وقتی سریع القلم « استقلال » را هم زیر سوال می برد

کد خبر: 459028

"اقتصاد مقاومتی" و "توسعه برونزا"؛ این دو گزاره اقتصادی نمایانگر دو جریان فکری کاملاً متفاوت برای اداره کشور است. اظهار نارضایتی رهبر انقلاب از پیشرفت های اقتصاد مقاومتی در جریان دیدارشان با نخبگان ، فرصتی مغتنم برای بازخوانی مبانی فکری و عملیاتی این دو دیدگاه و واکاوی نقاط ضعف و قوت هر کدام است.

مسیرآنلاین: "اقتصاد مقاومتی" و "توسعه برونزا"؛ این دو گزاره اقتصادی نمایانگر دو جریان فکری کاملاً متفاوت برای اداره کشور است. اظهار نارضایتی رهبر انقلاب از پیشرفت سیاست های اقتصاد مقاومتی در جریان دیدارشان با نخبگان جوان کشور، فرصتی مغتنم برای بازخوانی مبانی فکری و عملیاتی این دو دیگاه و واکاوی نقاط ضعف و قوت هر کدام است. اول آنکه؛ هیچ فردی در تاثیر مثبت لغو تحریم های اقتصادی بر ساختار اقتصادی کشور شک ندارد، با این حال؛ چالش اساسی از جایی آغاز می شود که جریان فکری و سیاسی معتقد به توسعه برونزا سعی دارد ضمن محکوم کردن کلیت انقلاب اسلامی به عدم تعامل سازنده با جهان خارج!، ریشه تمامی مشکلات اقتصادی موجود را به مبانی اساسی نظام جمهوری اسلامی بازگردانده؛ با فراگیر نمودن این تفکر در لایه های مختلف اجتماعی زمینه استحاله جمهوری اسلامی را فراهم نماید.
جریان فکری مذکور معتقد است برطبق اصول توسعه که امروز به صورت قانونی خدشه­ناپذیر درآمده است، نیل به توسعه­ یافتگی تنها و تنها از رهگذر پیوستن به منظومة اقتصاد و سیاست جهانی محقق خواهد شد و برخی اصول صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی به صورت ذاتی در تعارض با این رویکرد قرار گرفته است. محمود سریع القلم به عنوان تئوریک ترین چهره این جریان فکری در متن کتاب ایران و جهانی شدن-چاپ انتشارات مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و با مقدمه دکتر حسن روحانی- می نویسد: "اگر به تحولات ۱۳۵۷ به بعد و گرایش های فکری رایج در دهه ی اول انقلاب توجه کنیم، شاید بتوانیم این گونه استنتاج کنیم که استقلال سیاسی مهمترین هدف و موضوع انقلاب و مبارزات تاریخ معاصر ایران بوده است. از این منظر توسعه یافتگی اقتصادی به معنایی که در جهان غرب و کشورهای تازه صنعتی شده مانند کره جنوبی و مالزی رایج است، هدف جمهوری اسلامی ایران و رجال سیاسی آن نبوده و شاید طرح چنین انتظاری خارج از قالب و انتظارات تاریخی است."
در واقع سریع القلم سعی دارد بر مبنای پیش فرض مخدوش خود از یگانه راه موجود برای رسیدن به توسعه اقتصادی، شعارها و اهداف اساسی جمهوری اسلامی همچون استقلال سیاسی را ضد توسعه قلمداد کرده، برای بی ارزش تلقی کردن آنها تئوری پردازی کند. سریع القلم در متن کتابهای مشابه خود در این زمینه بارها از لزوم دست کشیدن کشورهای حوزه جنوب غربی آسیا از ارزشهای فرهنگ بومی خود برای رسیدن به توسعه سخن رانده است. وی معتقد است:" یکی از دلایلی که نه تنها ایران، بلکه کل منطقه خاورمیانه مشکل توسعه یافتگی دارد، این است که در این منطقه، هویت فرهنگی قوی وجود دارد که آمادگی ادغام با فرهنگ جهانی را ندارد."
ترجمه دیگر سخنان به ظاهر علمی محمود سریع القلم را می توان در دوره های زمانی دورتری در متن اظهارات افرادی همچون میرزا ملکم خان ارمنى، میرزا فتحعلى آخوندزاده و حاج سیّاح محلّاتى مشاهده کرد. به عنوان مثال؛ آخوندزاده در همفکری صدرصدی با محمود سریع القلم در موافقت با هضم فرهنگ بومی ملت ایران جهت رسیدن به توسعه علمی و رفاه اقتصادی، صد سال پیش از این گفته است:" دیگر آن زمان گذشت که کسی زندگی خود را قربانی مذهب کند!" میرزاملکم خان ارمنی؛ دیگر روشنفکر دوران قاجار اما به عنوان دلال اصلی قرارداد استعماری "رویترز" شناخته می شود. لذا آنگونه که مشاهده می شود؛ جریان فکری تبلیغ کننده وابستگی به غرب که حالا شکل شمایل علمی کلمه "توسعه" را بر خود گرفته است، نه تنها آنگونه که سعی می شود تبلیغ شود؛ مسئله ای جدید نیست که در تمامی دوران قاجار و پهلوی بر تمامی ارکان سیاست، اقتصاد و فرهنگ جامعه ایرانی حاکمیت داشته است.
شکل گیری انقلاب اسلامی بر مبنای اصول "استقلال" و "آزادی" هم نتوانسته است ریشه تفکرات منحط غربزده را در جامعه ایرانی بخشکاند و گویا هنوز هم لازم است تا جلال آل احمد دوباره برای خیانت های روشنفکران غربزده به ملک و فرهنگ ایران مرثیه سرایی کند. برای جنایات فکری غربزدگانی که بی توجه به تجربیات تاریخی استعمار ملت ایران توسط غرب؛ لازمه زندگی مدرن را استعمارپذیری، سلطه پذیری و وابستگی اقتصادی همه جانبه به کشورهای غربی می دانند! در این مدلِ توسعه؛ مفاهیمی همچون عدالت، استقلال، آزادی ملت، حمایت از مظلوم و مبارزه با ظالم هیچ جایگاهی نداشته؛ بلکه ضدتوسعه تلقی می شوند! در مقابل مفاهیمی چون سلطه پذیری، تبعیت از فرهنگ غربی در کنار بی اعتنایی به فرهنگ بومی ملت ها از مهم ترین شاخص های توسعه کشورها به حساب می آید!
انقلاب اسلامی اما با محترم شمردن مفاهیمی چون "استقلال ملی" و "فرهنگ بومیِ" ملت ها، مدل توسعه درونزا را ارائه داده است. تکیه اصلی مدلِ توسعه درونزا بر ظرفیت های داخلی کشور بوده؛ شاخص های اخلاقی و انسانی را نیز در میزان توسعه یافتگی یک کشور در نظر می گیرد. مبنای این رویکرد بر تجربه انباشته شده از تاریخ صدساله اخیر ایران و تبعات وابستگی همه جانبه رژیم های قاجار و پهلوی به غرب بنا شده است. ملت ایران بنابر تجربیات تاریخی گرانبهای خود به حقیقت دریافته است که تکیه بر مهندسین و تکنیسن های چشم آبی غربی برای رسیدن به پیشرفت؛ نتیجه ای جز فلاکت و به استعمار کشیده شدن ملت ها نخواهد داشت. اقتصاد مقاومتی؛ تزِ "نفی وابستگی" را به عنوان تنها راهکار حل مشکلات اقتصادی کشور ارائه داده؛ در کنار آن بر تعاملات عزتمندانه و منصفانه با کشورهای دیگر نیز تاکید می کند.
طرفداران تز توسعه برونزا اما سعی دارند همان مسئله وابستگی دوران قاجار و پهلوی را در قالب کلماتی به ظاهر علمی به ملت ایران عرضه کنند و از کشورهای استعماری همچون آمریکا و انگلستان؛ در ذهن ملت استعمار دیده ایران، فرشته نجات بسازند! حال آنکه عمق فجایع انسانی رخ داده برای کشورهایی همچون عراق و اقغانستان به عنوان واقعیتی انکارناپذیر از نتایج عملکرد همین فرشته های چشم آبی به شمار می رود. تجربیات تاریخی متعدد در نقاط مختلف جهان نشان دهنده آن است که حضور سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی پیامدی جز استعمار کشورهای هدف و استفاده از نیروی کار ارزان و منابع طبیعی آنها در کنار وابسته کردن اقتصادشان به کشورهای متروپل نداشته است.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت