ریاض برای تجدید رابطه با تهران حق تعیین شرط ندارد

کد خبر: 479398

وزن سیاسی عربستان سعودی و متحدینش در حد تغییر دادن رفتار ایران نیست؛ سودای تغییر رفتار ایران به‌واسطه شیطنت‌های آل‌سعود، آرزویی است که سلمان نیز چون دیگر فرزندان عبدالعزیز، به آن نخواهد رسید.

فارس: روز گذشته و در پی قطع رابطه دیپلماتیک بحرین و سودان از پی عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران، در یادداشتی (اینجا)، صاحب این قلم تصریح نمود که کشورهای عربی نه از بعد تاریخی - تمدنی و نه از بعد سیاسی در حد ایران نیستند. در آنجا گفته شد که اقدام تعدادی از افراد در ورود به سفارت عربستان نمی‌تواند مورد تائید باشد اما مساله اصلی منجر به قطع روابط با ایران نه تعرض به سفارت سعودی در تهران بلکه تمایل جدی ریاض و متحدانش به ایجاد تقابل گسترده هویتی در منطقه است.
بامداد امروز، سخنانی از «عبدالله المعلمی» نماینده عربستان سعودی در سازمان ملل متحد منتشر شد که بعد دیگری را به مسائل فوق می‌افزاید. «وی با متهم کردن ایران به دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر گفت ریاض حاضر است در صورتی که ایران از این رفتار دست بکشد، روابط با این کشور را احیا کند.»
نماینده عربستان در سازمان ملل با بیان اینکه «ما نمی‌خواهیم ایران عذرخواهی کند» گفت: «ما می‌خواهیم که این کشور، تجاوزاتش را متوقف کند.»
به عبارت بهتر، پس از آنکه وزیر امور خارجه عربستان به‌هنگام قطع روابط با تهران تاکید کرد که ایران باید رفتار خود را تغییر دهد، اکنون نماینده این کشور در سازمان ملل متحد نیز شرایط تجدید رابطه با ایران را مطرح می‌کند. سعودی‌ها اکنون با اتکا به ادبیات ناشی از نرم‌های بین‌المللی برآمده از قواعد قدرت، ایران را بازیگری تجدیدنظرطلب معرفی می‌کنند که «اجتماعی شدن» (Socialize) آن، شرط بازگشت روابط خواهد بود. این شبیه به همان رویکردی است که غرب در مذاکرات هسته‌ای با ایران به‌کار برد. غرب برای اجتماعی کردن ایران ابتدا تحریم‌هایی گسترده بر ایران اعمال کرد و سپس با مذاکره، بخش گسترده‌ای از رفتار هسته‌ای ایران را دست‌کم برای یک دوره ۱۵ ساله تغییر داد و در مقابل بخش‌هایی از همان تحریم‌ها را رفع کرد. ظاهرا اکنون که اجتماعی‌سازی ایران در عرصه هسته‌ای به باور برخی تمام شده، نوبت به عرصه منطقه‌ای است و ریاض می‌خواهد خود را بازیگر اصلی اجتماعی‌سازی در حوزه جدید ببیند.
فشار به ایران در این حوزه از پنج سال پیش پیگیری شده است. اصلی‌ترین فشارهای منطقه‌ای را متحدین ایران تحمل کردند که بار ۳ دهه مقاومت در برابر اسرائیل را به دوش کشیده بودند. سعودی‌ها با زدن محور مقاومت در این مقطع نشان دادند که فرقه‌گرایی برای آنها بر اسلام‌گرایی ارجح است. برای از بین بردن حریف برمبنای ادراک فرقه‌ای، حاضر شدند محور مقاومت در برابر دشمن تمام جهان اسلام یعنی اسرائیل، تضعیف شود.
اکنون به ایران شرط رفع حصر منطقه‌ای را هم نشان می‌دهند و از ایران دعوت می‌کنند تا آنچه به زعم آنها تجاوزگری است را کنار بگذارد. کشوری که قریب به ۱۰ ماه است یمن را به خاک و خون کشیده، از ایران می‌خواهد دست از تجاوزگری بردارد، این طنز روزگار است! کشوری که این روزها به‌خاطر اعدام «شیخ النمر» به شدت مورد اعتراض در اقصی‌نقاط جهان است، برای ایران نسخه نحوه تجدید رابطه می‌پیچد. سلسله‌ای که تاسیس آن به دهه ۱۹۳۰ میلادی بازمی‌گردد، برای کشوری با تمدن چند هزار ساله، شرط می‌گذارد. وزیر امور خارجه همین رژیم به اتکای پول نفت می‌گوید که «ایرانیان و رئیس‌جمهورشان آخرین کسانی هستند که باید درباره سلامت حجاج و دموکراسی سخن بگویند.» اینها طنزهای تلخ روزگار ماست.
روابط با عربستان سعودی زمانی به‌نفع ایران است که برمبنای حسن همجواری و برادری دینی تعریف شود. وقتی سعودی‌ها با فرقه‌گرایی خود عملا هر دوی این موارد را نادیده می‌گیرند، شاید تجدید این روابط از اساس به نفع ایران نباشد، هرچند که تصمیم‌گیری در این خصوص با نهادهای مسئول است که تمام جوانب را بررسی خواهند کرد و تصمیم خواهند گرفت؛ اما به هر روی، به‌هیچ‌وجه به مصلحت ایران و متناسب با شان انقلابی و منطقه‌ای ایران نیست که سعودی‌ها شرایط تجدید رابطه با ایران را تعیین کنند.
اگرچه اقدامی که عده‌ای در ورود غیرقانونی به سفارت عربستان صورت دادند، نادرست و ناصواب بود و بهانه به دست حریف داد اما اولا نه این اقدام با اقدامات دیگر سعودی‌ها نظیر تعرض به متحدین ایران در منطقه، تعرض به حجاج ایرانی، سوءمدیریت فاجعه‌بار در مراسم حج و شکل‌گیری فاجعه منا و همچنین به شهادت رساندن روحانی برجسته شیعه برابری می‌کند و ثانیا، این حادثه علت اصلی اقدام سعودی‌ها و اذنابشان در قطع رابطه با تهران نیست.
توجه به این نکته ما را به سوی راهبردی خواهد برد که لاجرم، تعیین شرایط برای رابطه با دیگر کشورها از جمله عربستان سعودی را بر عهده خودمان خواهد نهاد، نه طرف مقابل.
سعودی‌ها این روزها حتی در شبکه‌های اجتماعی هم به تحقیر ایرانیان روی آورده‌اند. اخیرا ویدئویی منتشر شده که نشان می‌دهد سفیر ایران حاضر به ترک ریاض نیست و سعودی‌ها برای اخراجش به زور متوسل شده‌اند. سیاست تحقیر و توهین طبعا باید با پاسخ مناسب مواجه شود چرا که حفظ شانیت ایران و ایرانی فراتر از هر مصلحتی است. چه‌بسا اگر پاسخ عادل الجبیر به‌موقع داده شده بود، شاهد بسیاری از توهین‌های بعدی هم نبودیم.
نباید فراموش کرد که نگاه تیم کاری ملک سلمان به ایران و مساله شیعه و سنی با نگاه تیم سابق ملک عبدالله متفاوت است. باید راهبرد مناسبی در این فقره تدوین شود. راهبرد متشکل که تدوین و اجرایی شود، شروط تجدید رابطه با سعودی‌ها را نیز از پی خود خواهد آورد.
در پایان اشاره دیگری هم لازم است، وزن سیاسی عربستان سعودی و متحدینش در حد تغییر دادن رفتار ایران نیست. سودای تغییر رفتار ایران به‌واسطه شیطنت‌های آل‌سعود، آرزویی است که سلمان نیز چون دیگر فرزندان عبدالعزیز، به آن نخواهد رسید.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت