اعتماد: در مقايسه با ادوار گذشته مجلس و حتي دور نهم، فضاي انتخاباتي براي اسفند سال جاري همچنان كمرمق و سرد است. حتي بازتر شدن گستره مشاركت نيروهاي سياسي در اين انتخابات و قطعي شدن حضور اصلاحطلبان و تحركات آنها هم نتوانسته تا اينجا امواج و اخبار انتخاباتي خاصي را ايجاد كند. براي انتخابات سال ٩٠ از ماهها قبل ائتلافها و خطكشيهاي انتخاباتي مشخص شده بود و نمونه آن شكلگيري و اعلام موجوديت جبهه پايداري در فاصله ٩ ماه تا برگزاري انتخابات بود. امسال اما در مهلتي به اندازه كمتر از نصف آن زمان هنوز تكليف ليستها و ائتلافهاي انتخاباتي روشن نشده است. حتي حضور يا عدم حضور برخي چهرههاي مطرح سياسي نيز همچنان در اين فاصله اندك محل گمانهزنيهاي بسيار است. سوال اين است كه چرا با وجود گسترش دامنه رقابت براي انتخابات مجلس دهم، هنوز تنور رقابتهاي سياسي آنچنان كه براي دورههاي قبل احساس ميشد، گرم نشده است؟ يكي از اصليترين دلايل اين موضوع به نوع تحرك گروهها و جريانهاي سياسي براي اين رقابت بر ميگردد. از يك سو برخي جريانها درگير حساسيتهاي نظارتي هستند و از سوي ديگر گروههاي بازنده انتخابات رياستجمهوري ضمن عدم
توفيق در حل بحرانهاي داخلي خود، نه راهي براي ائتلاف سياسي پيدا كردهاند و نه برنامه سياسي مشخصي را روي ميز خود دارند. به عبارتي جريانهاي سياسي در ابعاد ملي هركدام در تعليق يك سري الزامات سياسي و حقوقي هستند كه قدرت تمركز آنها را براي حركت به سوي برنامهريزي و تشكيل ليستهاي انتخاباتي كاسته است. تاخير در برنامهريزي هر گروهي نيز بهطور طبيعي تعلل در برنامهريزيهاي رقبا را در پي دارد و به نظر ميرسد اين حالت تعليق به صورت مسري جريانهاي سياسي را مبتلا كرده است. هر چند ميتوان پيشبيني كرد كه اين وضعيت با آغاز نامنويسي نامزدها پايان بپذيرد اما واقعيت اين است كه اين پاياني ديرهنگام براي سرماي تنور انتخابات است. در همين حال نقش پرونده هستهاي را هم نبايد ناديده گرفت. اين موضوع هر چند به لحاظ شكلي و ظاهري ربطي به انتخابات مجلس نداشت اما در واقعيت تحولات سياسي، درصد زيادي از رقابتها و منازعات و بهطور كلي انرژي گروههاي سياسي براي رقابت را متوجه خويش كرد. به عبارت دقيقتر در ماههايي كه بايد شاهد بالاگرفتن اختلافات سياسي ناظر به رقابت انتخاباتي باشيم، موضوع پرونده هستهاي تمام اين اختلافات را متوجه خود
كرد. بهطور طبيعي هم گروهها و جريانهاي سياسي از يك ظرفيت محدود و مشخص براي كنشها و واكنشهاي خود برخوردار هستند و اين ظرفيت در حداكثر ابعاد خود به سمت موضوع هستهاي سوق پيدا كرد. موضوعي كه قطعا تا روز هفتم اسفند نيز پيوندي سخت و محكم با رقابتها و ائتلافهاي انتخاباتي داشته باشد. با اين وجود وقتي از مركز تحولات سياسي، يعني ابعاد ملي رقابتهاي انتخاباتي به سمت شهرستانها و مناطق كشور ميرويم متوجه ميشويم كه اوضاع قدري متفاوت است و در آنجا نامزدهاي مختلف كار خود را از مدتها قبلتر كليد زدهاند. اين وضعيت نشان ميدهد كه تعليق فضاي انتخاباتي تنها يك موضوع متمركز در تحولات ملي است و تحولات منطقهاي از الگويي ديگر براي اين مهم پيروي ميكنند. الگويي كه البته خود براي تعيين تكليف نهايي و پيدا كردن خط و ربط اصلي در انتظار تصميمگيري نيروهاي ملي نشسته است.
دیدگاه تان را بنویسید