کیهان: «با رئیسجمهور ایران صحبت کردم و هشدار دادم که شما در برخی اشتباهات [در خصوص اتهامات روسیه به ترکیه] شرکت دارید. بعد از این بود که چنین افترائاتی از ادبیات مسئولان ایران و برخی منابع خبری [در ایران] حذف شد... این سوریه و شرکتهای بینالمللی هستند که از داعش نفت میخرند.» اینها، بخشی از اظهارات روز پنجشنبه (12 آذرماه) رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه است که ساعتی پس از سخنرانی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه بر زبان رانده شده است. پوتین ساعاتی قبل از این اظهارات گفته بود: «مسئولیت کامل سرنگونی جنگنده روس برعهده ترکیه است و این کشور پشیمان خواهد شد... سرنگونی جنگنده روس توسط ترکیه را فراموش نخواهیم کرد. واکنش روسیه به ترکیه محدود به مجازات تجاری نخواهد بود. خدا ترکیه را مجازات خواهد کرد.» پوتین چند روز بعد نیز در ادبیاتی تهاجمیتر گفت: «پاسخ روسیه در حد تحریم گوجه فرنگی و ... نخواهد ماند.» در نهایت برخی رسانههای غربی نیز نوشتند که روسیه در حال آماده کردن خود برای «هر نوع جنگی» با ترکیه است! اظهارات سخیف اردوغان علیه ایران که فورا از سوی مقامات کشورمان مُهر «کذب» بر آنها زده شد، بیش از آنکه از سر
اقتدار و موضع بالاتر باشد، از سر ضعف و ترس ایراد شده و نشان میدهد بر خلاف تصور پوتین، نیازی به گذشت زمان نیست و ترکیه، از هماکنون پشیمان شده است. در این باره گفتنیهایی هست. 1- سرنگونی سوخوی روسیه در آسمان سوریه، شاید بزرگترین و پرهزینهترین اشتباه اردوغان در طول عمر سیاسیاش باشد. طبق اعلام حزب جمهوریخواه خلق ترکیه، تا این لحظه این کشور، فقط از ناحیه چند تحریم اقتصادی که روسیه به تلافی این حمله وضع کرده، چیزی بالغ بر 20 میلیارد دلار زیان کرده است. این یعنی 3 درصد تولید ناخالص ملی ترکیه. این که ترکیه با تکیه بر کدام منطق تصمیم گرفت جنگنده روسیه را در آسمان سوریه هدف قرار دهد، سوالی است که پاسخ آن هر چه باشد، چیزی از بیتدبیری برخی دولتمردان این کشور نخواهد کاست. دولتمردانی که برخی رسانههای زنجیرهای در داخل کشورمان از آنها به عنوان «استراتژیستهای آنچنانی» و ... نام میبردند! تا با این توهمات، اقتصاد لیبرالیستی و سیاست شکستخورده «تنش صفر» این کشور را به عنوان الگویی برای کشور اسلامیمان ایران معرفی نمایند. امروز اما ترکیه، هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه خارجی، دچار بحران شده است. بحرانی که یکی از
اثرات مخرب آن در ادبیات سخیف اردوغان علیه رئیس جمهور محترم کشورمان نمود پیدا کرد. 2- یکی از مهمترین تحلیلها درباره چرایی سرنگونی این جنگنده از سوی ترکیه این است که، یک «عامل سوم» این کشور را برای شلیک ترغیب کرده است. این عامل سوم در نزد ترکها باید آنقدر اقتدار و اعتبار داشته باشد که این کشور به خاطر آن مرتکب چنین ریسکی شود. ایالات متحده آمریکا میتواند این عامل باشد. این کشور بنا به صدها دلیل ضعیفتر از قبل شده و همچون گذشته قادر به ماجراجویی مستقیم نیست. آمریکا چند سالی است سیاستهای استعماری خود را با «واسطه» و از راه دور دنبال میکند. این کشور همان گونه که با درگیر کردن عربستان در جنگ یمن در حال اجرای «واسطهای» سیاستهای منطقهای خود در غرب آسیاست، به واسطه ترکیه هم، مقابل روسیه قرار گرفته است. این استراتژی، نه تنها ریالی بر بدهیهای بدهکارترین کشور دنیا نمیافزاید بلکه آمریکا را از رویارویی مستقیم با حریف و خسارتهای سیاسی و اجتماعی ورود به یک جنگ مستقیم- مانند آنچه در لشکرکشی بوش به عراق و افغانستان روی داد- مصون میدارد. در واقع اینجا، ترکیه به نیابت از آمریکا میجنگد. 3- این جمله اردوغان که،
«سوریه از داعش نفت میخرد نه ترکیه» نیز بیش از هر چیز، عمق بحرانی که ترکیه با آن دست به گریبان شده است را نشان میدهد. داعش از قاچاق نفت سوریه و عراق بخش زیادی از درآمدهای خود را تامین میکند و قطعا بدون حمایت یک «کشور»، این قاچاق ممکن نخواهد شد. نفس قاچاق نفت و سوخت از سوی داعش امری است بدیهی اما این که کدام کشور یا کشورها اقدام به خرید این نفت میکنند، سوالی است که هر طرف، دیگری را به آن متهم کرده است. اما این که بشار اسد نفت چاههای خود را از داعش میخرد یا با این گروه تروریستی همکاری دارد، از آن حرفهایی است که تنها از سوی یک فرد متوهم وحشتزده آن هم برای نجات از یک مخمصه زده میشود. چسباندن تروریستهای تکفیری به اسد و متحد نشان دادن این دو با هم، از آن تحلیلهای نچسبی است که فقط از سوی «استراتژیستهای آنچنانی» برمیآید! 4- درخواست کمک از سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو)، جزو نخستین اقدامهای بیفایده اردوغان پس از وقوع این حادثه بود. مسئلهای که حتی برخی معتقدند، اردوغان با اعتماد و تکیه بر آن، جرات شلیک به جنگنده روسی را پیدا کرد. شاید اردوغان تصور میکرد چون عضو ناتو است، این سازمان طبق وظیفه
تعریفشده برای آن، حمله به ترکیه را هم حمله به سایر اعضا دانسته و تمام قد از این کشور حمایت خواهد کرد. اما در عمل دیدیم نه تنها کمکی از سوی ناتو مشاهده نشد بلکه حتی برخی مقامات غربی از جمله آلمان، خواستار اخراج ترکیه از این سازمان هم شدند؛ چرا که به گفته آنها، ماجراجوییهای اردوغان، ناتو را به خطر میاندازد! شاید ترکیه بحران اقتصادی حاکم بر غرب را فراموش کرده بود، بحرانی که اثرات مخرب آن از توان نظامی این کشورها هم کاسته است. کوچک شدن ارتش انگلیس و کاهش شدید بودجه پنتاگون، از جمله نشانههای تاثیر بحران اقتصادی بر توانمندی نظامی غرب است. این حادثه دلیل محکم دیگری شد بر این که، غربیها غیرقابل اعتمادند. 5- بدون تردید توهم احیای امپراتوری عثمانی را نیز، باید در اشتباههای بزرگ این روزهای اردوغان موثر دانست. ماجراجوییهای اردوغان در مسائل داخلی و منطقهای، این احتمال را که وی به دنبال احیای این امپراتوری خیالی است تقویت کرده است. سرنگونی جنگنده سوخو میتوانست بر این توهم باز هم بیفزاید، البته به شرطی که پوتین، بعد از اعتراضاتی ابتدایی، آن را رها میکرد. اردوغان میتوانست اعلام کند، وی توانسته جنگنده یک
ابرقدرت را سرنگون کند و ... اوج این توهم البته، در انتخابات پارلمانی اخیر ترکیه نمود یافت. مهندسی انتخابات با هدف تغییر قانون اساسی و در نهایت، ماندن در اریکه قدرت، مسئلهای است که «مستقیما» به این توهم گره خورده است. رقبای انتخاباتی اردوغان میگویند، در فرصت محدودی که برای تبلیغات انتخاباتی داشتند، دولت ترکیه فضایی را ایجاد کرد که آنها، به جای تبلیغات در حال تامین امنیت جانی خود بودند. اردوغان در چنین فضایی توانست پیروز شود، هر چند نتایجی که با استفاده از آن بتواند بدون نیاز به همهپرسی و ائتلاف، مستقیما قانون اساسی را به نفع خود تغییر دهد، عایدش نشد. این سیاست آقایانِ استراتژیست هم جواب نداد و در عوض، اوضاع امنیتی در ترکیه را کاملا مختل کرد. امروز خیابانهای ترکیه به محل جنگ و گریز بین پ.ک.ک و نیروهای امنیتی تبدیل شده است، جنگی که پیش از این، با قرارداد صلح پایانیافته تلقی میشد. بمبگذاریهای هر از چند گاه داعش که صدها غیرنظامی ترکیه را به خاک و خون کشیده است و بعید نیست یک اقدام پوششی برای پنهان کردن رابطه اردوغان با داعش باشد را نیز به این وضع اضافه کنید. 6- بدترین و در عین حال غیرمحتملترین واکنش
روسیه به اقدام ترکیه در سرنگونی جنگنده سوخوی این کشور، حمله نظامی است، چرا که فضای ملتهب و ناامن منطقه، تحمل یک جنگ دیگر را ندارد. این جنگ اگرچه میتواند ترکیه را به جای خود بنشاند اما، بیش از هر چیز، به نفع تکفیریهای داعش و به ضرر منطقه تمام خواهد شد. تکفیریهایی که به برکت ائتلاف 1+4 یعنی، ایران، روسیه، عراق، سوریه و حزبالله لبنان، روزهای سختی را میگذرانند. در مقابل، بهترین واکنش روسیه میتواند تشدید حملات علیه تروریستهای تکفیری باشد. قلع و قمع تکفیریها به همان اندازه که به نجات منطقه از شر حرامیهای وهابی کمک خواهد کرد، استراتژیستهای احمقی که منطقه را با حمایت از تروریستها به جهنم تبدیل کردهاند، نیز جای خود خواهد نشاند.
دیدگاه تان را بنویسید