دو قطبی‌سازی دیپلماسـی ؟!

کد خبر: 461881

سیاست خارجی دولت یا نظام؛ این یکی از نکات کلیدی سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در جمع مدیران وزارت امور خارجه و سفرای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور بود.

ایران: یک. سیاست خارجی دولت یا نظام؛ این یکی از نکات کلیدی سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در جمع مدیران وزارت امور خارجه و سفرای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور بود. تأکیدات معظم له و تصریحات ریاست محترم جمهوری و وزیر امور خارجه، همگی مؤید آن بود که آنچه دولت به عنوان راهبرد یا تاکتیک در سیاست خارجی خود در قبال منطقه و جهان و مناسبات دو‌جانبه اعمال و اجرا می‌کند، منبعث از آرمان‌های انقلاب اسلامی و چارچوب‌های نظری تدوین شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که در مجموع «سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران» را تشکیل می‌دهد.
دو. طبیعی است در مقام اجرای سیاست خارجی کشور، دولت‌های مختلف، روش‌ها و سلایق خود را داشته باشند که البته این روش‌ها نباید با راهبردها در تباین و تضاد باشد. چه آنکه متأسفانه در دوره‌ای نه چندان دور شاهد بودیم در مقام اتخاذ و اجرای سیاست خارجی، چگونه بر اثر برخی اجتهادهای غیرضروری، بدسلیقگی‌ها و اشتباه محاسبه خسارت‌های جبران‌ناپذیری بر ملت ایران تحمیل شد.
سه. عده‌ای قلیل در سپهر سیاسی داخل کشور که در صف مخالفان جدی دولت یازدهم جای دارند، با وجود ادعاهای پرطمطراق، متأسفانه درصدد القای وجود دوقطبی و تخطئه سیاست خارجی «کشور» هستند. این عده با فضاسازی مخرب و تصویر و تصورسازی، موهوماتی را به جامعه و افکار عمومی تزریق می‌کند که برآیند آن دادن آدرس اشتباه به داخل و خارج کشور است که نمونه بارز آن را در مسأله خطیر برجام شاهد بودیم.
چهار. واقعیت آن است که سیاست خارجی نباید ابزار بازی یک جناح در داخل شود. به طوری که برای مقابله با رقیب سیاسی هر اقدام موفق در سیاست خارجی، تضعیف جلوه داده شود تا چند صباحی از آن بهره‌برداری سیاسی و جناحی گردد.
پنج. در ایام روز ملی مبارزه با استکبار جهانی باید به این نکته اشاره شود که مدعیان مخالفت با امریکا با وجود شعارهای احساسی، در کنه ذهن خود به این فهم از نظام بین‌الملل رسیده‌اند که امریکا را نه تنها ابرقدرت بلکه قدرقدرت می‌دانند و هرگونه تعامل با آن کشور در مسائل و موضوعات خاص را مساوی با کرنش در مقابل آن یا امتیاز دهی و وادادگی می‌دانند؛ در حالی که (بدون شعار زدگی) کارشناسان و آگاهان به سیاست و روابط بین‌الملل می‌دانند سال‌هاست امریکا در نظام بین‌الملل از چنین جایگاه هژمونیکی برخوردار نیست و مجبور است با بازیگری مانند ایران به طور برابر پشت یک میز بنشیند و گاه برای تأمین نظر او امتیازاتی بدهد که باور آن برای «قدرقدرت‌پنداران امریکا» سخت و دشوار می‌آید.
شش. وقتی برای عده‌ای ضعیف اما پر سر و صدا جا افتاد امریکا قدر قدرت است، ناخودآگاه و بی آنکه خود بدانند مرعوب آن کشورند و براساس همین پیشفرض است که هرگونه تعامل و گفت‌وگو با آنها را آن‌هم در راستای منافع ملی و منافع کشورهای مسلمان امتیازدهی تلقی و القا می‌کنند و سیاست خارجی‌ای طراحی می‌کنند که مبنای آن ترس و پذیرش هژمونی امریکاست.
هفت. مذاکرات سخت و طاقت‌فرسای هسته‌ای که به قول رهبر معظم انقلاب، ظریف و همکاران‌شان طی آن آزمون خوبی را از سر گذراندند، محک و تجربه خوبی از خودباوری دست‌اندرکاران دستگاه دیپلماسی و دیپلمات‌های شجاع و کارکشته کشور بود تا به این باور، اعتماد و اعتقاد برسیم امریکا دیگر نه تنها قدر قدرت بلکه ابر قدرت هم نیست و می‌توان با شناخت فرصت‌ها و محاسبات درست حتی از امریکا هم عبور کرد و پروژه‌های امنیتی آنها را یکی پس از دیگری بی خاصیت ساخت. برای نیل به این مهم نیازمند یک اجماع ملی هستیم.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت