم بهعنوان عنصر تهدید منطقهای معرفی میشود و رسانههای مزدبگیر عربستان هرگونه تنش و چالش منطقهای خود را به سپاه و نهادهای نظام معرفی کرده و آن را در مقابل دولت روحانی نشان میدهند.
در راهبرد دوم آمریکا اتهام به سپاه و تحریمهای تسلیحات موشکی ـ دفاعی ایران، تکرار سناریوی هستهای برای محدود کردن توان دفاعی ایران در دستور کار است و با پایهریزی یک پازل رسانهای ـ روانی، مواضع رسمی، قانونگذاری حقوقی، به امید شرایطی است که رویکردهای نظام اسلامی و نهادهای آن را و توان دفاعی کشور را مذاکرهپذیر نمایند.
آنچه قابل تأمل است آنکه برخی رسانهها و صداهای فتنهگر داخلی نیز، نقش تکرارکننده این اتهامات و راهبرد آمریکایی را بازی میکنند و برای تحقق خواستههای استعماری، تلاش با مُزد و بدون مُزد به اجرا میگذارند و از خواستههای آنان خشنود میشوند.
دیدگاه تان را بنویسید