اساتید غرب زده به دنبال تئوریزه کردن "تسلیم" هستند
این روزها نفوذ دشمن در کشور را میتوان به پدیدهای هزار چهره تعبیر کرد. روزنه هایی که هر کدام را ببندی، باز هم روی جدیدی از خود را نشان میدهد. از این رو هوشیاری عموم مردم جامعه و در رأس آن مسئولین میتواند به مروراهداف دشمنان را نقش برآب کند و آن ها را در تحقق خواستههایشان ناکام بگذارد. در این راستا باید توجه داشته باشیم که برای مبارزه با هر پدیدهای شناخت نسبت به آن پدیده و درک درست آن باید طلایهدار این رزم باشد. از این رو برای شناسایی بخشهایی از این نفوذ و مصادیق آن گفتگویی اجمالی با محمد صادق کوشکی، کارشناس سیاست خارجی و استاد دانشگاه تهران ترتیب دادهایم که متن آن پیش روی شماست:
هفته نامه سراج نوشت: این روزها نفوذ دشمن در کشور را میتوان به پدیدهای هزار چهره تعبیر کرد. روزنه هایی که هر کدام را ببندی، باز هم روی جدیدی از خود را نشان میدهد. از این رو هوشیاری عموم مردم جامعه و در رأس آن مسئولین میتواند به مروراهداف دشمنان را نقش برآب کند و آن ها را در تحقق خواستههایشان ناکام بگذارد. در این راستا باید توجه داشته باشیم که برای مبارزه با هر پدیدهای شناخت نسبت به آن پدیده و درک درست آن باید طلایهدار این رزم باشد. از این رو برای شناسایی بخشهایی از این نفوذ و مصادیق آن گفتگویی اجمالی با محمد صادق کوشکی، کارشناس سیاست خارجی و استاد دانشگاه تهران ترتیب دادهایم که متن آن پیش روی شماست: این روزها جنگ نرم نقل بسیاری از مباحث سیاسی و فرهنگی مان شده است. در این راستا به اعتقاد شما نفوذ در چه عرصههایی حضور پررنگتری داشته و در کدام بخشها این نفوذ خطرناکتر است؟ نفوذ دشمن در کشور ما هم سابقه دیرینه دارد و هم راهکارها و مجاری نفوذ متفاوت است، اما یکی از جدیترین مجاری نفوذ دشمن در حال حاضر نفوذ فرهنگی و علمی در ساختارهای دانشگاهی کشور است که با کمال تاسف بخشی از بدنه دانشگاهی ما و مشخصاً اساتید که عموماً تحصیلکرده غرب هستند و یا اگر در کشور تحصیل کردهاند تحت تاثیر اساتید و متونی بوده اند که غربی یا عرب زده بوده اند. این شرایط نگاه دانشگاهیان را به نگاه غرب زده و آمریکایی تبدیل کردند. از این رو در حال حاضر ما با نسلی از تحصیل کردهها مواجه هستیم که با منطق، فضا و تفکر غربی پرورش پیدا کردند و به دانستههای خود ایمان دارند و این تفکر خود را معادل علم میدانند و به همین دلیل مفهوم انقلاب اسلامی را غیر علمی میدانند و آن را تفکر و اقدامی غلط میپندارند. این دسته از افراد از رخداد انقلاب در کشور ناراحتند و آن را غلط میدانند و از رفتار انقلابی در کشور نه تنها خشنود نیستند بلکه ناراضی و ناراحت هستند. این عده همچنین ولاییگری را افراط گری میدانند و جامعه، نظام و مردم را به تسلیم شدن در برابر آمریکا و تفکر غرب تسلیم میکنند. مشکل اینجاست که این عده پذیرش سلطه ابرقدرتها را تفکر علمی میدانند و بر این باروند کسی که این سلطه را نپذیرد افراط گر است و فروان شنیدیم از این افراد که انقلاب تصمیم غیرعلمی و جاهلانه بوده و الان علم و عقلانیت اقتضا میکند که بایستی از گذشته خود پشیمان باشیم و برویم در معرض آمریکا و جهان سلطه عذرخواهی و تنشزدایی کنیم. این عده انقلابیون را منشا تنش میدانند و به عنوان نسخه علمی تجویز میکنند که انقلابیون تنشزدایی کنند و هنجارهای جامعه جهانی را بپذیرند و تسلیم نظام سلطه شوند. تفکرات این دسته از افراد در تفکرات عموم مردم چه جایگاهی دارد؟ بله. این افراد چون در مقام استاد دانشگاه، قشر متفکر و انسان فرهنگی و علمی سخن میگویند متاسفانه تفکر آنها در جامعه مورد اقبال است و خریدار دارد. این افراد تسلیم، وداع با انصاف، وداع با انقلاب و دفن آن را تئوریزه میکنند و این تفکر را به عنوان نظریاتشان تجهیز میکنند و این در حالی است که این عده از بیتالمال اسلامی ارتزاق میکنند و کاری را میکنند که تاکنون دشمن با استفاده از فشارهای اقتصادی، نظامی، سیاسی و دیپلماتیک خودش موفق نشده است کاری از پیش ببرد و این عده این کار را انجام میدهند در حالی که حقوق بگیر دشمن هم نیستند و معاش آنها از انقلاب تامین میشود. البته برخی از آنها سوء نیتی ندارند از سر دلسوزی این کار را انجام میدهند و اینها از مصادیق خطرناک نفوذ است و نگاه و تفکر آنها غلط شکل گرفته است. آیا این افراد در بدنه حاکمیتی نیز فعالیت دارند؟ برخی از اینها به عنوان تکنوکراتها و بروکراتها در بدنه حاکمیت و نظام قرار دارند. در این راستا باید یادآور شد که برای نمونه هر چقدر رهبر معظم انقلاب اعتقاد دارند که باید تولید داخل تقویت شود ولی این عده اعتقاد دارند برای حل مشکلات کشور دست به سوی غرب دراز کنیم و تجویز میکنند که باید مدیر از خارج بیاوریم و این بخشی از تفکر آنهاست که اخیراً شکل گرفته است و این اعتقاد به این معناست که انسان ایرانی توان مدیریت ندارد و باید از خارج علم و الگو را وارد کنیم که این امر نقطه مقابل اقتصاد مقاومتی است. چه راهکارهایی را برای مقابله با این افراد در دستور کار می توان داشت؟ تغییر تفکر این عده از آنجایی که آنها ادعای علمی بودن تفکر خود را دارند و شخصیت آنها با این تفکر شکل گرفته است غیر ممکن است و از این رو باید با فعالیتهای بزرگ رسانهای، جامعه را به گونهای هوشیار کنیم که نسل جوان ما فریب این عده را نخورند و در واقع رفتار و گفتار به ظاهر علمی این عده را جدی نگیرند و باید با این افراد انتقادی برخورد شود. فعالیت این عده در کدام دانشگاهها بیشتر دیده شده است؟ میتوان گفت این پدیده در تمام دانشگاههای کشور وجود دارد ولی در دانشگاههای شاخص بیشتر دیده میشود چرا که این چهرهها به واسطه تحصیل در غرب و سابقه حضور در دانشگاهها مورد توجه بسیاری از دانشجویان هستند و باید توجه داشته باشیم که این حضور در علوم انسانی خطرناکتر از دیگر بخشها دیده میشود. پس از دانشگاه در کدام بخشها نفوذ را خطرناکتر میدانید؟ در حوزه هنر نیز مشکل عمیقی داریم. نفوذ چهرههای غرب زده و مسموم در این عرصه و به ویژه در سینما، ادبیات، تئاتر و موسیقی بسیار خطرناک است. هنر سالهای پس از انقلاب خیلی در خدمت انقلاب نبوده است و فراوان هنرمند متعهد نداریم. بخش زیادی از هنرمندانی که از هنر ارتزاق میکنند و با پول نظام فیلم میسازند، موسیقی تولید میکنند و اثر هنری خلق میکنند، نسبت و دلدادگی به نظام و انقلاب ندارند و به صراحت دارند افکار غربی را ترویج میکنند. این افراد خود را همیشه طلبکار نظام و انقلاب میدانند و از مصادیق بارز نفوذ هستند و غربزدگی و برتری خود را در قالب هنر به جامعه تحمیل میکنند. در بخش هنر چه راهکارهایی را برای مقابله پیشنهاد میکنید؟ در این راستا باید توجه داشته باشیم که جوانان مستعد زیادی داریم به آنها باید مجال فعالیت دهیم و متاسفانه نظام به جای مجال دادن به طرفداران خود به مخالفان خود توجه دارد و از این رو این نگاه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما در اکثر دستگاههای فرهنگی دیده میشود. بر این اساس باید نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران توجه و میدان دادن به هنرمندی که دلش با مردم و انقلاب نیست را کم کند و توجه به هنرمندان متعهد و انقلابی را بیشتر در دستور کار قرار دهد.
دیدگاه تان را بنویسید