تروریسم جمعیتی، در پوشش یک سازمان مردمی!

کد خبر: 480473

سمن ها، به شکل امروزی خود، نخستین بار در اوایل دهه هفتاد وارد کشور شدند. حرکت های خودجوش مدنی اگرچه سبقه بیش از هزارساله در ایران و اسلام دارد، اما نخستین حرکت های سازماندهی شده به اصطلاح خودجوش در ایران که از آن به عنوان سمن یا ان جی او یاد می شود در دهه هفتاد و بر اساس معماری ای که غرب برای ساختار و نحوه فعالیت این سمن ها مشخص کرده بود آغاز شد.

سرویس سیاسی فردا:

هفته نامه پرتو سخن نوشت: سمن ها، به شکل امروزی خود، نخستین بار در اوایل دهه هفتاد وارد کشور شدند. حرکت های خودجوش مدنی اگرچه سبقه بیش از هزارساله در ایران و اسلام دارد، اما نخستین حرکت های سازماندهی شده به اصطلاح خودجوش در ایران که از آن به عنوان سمن یا ان جی او یاد می شود در دهه هفتاد و بر اساس معماری ای که غرب برای ساختار و نحوه فعالیت این سمن ها مشخص کرده بود آغاز شد. هدف معماری غربی این بود که بتواند توده های مردم را توسط خود مردم به شکلی تربیت و سازماندهی کنند که بتوانند در قالب تشکل هایی در حوزه های مختلف و حساس نظیر زن، محیط زیست، سلامت و امثالهم، موازی با حکومت ها فعالیت موثر کنند، تا جایی که اعتبار آن ها به حدی رسد که هم بتوانند از حکومت ها مطالبه کرده و هم حکومت ها را وادار به پاسخ گویی در قبال خودشان کنند. همانطور که بالاتر گفته شد نمونه این معماری بعد از انقلاب از دهه هفتاد وارد کشور شد و ما شاهد شکل گیری نخستین سمن ها در حوزه زن و فمنیسم و محیط زیست بودیم. تشکل های به ظاهر مردم نهاد فمنیستی خیلی زود روی دیگر خود را نشان داده و عملا راه مقابله با قانون اساسی را از طریق برگزاری کمپین های جمع آوری امضا در پیش گرفتند. غرب در حالی ساخت و حمایت از سمن ها را در کشورهای در حال توسعه پیگیری می کند که آمار دقیقی از فعالیت سمن ها در خود مغرب زمین وجود ندارد، اما تشکل های مردم نهاد با معماری غرب را به وفور می توان در کشورهای جنگ زده ای نظیر عراق، افغانستان، پاکستان سوریه و کشورهای افریقایی مشاهده کرد. در این میان اما بزرگ ترین سمن فعال، در کشور ما وجود دارد. انجمن تنظیم خانواده ایران که هم اکنون نام خود را به انجمن سلامت خانواده تغییر داده است. همانطور که بالاتر گفته شد سمن های وابسته به تفکر و حمایت های غرب عمدتا یا به مقابله با نظام برمی خزیند یا راه دوستی را در پیش گرفته و محلی برای اجرای سیاست های غرب در کشور می شوند. انجمن تنظیم خانواده نیز از حالت دوم این دسته بندی پیروی می کند. در سال های 67 و 68 به تشخیص کارشناسان امر روند افزایش نرخ باروری بیش از حد مطلوب بود و نتیجه آن اضافه شدن برنامه های تنظیم خانواده به برنامه اول توسعه بود که در آن مقرر شده بود نرخ باروری 6.4 تا سال 85 به 4 برسد. اما به دلیل اجرای شدید و حمایت های سنگینی که از داخل و خارج از برنامه کاهش جمعیت در یک کشور مسلمان شده بود دو دهه زودتر و در سال 71 کشور به نرخ مطلوبی که در برنامه اول توسعه آمده بود، رسید و عقل حکم می کرد حال که به نتیحه مطلوب آن هم سال ها زودتر از موعد مقرر رسیده ایم پس برنامه فوق متوقف شده و طرح های دیگری برای حفظ وضع موجود یا کنترل علمی و استاندارد آن در پیش گرفته شود، اما گویا عطش جریانی که مایل بود جمعیت در ایران اسلامی کم و کمتر بماند سیراب نشده بود و در کمال تعجب شاهد آن بودیم که در سال 72 قانونی برای تنظیم خانواده (کاهش جمعیت) در مجلس به تصویب رسید. یکی دو سال بعد اما انجمن تنظیم خانواده بزرگ ترین NGO دنیا که بعد از انقلاب فعالیتش متوقف شده بود توسط دکتر حسین ملک افضلی بازگشایی شد. ملک افضلی یکی از چند فردی بود که به دلیل فعالیت های زیادش برای کاهش جمعیت ایران توسط صندوق جمعیت سازمان ملل تقدیر شده بود. قابل تامل است که چرا غرب در کشورهای خود به شدت به دنبال افزایش جمعیت بوده و قوانین موجود در خصوص زنان کارمند همگی امتیازات ویژه ای به مادرانی که قصد فرزندآوری دارند، می دهد و ستاره های مشهور غربی همگی دارای 4، 5 فرزند در پوسترهایشان خودنمایی می کنند، اما همین غرب در کشورهای مسلمان و در حال توسعه از هر حرکتی که به سوی کاهش جمعیت باشد تقدیر می کند! انجمن تنظیم خانواده که در سال 91 و پس از تذکرجدی رهبری به دستگاه ها مبنی بر توقف هرگونه سیاست کاهش جمعیتی نام خود را به انجمن سلامت خانواده ایران تغییر داد نقش مهمی در کاهش جمعیت کشور و رسیدن نرخ باروری به مرزهای هشدار داشت. قدمت این انجمن البته به پیش از انقلاب اسلامی و به ستاره فرمانفرمائیان باز میگردد که وی از طرف کاخ سفید و شورای تحدید موالید آمریکا ماموریت یافته بود تا بحث کاهش جمعیت را در قالب برنامه های تنظیم خانواده در کشور ایران دنبال کند. بعد از انقلاب در سال 74 این انجمن توسط حسین ملک افضلی بازگشایی و به عنوان یکی از بازوان اصلی وزارت بهداشت در بحث کاهش جمعیت شروع به فعالیت کرد. تا قبل از انقلاب این انجمن به طور جدی بحث کاهش جمعیت را در کشور دنبال می کرد. در بسیاری از شهرها و روستاها شرط خدمت رسانی به مدد جویان شرکت در دوره های تنظیم خانواده این انجمن بود. انجمن فوق تا قبل از انقلاب توانست کلینیک های خود را به 166 مرکز افزایش دهد که عمده فعالیت این مراکز ارائه محصولات جلوگیری از بارداری و همچنین عقیم سازی دائمی (وازکتومی و توبکتومی) بود. انجمن تنظیم خانواده در روستاها خدمات خود را به رایگان ارائه می داد و افرادی تحت عنوان مشوقین روستایی این وظیفه را برعهده داشتند. مشوقین روستایی بعد از انقلاب تغییر نام داده و به رابطین بهداشت تغییر پیدا کردند. از ترویج فرهنگ جلوگیری از بارداری و تک فرزندی و عقیم سازی که به شدت از سوی این انجمن تا پیش از انقلاب ترویج می شد که بگذریم، یکی از مهم ترین اقدامات مسئولین انجمن تغییر قانون سقط جنین و آزاد کردن انجام سقط جنین بود. تا پیش از این هر زنی که عمدتا دست به سقط می زد از یک الی 3 سال با حبس تادیبی رو به رو بود، اما با تلاش های انجمن این قانون برداشته و فقط در مواردی که سلامت مادر در خطر بود نیاز به مجوز پزشک وجود داشت که بعدتر این مورد هم به جای تشخیص پزشک به تشویق پزشک تبدیل شد تا راه برای سقط جنین هموارتر شود. از سال 1374 انجمن تنظیم خانواده مجددا کار خود را آغاز کرد. راهی که انجمن می رفت دقیقا همان راه پیش از انقلاب بود. برگزاری و تربیت رابطین بهداشت که وظیفه ترویج و اجرا کردن سیاست های کاهش جمعیت را داشتند، توزیع وسایل پیشگیری از بارداری، برگزاری انواع همایش ها با هدف ترویج فرهنگ کاهش جمعیت. در یکی از این همایش ها که با همکای این انجمن تحت عنوان «تنظیم خانواده، رویکردهای نوآورانه» در یکی از دانشگاه های کشور برگزار شده بود شاهد این بودیم که حامی مالی همایش فوق را یک شرکت آلمانی که تولید اصلی آن قرص های ضدبارداری است بر عهده داشته است. این انجمن که یکی از بازوان اصلی صندوق جمعیت سازمان ملل در ایران بود، توانست همراه با جریانی که در کشور به دنبال کاهش جمعیت بودند به خوبی ادبیات و فرهنگی که مادران و خانواده ها برای قبول کردن تک فرزندی و بی فرزندی به آن نیاز دارند را پیاده کنند. سلامت مادر و کودک، حق سقط و حق عقیم سازی، از جمله مواردی است که در موضوع فرهنگ سازی کاهش جمعیت مطرح می شود. در حالی که کشورهای غربی به دنبال تلاش برای چند فرزندی در خانواده هستند و همانطورکه بالاتر ذکر شد ستاره های مشهور هنری و ورزشی خود را چند فرزند به نمایش گذاشته اند، اما در کشورهای مسلمان و در حال توسعه این نسخه را تجویز می کنند که: داشتن بیش از یک یا دو فرزند سلامت مادر را به خطر می اندازد، سقط جزئی از حقوق بشر است، عقیم سازی حق هر فرد و باید آزاد باشد، زایمان بالای 35 سال همراه با خطر است. فاصله هر فرزند باید 3 الی 5 سال باشد و مواردی از این دست. حال به راحتی با جستجو در اینترنت می توان همین موارد را در کشوری مانند انگلیس جستج کرد! آیا سقط جنین و عمل عقیم سازی دائمی نظیر وازکتومی در کشورهای اروپایی آزاد و به راحتی ایران است؟ کدام عقل این اجازه را می دهد که شهروندان یک کشور بی پروا و آزادانه و البته تحت تاثیر تبلیغات و آموزش های غلط هر موقع میل شان خواست خود را برای همیشه عقیم کنند؟ کار عقیم سازی در کشور ما تا جایی پیشرفت که ایران به عنوان کشور موفق در این زمینه معرفی شد و مرکز بین المللی با حمایت صندوق جمعیت در ارومیه برای آموزش به سایر کشورهای در حال توسعه جهان بنا نهاده شد. جالب آن جاست که فقط یک پزشک عقیم ساز، در طول دوران خود چهارده هزار مرد ایرانی را عقیم کرده و با افتخار این را به عنوان رزومه خود در پایگاه اینترنتی اش قرار داده بود و دستگاه های نظارتی و مسئولین شاید در خواب و غفلت زمستانی خود سر می کنند که متوجه این بحران بی صدا نمی شوند. انجمن تنظیم خانواده پیش از انقلاب به محض تاسیس به عضویت فدارسیون بین المللی انجمن های تنظیم خانواده درآمد. بعد از انقلاب نیز این سازمان به ظاهر مردم نهاد که با حمایت های سنگین وزارت بهداشت و صندوق جمعیت سازمان ملل اداره می شد، توانست از شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل مقام مشورتی کسب کرده و بیش از پیش ماهیت اصلی هدف فعالیت های خود را که همان کاهش جمعیت کشورهای مسلمان است را هویدا کند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت