ایسنا: سوآت کینکلیاوغلو، نماینده پیشین پارلمان ترکیه در سالهای 2007 تا 2011 و مدیر اجرایی مرکز ارتباطات استراتژیک در آنکارا در تحلیلی در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: در دهم اکتبر در حادثه بمب گذاری انتحاری در مرکز آنکارا، پایتخت ترکیه، بیش از 100 نفر کشته شدند. از مظنونان این حادثه تروریستی از اعضای نیروهای داعش در ترکیه هستند اما آنچه که در این باره بیشتر دلسرد کننده است این است که بسیاری میدانستند که یک روز این اتفاق میافتد.
در ماه ژوئن در راهپیمایی گسترده انتخاباتی حامیان کرد در شهر دیاربکر نیز حملهای انجام گرفت که چهار نفر در این حمله کشته شدند و بسیاری زخمی شدند. در ماه ژوئیه نیز به دلیل حمله انتحاری علیه جوانان سوسیالیست در سوروچ ترکیه 33 نفر کشته شدند. برخی از روزنامه نگاران به دولت ترکیه به صورت آشکار درباره عاملان احتمالی این بمب گذاریها هشدار داده و حتی نام برخی از آنها را ذکر کرده بودند.
اما متاسفانه دولت ترکیه به نظر میرسد که این روزها بیشتر علاقمند به مجازات کسانی است که از طریق توییتر به رئیس جمهور توهین میکنند تا مجازات افراد وابسته به نیروهای داعش در ترکیه. از سال 2013، رئیس جمهوری ترکیه یک فضای سیاسی به وجود آورده که در آن نیروهای داعش به راحتی پیشروی میکنند. تا همین چندی پیش، نیروهای امنیتی ترکیه در برابر اقدامات نیروهای داعش موضع نرم اتخاذ کرده و حتی در مرز نیروهای آنها را رها میگذاشتند.
پس از اطلاعات ارائه شده درباره عاملان بمبگذاری آنکارا بسیار آشکار است که نواقص اطلاعاتی در دولت ترکیه رو به افزایش است. در همین راستا، پدر یکی از همین عاملان بمب گذاری از مسئولان درخواست کرد که پسر وی را در زندان نگه دارند اما پلیس اجازه خروج به وی داد. دولت پس از انتشار خبری در این باره، وضعیت کنونی را بیشتر تیره کرده است.
تعجبی نیست که اکنون بسیاری از ترکها احساس میکنند که ارتباط اجتماعی میان مردم و دولت شکسته شده و دیگر به حالت قبل باز نمیگردد. دلیل آن هم کامل ساده است؛ دولت در حفاظت و پشتیبانی از آنها ناکام مانده است.
به عنوان عضو پیشین حزب حاکم، عدالت و توسعه، نماینده پیشین پارلمان در سالهای 277 تا 2011 و عضو کمیته اجرایی حزب، این حزب در برههای از زمان توانست بسیار پیشرو در سیاست ترکیه عمل کند اما پس از اعتراضات پارک گزی در سال 2013 این روند از بین رفت.
اگرچه من یک نیروی دریایی بوده و اعتقاد شدیدی به اصول ارزشمند یک دولت سکولار داشتم اما در سال 2007 به حزب عدالت و توسعه پیوستم چون معتقد بودم ترکیه در دوره حساسی به سر میبرد. انتخاب عبدالله گل در سال 2007 در حالی به لحظه حساسی برای استحکام دموکراسی ترکیه محسوب میشد که به دلیل پوشش روسری همسرش با ممانعتهایی از عهده دار شدن پست ریاست جمهوری مواجه بود.
در آن زمان حزب عدالت و توسعه، ترکیه را به سمت مذاکرات برای پیوستن به اتحادیه اروپا، دستیابی به رشد قابل توجه اقتصادی و ارتقای جایگاه بینالمللی سوق داد. در بسیاری از محورها ترکیه به عنوان یک الگو برای دیگر کشورهای مسلمان در نظر گرفته شد.
درست است که حزب عدالت و توسعه هیچ وقت یک حزب لیبرال نبوده اما آشکار بود که علاقمند به دموکراتیزه کردن ترکیه است.
برهمین اساس این حزب توسط دموکراتها، لیبرالها و سوسیال دموکراتها که متمایل به ایجاد تعادل در رژیم سکولار پیشین بودند مورد حمایت قرار گرفت.
در سال 2009 این روند کند شد و در سپتامبر 2010 با برگزاری رفراندومی که به رجب طیب اردوغان اجازه میداد که قدرت بیشتری به خود اختصاص دهد، کمتر شد. بعد از این رفراندوم من به این اعتقاد رسیدم که او در ایجاد عوامل ذکر شده شکست خورده است و متاسفانه به این نتیجه رسیده است که دیگر نیازی به میانهروها در حزب خود ندارد. زمانی که من لیست کاندیداهای جدید در سال 2011 را مرور کردم، بلافاصله به این نتیجه رسیدم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. وی تصمیم گرفته بود که همه دموکراتها، لیبرالها و میانهروهای محافظه کار را ریشه کن کند و کسانی که به جای آنها جایگزین شدند از نظر ایدئولوژیکی محافظه کارتر بودند و به او وفاداری بیشتری داشتند.
تنها عدهای نسبت به این اقدام اردوغان اعتراض خود را اعلام کردند و این حزب توانست در سومین انتخابات پی در پی خود با کسب 50 درصد از آراء به پیروزی برسد. در سال 2012 کنار گذاشتن میانهروها ادامه داشت.
من پس از اعتراضات پارک گزی در سال 2013 از حزب خارج شدم و چند ماه بعد رسوایی فساد مالی بزرگ اتفاق افتاد که آقای اردوغان و حزبش را در مسیر غیرقابل برگشتی قرار داد. این مساله باعث شد که وی به سمت اقتدارگرایی حرکت کند. قطبی شدن کشور ادامه یافت و در نهایت روند مذاکرات صلح کردها پس از انتخابات ماه ژوئن کنار گذاشته شد و خشونتها علیه حزب کارگران کردستان یا پ.ک.ک از سر گرفته شد.
اصرار سرسختانه اردوغان بر سیاست فاجعه بار سوریه، ترکیه را بیشتر در باتلاق منطقهای فرو کرد. عدم توانایی ترکیه برای سرنگون کردن رژیم بشار اسد، باعث شد که دولت به سمت حمایت از گروههای رادیکال علیه اسد حرکت کند. این در حالی بود که ترکیه میزبان بیش از دو میلیون پناهجوی سوری بود.
آنچه که احساس میشود این است که سفر سیاسی تاثیرگذار اردوغان اکنون به سمت یک فاجعه حرکت میکند. بسیار آشکار بود که وعده حزب عدالت و توسعه برای استحکام دموکراسی، حل مساله کردها و پیوستن به اتحادیه اروپا در نهایت شکست میخورد.
آقای اردوغان یک فرصت تاریخی برای تحکیم دموکراسی ترکیه و تبدیل این کشور به یک کشور جهان اول و بر طرف کردن تفاوتها میان سکولاریستها و محافظه کاران، کردها و ترکها و سنیها و علویها را از دست داد.
اگر حزب عدالت و توسعه در انتخابات یکم ماه نوامبر شکست نخورد در این صورت اقتدارگرایی آقای اردوغان و سیاست خارجی احمد داوود اوغلو، نخست وزیر، ترکیه را بیشتر در گرداب خشونت خاورمیانه فرو میکند. ترکیه نیازمند یک رهبری جدید و یک خرد سیاسی برای خروج از این وضعیت است.
دیدگاه تان را بنویسید