نگاهی به دوران صدارت امیرکبیر

کد خبر: 480232

میرزا تقی‌خان امیرکبیر، نماد وطن‌دوستی ایرانیان است؛ پاکدستی‌اش در زمان زمامداری و تقیدش به انتظام امور، او را به ستاره پرفروغ تاریخ سرزمین ما تبدیل کرده‌است.

تسنیم: میرزا تقی‌خان امیرکبیر، نماد وطن‌دوستی ایرانیان است؛ پاکدستی‌اش در زمان زمامداری و تقیدش به انتظام امور، او را به ستاره پرفروغ تاریخ سرزمین ما تبدیل کرده‌است. مدت صدارت او به چهار سال نرسید، اما خاطره تلاش‌های مجدانه‌اش برای پیشرفت و آبادانی ایران، هنوز هم خاطر هر ایرانی وطن‌دوستی را می‌نوازد و قلبش را از فرجام تلخ امیرکبیر به درد می‌آورد. او حتی در چشم دشمنانش نیز بزرگ و با عزت بود. وزیر مختار انگلیس، که سراسر دوران صدارت میرزاتقی‌خان در پی ضربه زدن به او بود و نقش بسزایی در برکناری و به شهادت رساندن امیر داشت، درباره او می‌نویسد:«امیرنظام یکی از افراد انگشت‌شماری است که آرزوی نیک‌بختی وطنش را در دل دارد ... قدرت فکر و وطن‌پرستی امیرنظام و عشق او به خوشبختی ایران، جلب احترام کرده‌است.» امیرکبیر در یکی از حساس‌ترین دوره‌های تاریخی ایران به صدارت رسید؛ دورانی که هنوز امیدهایی به رهایی ایران از چنگال استعمارگران وجود داشت و کیاست و سیاست یک زمامدار آگاه و دلسوز، می‌توانست ایران را از پیچ تاریخی حساس آن روزگار بگذراند و بر بستر تمدن ایرانی اسلامی، به سر منزل ترقی و شکوفایی برساند. با این حال، جهل و نخوت حاکمان، حسادت و کینه‌توزی درباریان و دسیسه‌چینی بیگانگان، ایرانیان را از وجود میرزا تقی‌خان، محروم و آنها را در گرداب حوادث شوم بعدی گرفتار کرد.
موانع پیش روی امیر
امیرکبیر در شرایطی به صدارت رسید که ایران رنجور دردهای بسیاری بود. از یک سو، مرزهای ایران عرصه تاخت و تازهای مکرر روس و عثمانی و انگلیس بود و از سوی دیگر، ایرانیان در فقر مادی و فرهنگی عجیبی دست و پا می‌زدند. رشوه‌خواری و فساد مالی، کمر دستگاه اداری ایران را شکسته و به صورت یک رویه درآمده‌بود. صاحب‌منصبان حکومتی، به بهانه‌های مختلف، مردم را می‌چاپیدند و کسی را یارای مقابله با این رویه زشت نبود. تبهکاران، پس از ارتکاب جرایم، به بقاع امامزادگان و مشاهد مقدسه می‌گریختند و با بدعت بست‌نشینی، خود را از تعقیب و مجازات مصون نگه می‌داشتند. سازمان مالیاتی کشور از داشتن نظامنانه هدفمند محروم بود. ارتش عملا وجود خارجی نداشت. 4 هزار نفر با عنوان اعضای گارد حفاظت از شاه، حقوق می‌گرفتند، حال آن که مجموعه نفرات این گارد به 300 نفر هم نمی‌رسید. در گوشه و کنار کشور، گردنکشان به غارت اموال مردم می‌پرداختند و امنیت، به عنوان رکن اساسی فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی، در بدترین وضع ممکن قرار داشت. از سوی دیگر، فرقه‌های نوظهوری چون بابیه، اعتقادات مردم را نشانه گرفته‌بودند و دست‌های پیدا و پنهان استعمارگران، از این فعالیت‌ها حمایت می‌کردند. ناامنی راه‌های کشور، چرخه اقتصاد و تجارت را تقریباً متوقف کرده و عایدی دولت به نحو چشمگیری کاهش یافته‌بود.
مبارزه با رشوه‌خواری، گام نخست اصلاح
امیرکبیر، باید به چنین شرایط اسف‌انگیزی، سر و سامان می‌داد. او برای تغییر شرایط، سیاست مبارزه با رشوه‌خواری و برقراری نظم، در تمام شئون مملکتی را در پیش گرفت. «فریدون آدمیت»، در کتاب «امیرکبیر و ایران» می‌نویسد:«امیر با دو حربه کاری به پیکار برخاست: یکی با درستی و پاکدامنی خودش که قانون برانداختن رشوه‌خواری را نهاد و دیگر، با سیاست سختی که به قانونش نیروی اجرائی بخشید. اساساً نظم میرزاتقی‌خانی آفریده همین دو عامل بود، یعنی وضع قانون و ضمانت اجرای آن.» امیر برای مقابله با رشوه‌خواری مجریان قانون، ترتیبی داد که در هر شرایطی مواجب و حقوق آنها، به موقع پرداخت شود. تا پیش از آن، مأموران، ماه‌ها مواجب نمی‌گرفتند و به همین دلیل، می‌کوشیدند با چاپیدن و رشوه‌گرفتن از مردم، برای خودشان مداخلی دست و پا کنند. امیرکبیر رسماً اعلام کرد:«بعد از این، هیچ مأمور دیوانی و محصل مالیاتی و سرباز قشونی، به هر کجا که رود، نمی‌تواند آذوقه و بنه مورد نیاز خود را به زور و رایگان از رعیت بگیرد، بلکه هر کس باید مایحتاج خود را موافق معمول ابتیاع نماید و به رعیت آزار نرساند.» او به صدور این حکم اکتفا نکرد و متخلفان را تحت پیگرد قرار داد و به سختی مجازات کرد. دکتر پلاک اتریشی درباره امیرکبیر می‌نویسد:«او حتی از هدیه و ارمغان نیز بدش می‌آید.» امیر مهمترین هدیه را خدمت به مردم می‌دانست و نسبت به کسانی که خدمتی به مردم انجام می‌دادند، همواره سپاسگزار بود.
اهتمام به مسئله بهداشت و درمان
امیرکبیر بسیاری از عناوین پرطمطراق درباری را حذف کرد و دستور داد در نامه‌ها به عنوان «جناب» اکتفا شود. او به اصلاح ذائقه ادبی مردم نیز اهتمام داشت و میرزا نصرا...تاج اصفهانی، متخلص به شهاب، از شاعران نامدار دوره خود را مأمور کرد تا نسبت به ساماندهی شعر و ادبیات اقدام و از شیوع اشعار سخیف جلوگیری کند. امیرکبیر، در زمان صدارت خود به موضوع بهداشت عمومی توجهی خاص داشت. با دستور او، واکسیناسیون اجباری شد و کودکان علیه بیماری آبله واکسینه می‌شدند. امیر دستور داده‌بود گزارش‌های اجرای این کار، به صورت مداوم برایش فرستاده شود. میرزا محمدعلی‌خان، دبیر وقت وزارت خارجه، در نامه‌ای به کارگزار استرآباد می‌نویسد:«روزنامه[گزارش] آبله کوبیدن[واکسن آبله زدن] را که فرستاده بودید، به نظر امیرکبیر رسید، بسیار تحسین کردند و مجدداً تأکید اکید فرمودند که در این باب نهایت اهتمام به عمل آید.» میرزاتقی‌خان امیرکبیر، نخستین بیمارستان دولتی ایران را تأسیس کرد. ریاست این «مریضخانه دولتی» برعهده میرزامحمدولی حکیم‌باشی بود. این بیمارستان «دواخانه»ای داشت که نیازمندان می‌توانستند از خدمات رایگان آن استفاده کنند. امیرکبیر برای ارائه خدمات بهتر و بیشتر، تعدادی پزشک خارجی را هم استخدام کرده‌بود تا زیر نظر اطبای مورد اعتماد داخلی، به درمان بیماران بپردازند. او برای نخستین بار، دریافتِ «تصدیق طبابت» را برای کسانی که به شغل پزشکی اشتغال داشتند، اجباری و از فعالیت افراد بدون صلاحیت در این عرصه، جلوگیری کرد. امیر، افراد کاردانی را برای انتظام امور بهداشتی و درمانی، به نقاط مختلف ایران فرستاد. از جمله این افراد، میرزا صادق طبیب، از تحصیل‌کردگان رشته پزشکی در اروپا، بود که به همین منظور به تبریز فرستاده شد. امیرکبیر اهتمام فراوانی به نوسازی و توسعه شهرها داشت. به دستور او بازاری در تهران ساخته شد که به بازار امیر شهرت یافت و یکی از مهمترین کانون‌های تجارت کشور بود.
توسعه کشاورزی و صنایع داخلی
امیرکبیر، توجه خاصی به توسعه کشاورزی و رونق صنایع داخلی داشت. او فرمان آزادی استخراج معادن برای اتباع ایرانی را صادر کرد و مسئولیت نظارت بر آن را به میرزا جبار ناظم‌المهام سپرد. طبق فرمان امیرکبیر، «هرکس، از نوکر و رعیت و اشراف و اعیان» می‌توانست به استخراج معادن بپردازد و تا 5 سال از پرداخت مالیات معاف بود. بر اساس دستور او، هر فردی از اتباع ایران که وسیله‌ای اختراع یا ابزاری تولید می‌کرد، علاوه بر معافیت 5 ساله از مالیات، تا 5 سال حق انحصاری تولید آن وسیله در ایران را داشت و دولت از حق او حمایت می‌کرد. به این ترتیب، به تدریج، طی یک‌سال، ایران از واردات بیشتر اقلام معدنی بی‌نیاز شد. میرآقاسی‌خان، معدن مس و آهن قراچه‌داغ را به راه انداخت؛ استاد فتح‌ا... در ماسوله آهن استخراج کرد؛ در نانیج مازندران معدن آهن کشف و استخراج شد و در معادن زغال‌سنگ گیلان، ماده قطران را که در صنایع تسلیحاتی به شدت مورد نیاز بود، تولید کردند و ایران از واردات این محصول بی‌نیاز شد. هم‌زمان، با تشویق میرزا تقی‌خان و حمایت همه‌جانبه او، کارخانه‌های پارچه‌بافی، چینی و بلورسازی، باروت‌سازی، توپ‌ریزی و تفنگ‌سازی، کاغذسازی، چدن‌ریزی و فلزکاری و ... در نقاط مختلف کشور تأسیس شد. امیرکبیر، سفیران ایران در اروپا را مأمور استخدام متخصصان فنون مختلف کرده‌بود تا از این طریق، ضمن وارد کردن صنایع جدید به کشور، زمینه آموزش جوانان خوش‌قریحه و باهوش ایرانی را هم به وجود آورد. صنعت ابریشم بافی، که از صنایع درآمدزای ایران در آن دوره و یکی از اقلام صادراتی مهم و اساسی کشور بود، به همت امیرکبیر رشد شایان توجهی کرد و باعث بالا رفتن درآمد عمومی کشور شد. امیر حتی دستور داده‌بود صنعتگران ایرانی به تولید اجناس و محصولاتی مانند کالسکه و سماور نیز توجه داشته‌باشند و از تولید این محصولات نیز حمایت می‌کرد. او از شرایط بیمارگونه اقتصاد ایران به خوبی آگاه بود. فریدون آدمیت در این‌باره می‌نویسد:«اقتصاد ناسالم ایران، خاصه باز بودن دروازه‌های کشور به روی کالای فرنگی، موجب خارج شدن طلای ایران شده بود و برای خرید متاع اروپایی، فقط باید طلا پرداخت می‌شد .... امیر چاره کار را در تأسیس صنایع جدید ملی دید و محدود کردن واردات ایران.» این سیاست تأثیر مطلوبی بر شرایط اقتصادی ایران گذاشت و اگر عزل و شهادت امیرکبیر اتفاق نمی افتاد، می‌توانست ایران را به نخستین کشور صنعتی آسیا و صادرکننده محصولات مختلف کشاورزی و صنعتی به سایر کشورهای جهان تبدیل و رفاه عمومی پایداری ایجاد کند.
برقراری امنیت
تا پیش از صدارت میرزاتقی‌خان، ناامنی، امان مردم را بُریده بود. در دوره‌های قبل، به خصوص دوران صدارت وزیر صوفی‌منش و بی‌کفایت محمدشاه قاجار، یعنی حاجی‌میرزا آقاسی، مردم حتی در خانه‌هایشان هم امنیت نداشتند. نویسنده «صدرالتواریخ» در این باره می‌نویسد:«حاجی[میرزا آقاسی] سربازانی را به خود اختصاص داده و از برای روز بد، آنها را پیراهن خود می‌دانست. ایشان را چنان مسلط کرده‌بود که صریحاً شب‌ها چراغ روشن می‌کردند و به خانه‌ها، برای دزدی، می‌رفتند. صاحبخانه می‌دید و جرأت دم زدن نداشت و این سربازان مست می‌شدند و زن بیچاره و بچه بی‌صاحبی را که می‌دیدند، می‌بردند ... غروب که می‌شد هیچ بچه و زنی جرأت بیرون شدن از خانه نداشت. سایر الواط‌ها هم به اسم آنها، فرصت را غنیمت شمرده، مرتکب پاره‌ای شرارت‌ها می‌شدند.» واتسون، از کارمندان وقت سفارت انگلیس، در یادداشت‌های روزانه‌اش می‌نویسد:«سربازان نسبت به مردم اعمال زشتِ شریرانه‌ای مرتکب می‌گردیدند ... حمام‌های عمومی عرصه هرزگی‌های آشکارا بود.» در شهر‌های دیگر ایران، وضع به مراتب بدتر از تهران بود. در اصفهان، مسجد شیخ لطف‌ا... به محل تجمع لوطیان و معرکه‌گیران تبدیل شده‌بود و شکایات مردم از فساد آنها، به جایی نمی‌رسید. امیرکبیر، پس از انتظام امور نظامیان، به سرکوب یاغیان و گردنکشان پرداخت. سرعت عمل او، حتی برای بیگانگانی که دشمنش بودند، حیرت‌آور بود. واتسون می‌نویسد:«میرزاتقی‌خان در مبارزه علیه فساد اخلاقی که در طبع برخی هموطنانش ریشه دوانده و به آن انگشت‌نما شده‌بودند، درنگ نکرد ... کسانی را که هرزگی در گرمابه‌ها را وسیله سودجویی خویش قرار داده‌بودند، به شدت تنبیه کرد و پلیدی‌ها را نابود ساخت.» در زمان زمامداری امیرکبیر، شهرها صاحب قراولخانه‌ای شدند که مسئولیت حفظ امنیت را برعهده داشت. به همت امیر، دورترین نقاط کشور، از سیستان تا کردستان، صاحب قلعه نظامی شد و سربازان موظف به تار و مار کردن راهزنان و برقراری نظم و امنیت در راه‌ها شدند. در پرتو این تدبیر، چرخ اقتصاد کشور به گردش درآمد و حتی ایلات و اقوامی که به دلیل ناامنی به عثمانی مهاجرت کرده بودند، به کشور بازگشتند.
زیرکی در سیاست خارجی
امیرکبیر در سیاست خارجی نیز بسیار زیرکانه عمل کرد. او می‌دانست که در آن شرایط نمی‌تواند مستقیماً با استعمار روس و انگلیس درگیر شود. شکست ایران از روسیه در دوران فتحعلی‌شاه و دو قرارداد ننگین گلستان و ترکمانچای، موقعیت ایران را در خاورمیانه به شدت تضعیف کرده بود. امیر برای تسلط بر اوضاع، در گام نخست، تا جایی که ممکن بود از اعطای امتیاز به استعمارگران خودداری کرد. تنها امتیاز واگذار شده در دوران او، حق بازرسی کشتی‌ها در خلیج‌فارس بود که به انگلیسی‌ها واگذار شد. امیرکبیر توانست مواد قرارداد این امتیاز را به گونه‌ای تنظیم کند که کشتی‌های انگلیسی به پیمانکار دولت ایران در خلیج فارس تبدیل شوند. مفاد این امتیاز هرگز اجرایی نشد و انگلیسی ها بعد از شهادت امیرکبیر، به صورت یک‌طرفه، آن را لغو کردند. امیرکبیر، در گام بعدی، کوشید به روابط خارجی ایران سر و سامانی بدهد. سفارتخانه‌های ایران در برخی کشورهای اروپایی افتتاح و سطح روابط ارتقاء داده شد. امیرکبیر برای کاستن از نفوذ سیاسی روس و انگلیس در ایران، سعی کرد ارتباطات سیاسی و اقتصادی را با سایر دولت‌های اروپایی، از جمله اتریش، توسعه دهد. به همین دلیل در نامه‌ای به سفیر ایران در اروپا، تصریح کرد که برای استخدام استاد، به منظور تدریس در دارالفنون، از کارشناسان روسی و انگلیسی استفاده نکند و به سراغ متخصصان سایر کشورها برود.
این انسان والا‌مقام و وطن‌دوست، در حالی که اقداماتش نویدبخش آینده‌ای روشن و پرافتخار برای ایران و ایرانیان بود، به تیغ کینِ بدخواهانِ سرافرازی ایران، از پای درآمد و در 18 دی‌ماه سال 1230 هجری شمسی، در حمام فین کاشان به شهادت رسید.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت