روزنامه شرق: با انحلال حزب جمهوری اسلامی در فروردین سال ٦٦، شنیدهشدن زمزمه آغاز به کار تشکلهای جدید سیاسی در اردوگاه چپ و راست امری قابلپیشبینی بود. از آن سال تا اوایل دهه ٧٠، از مؤتلفه اسلامی گرفته که اعضایش بهعنوان جناح راست حزب جمهوری، فتیله تشکل قدیمی خود را در سالهای اول انقلاب پایین کشیده و همه وقت خود را صرف حزب اصلی نظام کرده بودند تا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که مدتی از توقف فعالیت آن بهخاطر اختلافات طیف چپ و راست آن میگذشت، درخواست مجوز آغاز دوباره فعالیتهای خود را به آدرس وزارت کشور در خیابان فاطمی ارسال کرده بودند. در این میان در بهمن سال ٦٦ و ١٠ ماه پس از انحلال حزب جمهوری اسلامی، چند «مهندس» جوان نزدیک به جناح راست نسبت به سایرین پیشدستی کردند و هسته اولیه تشکیلاتی را بنیان نهادند که برای تأکید بر نزدیکبودن آن به جناح راست، پسوند «جامعه» را یدک میکشید؛ چه اینکه از آن روزها تا امروز، «مجمع» و «جامعه» همچنان معرف دوقطبی چپ و راست یا دوگانه اصلاحطلب و اصولگرا در سپهر سیاسی ایران است. «جامعه اسلامی مهندسین» نامی بود که حسن غفوریفرد، سیدمرتضی نبوی، محمدرضا باهنر، غلامحسین امیری و
سیدمحسین بهفر برای تشکیلات خود برگزیده بودند. آنان بهتدریج فعالیت سیاسی و تشکیلاتی خود را گسترش دادند. طرفه اینکه منتقدان دولت اصلاحات، چند روز قبل از انتخابات ریاستجمهوری هشتم در هشتم خرداد سال ١٣٨٠، مجوز فعالیت رسمی خود را از وزارت کشور همان دولت دریافت کردند. «مهندسین» پیش از انقلاب هم تشکیلات توانمندی داشتند. «انجمن اسلامی مهندسین» به همت جمعی از فعالان سیاسی - مذهبی و ملی - مذهبی که به نهضت آزادی نزدیک بودند، تشکیل شده بود. پس از انقلاب و با اتفاقات دو سال نخست آنکه به استعفای دولت موقت مرحوم مهندس بازرگان انجامید، فضا برای فعالیت این انجمن، نهضت آزادی و فعالان ملی- مذهبی مساعد نبود. از سوی دیگر، در میان اعضای انجمن اسلامی مهندسین بر سر جهتگیریهای امام و مسیری که در سطوح کلان نظام دنبال میشد، اختلافاتی بروز کرد که به جدایی برخی اعضا، که به مشی انجمن اسلامی در انتقاد از وضع موجود اعتراض داشتند، انجامید. سال ٦٦ این مهندسین سیاسی نزدیک به جناح راست بودند که دست به کار شدند و با توجه به اینکه پنج عضو مؤسس، دارای تفکرات مشترک و سابقه کار دولتی در کنار هم بودند، تشکیلات جدید خود را پایهگذاری کردند.
آنان با توجه به روابط نزدیک با برخی مسئولان نظام از یکسو و سوابقی که در دوران مبارزه پیش از انقلاب و کار در احزابی چون مؤتلفه اسلامی و جمهوری اسلامی داشتند، شانس خود را برای فعالیت تشکیلاتی جدید امتحان کردند. هر پنج عضو مؤسس، فعالیت در شاخه مهندسین حزب جمهوری اسلامی را در کارنامه داشتند. عباس شادلو در کتاب «اطلاعاتی درباره احزاب و جناحهای سیاسی ایران امروز» درباره گرایش اعضای این تشکیلات سیاسی آورده است: «از لحاظ طبقات اجتماعی اقشاری چون تکنوکراتهای مذهبی، مهندسین، دانشجویان رشتههای فنی، اساتید دانشگاه، صاحبان صنایع و کارگاههای صنفی و دیگر اقشار جامعه که دارای گرایش به جناح راست ارزشگرا میباشند، به این تشکل گرایش دارند». محمدرضا باهنر در گفتوگویی در سال ٧٤، ضرورت فعالیت تشکیلاتی و حزبی در نظام پارلمانی، جلوگیری از انزوای عناصر انقلابی و تحصیلکرده به دلیل جوّ سیاسی حاکم بهویژه در دهه نخست انقلاب و خنثیکردن تبلیغات محافل خارج از کشور مبنی بر غیرمتخصصبودن نیروهای انقلابی را از دلایلی عنوان کرده که او و همفکرانش را به فکر راهاندازی تشکیلات سیاسی انداخته است. اساسنامه آنان نیز تأکید دارد: «این
جامعه تشکلی عقیدتی، سیاسی، علمی و فنی است که به هیچ حزب، گروه و سازمان سیاسی وابسته نیست ولی از خواستهای بحق تمام تشکلها و نیروهای مسلمان پیرو ولایت فقیه پشتیبانی و با آنان همکاری و همفکری میکند». براساس همین بند، مهندسین اصولگرا به جبهه بزرگتری به نام «جبهه پیروان خط امام و رهبری» پیوستهاند و بیشتر فعالیت آنان، حول همین جبهه شکل گرفته که از پس از درگذشت مرحوم حبیبالله عسگراولادی، دبیرکلی آن به دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین یعنی محمدرضا باهنر رسیده است. صرفنظر از مرامنامه ١٥ بندی، نگاهی به ارکان این تشکیلات نیز خالی از لطف نیست.
«هیأت مؤسس» وظایفی چون نظارت بر حسن تشکیل مجامع عمومی و اجرای مصوبات آنها، رسیدگی به شکایات رسیده درخصوص جامعه و اعضای آن، تصمیمگیری در مورد کسانی که شرایط عضویت را از دست میدهند، نظارت مستمر بر روند کلی تشکیلات و تأیید صلاحیت داوطلبان عضویت در شورای مرکزی را عهدهدار شده است. «مجمع عمومی» در قامت بالاترین مرجع تصمیمگیری این تشکیلات، بر اساس اساسنامه هر دو سال یک بار با دعوت کتبی دبیرکل جامعه از اعضا یا نمایندگان آنها تشکیل میشود. تا تیرماه ٩٣، یازده مجمع عمومی توسط این تشکیلات اصولگرا برگزار شده است که با توجه به بینظمیهای کار حزبی در ایران، میانگین قابل قبولی بهشمار میرود. تصویب یا اصلاح اساسنامه و مرامنامه، انتخاب اعضای شورای مرکزی برای دو سال، تعیین مشی کلی و نیز بررسی عملکرد دوره گذشته شورای مرکزی، از جمله دستورکارهای مجامع مهندسین است. برای «شورای مرکزی» نیز وظایفی چون «مسئولیت رهبری و برنامهریزی» در نظر گرفته شده و ١٥ عضو شورای مرکزی متعهد شدهاند، انتخاب دبیر کل، تعیین سیاستهای اجرائی جامعه در چارچوب اساسنامه و مصوبات مجمع عمومی و تهیه و تصویب آیین نامههای مورد نیاز در چارچوب مقررات
قانونی و اساسنامه را دنبال کنند. ماده ١٧ اساسنامه به دبیرکل، وظیفه سخنگویی تشکیلات و وظایف دیگری را محول کرده است. جامعه اسلامی مهندسین، هفتهنامه «جام» را بهعنوان ارگان رسمی منتشر کرده و وبسایت هم دارد. حوزههای استانی این تشکیلات هم در برخی استانها بهتدریج شکل گرفتهاند.
سالهای سیاستورزی
جامعه اسلامی مهندسین اگرچه دارای تشکیلات منظم و برنامههای مشخص بوده، اما نام آن کمتر در فضای سیاسی عمومی جامعه شنیده شده است. چهره اصلی این تشکیلات یعنی محمدرضا باهنر، بیش از نام تشکیلات متبوع خود برای جامعه شناختهشده است و بهعنوان یکی از باسابقهترین نمایندگان کشور، سابقه حضور در هفت دوره مجلس را در کارنامهاش دارد. در دورههای دوم، سوم، چهارم، پنجم، هفتم و هشتم و نهم مجلس بوده است. باهنر ریاست فراکسیون اکثریت مجلس پنجم و عضو هیأت رئیسه مجالس چهارم، پنجم، هفتم، هشتم و نهم بوده و نیابت رئیس مجلس هفتم، هشتم و نهم را تجربه کرده است. بسیاری او را بانفوذترین چهره پارلمانی اصولگرایان میدانند. او برادر شهید دکترمحمدجواد باهنر، نخستوزیر دولت شهید رجایی و دایی سید مجتبی ثمره هاشمی، دستیار ارشد محمود احمدینژاد در دولتهای نهم و دهم است. کارشناسی مهندسی معماری از دانشگاه علم و صنعت و کارشناسی ارشد برنامهریزی اقتصادی از دانشگاه علامه طباطبایی، تحصیلات دانشگاهی او را شامل میشود. پس از اعلام فعالیت این تشکل سیاسی در سال ۱۳۶۶، مهندسین جناح راست همسو با جامعه روحانیت مبارز و جمعیت مؤتلفه اسلامی، از جمله
منتقدان دولت جنگ به شمار میرفتند، اما پس از سال ٦٨ و تغییر در فضای سیاسی کشور، آنها هم اکثریت در مجالس چهارم و پنجم را تجربه کردند و هم حامی دولت آیتالله هاشمیرفسنجانی به شمار میرفتند. هشت عضو این تشکیلات، نماینده مجلس پنجم بودند و در دولت سازندگی هم سمتهای بالادستی به برخی اعضای جامعه رسید. حسن غفوریفرد، دبیرکل وقت جامعه اسلامی مهندسین در دومین کنگره سراسری جامعه در تهران، درباره مشی تشکیلات خود در سالهای ابتدای دهه ٧٠، گزارشی ارائه میکند که «جام» بهعنوان ارگان این تشکیلات که در آن مقطع بهعنوان ماهنامه منتشر میشد در شماره ۴۳ - خرداد و تیر ۱۳۷۵- به آن میپردازد. این ماهنامه حدود یک سال قبل از آن یعنی مرداد و شهریور ٧٤ در شماره ٣٨ خود، میزگردی با حضور دو نبوی سیاست ایران؛ یعنی «سید مرتضی» و «بهزاد» برگزار میکند که عنوان آن «کارنامه دولت از نگاه دو خط» است. مرتضی نبوی بهعنوان وزیر راستگرای کابینه مهندس موسوی و بهزاد نبوی در قامت وزیر چپگرای این کابینه، حدود ١٠ سال بعد از آن روزها مقابل هم نشستند و بهزاد در مقام منتقد و سیدمرتضی در جایگاه مدافع، سیاستهای دولت سازندگی را به نقد کشیدند.
زمان زیادی لازم نبود تا دوگانه چپ و راست در انتخابات ریاستجمهوری هفتم، شکل بگیرد. جامعه اسلامی مهندسین در کنار همه احزاب و تشکیلات جناح راست، شیخ علیاکبر ناطق نوری را بهعنوان نامزد اصلی راهی رقابتها کرد؛ نامزدی که با توجه به حضور در جایگاه ریاست مجلس پنجم، شانس بالایی برای کسب کرسی ریاستجمهوری برای او متصور بود، اما این جناح چپ بود که با فاصله ١٣میلیونی آرا، نامزد خود را به ساختمان خیابان پاستور رساند. آنان علاوه بر دوم خرداد ٧٦، در انتخابات شوراهای اول در زمستان ٧٧و در انتخابات مجلس ششم در بهمن ٧٨ نیز عرصه را بهطور کامل به رقیب واگذار کردند تا نوار حضور پیاپی محمدرضا باهنر در مجلس نیز پاره شود. جامعه اسلامی مهندسین، در انتخابات ریاستجمهوری هشتم در خرداد ٨٠، از احمد توکلی حمایت کردند اما رئیسجمهور دوران اصلاحات با دومیلیون رای بیش از دور اول خود، منتخب ملت ایران نام گرفت. آغاز دور تازه فعالیت جامعه اسلامی مهندسین را باید در چهارمین همایش آن در ۱۴ مهر ۱۳۷۹ ارزیابی کرد که مواضع و اهداف جدید جامعه در آن اعلام شد که تأثیرپذیری آن از فضای غالب وقت جامعه ایران را بهخوبی نشان میدهد: «تلاش برای توسعه
سیاسی و افزایش مشارکت مردمی و واگذاری برخی فعالیتها به آنان، زمینهسازی برای حضور احزابی که به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی معتقدند، اصلاح نظام اداری و به کارگیری مدیران لایق و امین و عالم». با آغاز دهه ٨٠ و محدودیتهای قابل پیشبینی که برای اصلاحطلبان پدید آمد، جامعه اسلامی مهندسین، هفتهنامه «جام» خود را با مواضع انتقادی صریح علیه دولت اصلاحات روی پیشخوان روزنامهفروشیها فرستاد. محمدرضا باهنر نیز نقش محوری را در انتخابات شوراهای دوم ایفا کرد تا هیچیک از تشکلهای جناح راست با تابلوی اصلی به میدان نیایند و استراتژی امیرمحبیان یعنی «موتور روشن، چراغ خاموش» در دستور کار قرار بگیرد و جمعی از چهرههای ناشناخته اما نزدیک به این جریان با تابلوی «آبادگران ایران اسلامی» قدم به انتخابات بگذارند. اعضای این فهرست ١٥نفره که توسط باهنر و با همراهی محمود احمدینژاد عضو دیگر جامعه اسلامی مهندسین گزینش شده بودند، با کاهش مشارکت تهرانیها راهی ساختمان خیابان بهشت شدند و محمود احمدینژاد را به شهرداری تهران رساندند. علی عسگری از نمایندگان مجلس هفتم که از نزدیکان حجتالاسلام ناطق نوری بهشمار میرود درباره مقطع
انتخابات شوراهای دوم یعنی زمستان ٨١ میگوید: «در آن دوره حجتالاسلام ناطق نوری نقش مدیریت بالادستی و محمدرضا باهنر نیز نقش مدیریت اجرائی را ایفا کرد. آقای احمدینژاد هم به سبب سالها کار اجرائی در جامعه اسلامی مهندسین، به شدت فعال بود». انتخابات مجلس هفتم، زمان بازگشت چهرههای این تشکیلات از جمله محمدرضا باهنر به بهارستان است.
لاریجانی یا احمدینژاد؟ هر دو!
انتخابات ریاستجمهوری نهم بهعنوان یکی از مقاطع سیاسی تعیینکننده در چهار دهه عمر انقلاب نیز یکی دیگر از عرصههای فعالیتی جامعه اسلامی مهندسین و جریان اصولگرا به شمار میرود که از قضا با ناکامی آنان همراه شد اما آنها سعی کردند احمدینژاد را هم نامزد خودشان جلوه دهند. محمدرضا باهنر که به اتخاذ مواضع دوپهلو در سیاست شهره است، بعد از اینکه شهردار سابق تهران به ساختمان نهاد ریاستجمهوری رفت، خود را اولین کاشف وی نامید: «زمانی که شورای شهر تهران [دوره دوم] قصد داشت احمدینژاد را بهعنوان شهردار تهران انتخاب کند، وزیر اطلاعات [یونسی] اظهار کرد خوب نیست احمدینژاد شهردار تهران شود، مشکل پیش میآید، ایشان دارای پرونده در استانداری اردبیل هستند. من پیش ایشان رفتم و در این مورد بحث کردم. خطاب به جناب آقای یونسی گفتم: چطور سیستم اطلاعات شما اجازه میدهد که شخصی مانند ملکمدنی که فوقدیپلم نساجی دارد، بیاید و شهردار تهران شود و تیم اطلاعاتی شما به احمدینژاد گیر میدهد؟ به جناب یونسی همانموقع گفتم احمدینژاد رئیسجمهور ماست و شهرداری برای او دستگرمی است، اگر میخواهید فکری کنید، فکری برای رئیسجمهورشدن وی کنید.
البته آن زمان فکر رئیسجمهورشدن احمدینژاد مطرح نبود و صحبت برنامه ما این نبود. ولی من اولین کسی بودم که بحث ریاستجمهوری احمدینژاد را خطاب به جناب آقای یونسی مطرح کردم. البته ما خود نیز فکر نمیکردیم که احمدینژاد بتواند این مقدار آرا را کسب کند. تا ۱۵ روز قبل از برگزاری انتخابات [ریاستجمهوری دوره نهم] آرای وی پایین بود. ولی بعد از آن بود که سونامی احمدینژاد ایجاد شد». آنطور که باهنر در گفتوگویی با شهروند امروز گفته، این جملات در عصر روز شنبه چهارم تیر ۸۴ و زمانی که هنوز چندساعتی از اعلام نام «محمود احمدینژاد» بهعنوان «رئیسجمهور ایران» نگذشته بود، در جلسه ماهانه جامعه اسلامی مهندسین بیان شده است. حال سؤال اصلی اینجاست که وقتی در مرحله اول انتخابات ریاستجمهوری دوره نهم، جامعه اسلامی مهندسین بهطور سنتی همسو با «شورای هماهنگی نیروهای انقلاب» و تحت مدیریت عالی علیاکبر ناطقنوری، علی لاریجانی را کاندیدای واحد اصولگرایان دانسته و از قالیباف، احمدینژاد، ولایتی، توکلی، محسن رضایی و هر چهرهای که سودای فتح پاستور را در سر داشت خواست که به خروجی واحد اصولگرایان احترام بگذارند، چگونه ماهها قبل از آن،
باهنر بهدنبال ریاستجمهوری احمدینژاد بوده است؟ البته در مرحله دوم آن انتخابات یعنی سوم تیر ٨٤، جامعه اسلامی مهندسین بهطور رسمی از احمدینژاد که زمانی عضو جامعه اسلامی مهندسین بود، حمایت کرد. ناظمیاردکانی، وزیر تعاون دولت نهم، نیز از اعضای شورای مرکزی جامعه مهندسین است. رابطه اصولگرایان با محمود احمدینژاد در هشتسالی که او ریاست دولت را برعهده داشت گاهی به مویی رسید اما نگسست. انتخابات شوراهای سوم، اختلاف جدی مجموعه اصولگرایان با حامیان احمدینژاد را در پی داشت که با فهرست رایحه خوش خدمت به سرلیستی پروین احمدینژاد، حاضر نشدند با اصولگرایان ائتلاف کنند. مقطع انتخابات مجالس هشتم و نهم در بهمن ٨٦ و بهمن ٩٠ نیز همینگونه پیش رفت و البته برخی اعضای جامعه اسلامی مهندسین در هر دو مقطع به مجلس راه یافتند. در مقطع متفاوت انتخابات ریاستجمهوری دهم نیز حمایت جامعه اسلامی مهندسین از احمدینژاد ادامه یافت. مهدی اسماعیلی، عضو شورای مرکزی این تشکل، اواخر فروردین ٨٨ با اشاره به برنامههای انتخاباتی تشکل متبوعش گفت: «دفاتر استانی جامعه اسلامی مهندسین حمایت خود را از دکتر احمدینژاد اعلام کردهاند و شورای مرکزی جامعه
اسلامی مهندسین بهزودی تصمیم تشکیلات را اعلام خواهد کرد». وی درعینحال موج «عدالتخواهی» دولت نهم را زمینهای برای ورود موسوی به صحنه انتخابات دانست و از اقبال وی به افراطیون جبهه دوم خرداد که تناسبی با گفتمان احیاکننده موسوی و گذشته او ندارند، ابراز تأسف کرد. با وجود اینکه آیتالله هاشمیرفسنجانی در گفتوگویی رسانهای با علی زادسر، نماینده سابق جیرفت، همچنان بر طرح تشکیل دولت وحدت ملی پافشاری کرده و توافق بر سر یک کاندیدای میانه را راهحل عبور از فضای آن مقطع کشور دانسته بود اما اصولگرایان یکپارچه نام احمدینژاد را بر سر زبان خود داشتند. سه سال بعد در نیمه آذر ٩١، احمد نیک فر، نماینده سابق مجلس و عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین، در گفتوگویی با «ممتازنیوز»، نکاتی دراینباره بیان کرد: «در مرحله اول انتخابات سال ۸۴ عموم تشکلهای اصولگرا از لاریجانی حمایت کردند و در همین راستا حمایت «جام» نیز شامل حال وی شد. در مرحله دوم انتخابات ۸۴ که رقابت میان هاشمی و احمدینژاد بود، بعضی از اشخاص عضو «جام» از هاشمی حمایت کردند اما عموم اعضا، از کاندیداتوری احمدینژاد حمایت کردند. دلیل اینکه از هاشمی حمایت نکردیم
این بود که با روحیات وی آشنا بودیم چراکه او شخصیتی تکرو دارد و در تصمیمگیریهایش خردجمعی را به کار نمیگیرد، ازاینرو از روی اضطرار به احمدینژاد رأی دادیم». این در حالی است که کمی پیشتر، سیدمرتضی نبوی که در زمان انتخابات ۸۴ و ۸۸ عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین بود و بیش از سایر اعضا از احمدینژاد حمایت میکرد، در گفتوگویی، دلیل حمایتش از احمدینژاد را صرفا از روی ترجیحدادن وی نسبت به سایر نامزدها دانست. اما مواضع متفاوت باهنر و جامعه اسلامی مهندسین به موارد بالا ختم نشد. دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین در گفتوگویی درباره احمدینژاد و دوران هشتساله ریاستجمهوری او، گفت: «آقای احمدینژاد ٢٠ سال عضو جامعه اسلامی مهندسین بود، اما بعد که رئیسجمهور شد، دیگر نتوانستیم مسئولیت کارهای ایشان را بپذیریم». نیمه شهریور سال جاری هم باهنر گفتوگویی با ایلنا انجام داد و در آن موضوعاتی که قبلا درباره کشف احمدینژاد و یادآوری آن به وزیر اطلاعات دولت اصلاحات گفته بود را به گونهای دیگر بیان کرد: «آن زمان که بنده از آقای احمدینژاد حمایت میکردم، مربوط به شهرداری بود. وزارت اطلاعات دولت اصلاحات به ایشان ایراد
گرفته بود. من خدمت آقای یونسی رفتم و مشکل را جویا شدم. آقای یونسی به معاملات نفتی صورتگرفته در ارومیه اشاره کرد که من گفتم کدام استاندار مرزی این کار را نکرده است؟ اینها همه از دولت مجوز داشتند، اما احمدینژاد چیزی به حساب خود نریخته است. شاید در این سالها خیلی افراد، احمدینژاد را دوشیده باشند، اما ایشان چیزی برای خود برنداشته است. اما بعد ایشان به جایی رسید که حاضر بود چشمان من را دربیاورد». او سال ٨٦ هم در گفتوگو با «مهر» فشارهایی که برخی اصولگرایان به دولت وارد میکردند را تقبیح و از آنچه «استقلال رأی احمدینژاد» مینامید، دفاع کرده بود: «تعدادی از احزاب هستند که ادعای اصولگرایی ناب دارند و از دولت و مجلس میخواهند تحت لوای آنان قرار بگیرند یا فرضا شخصی ادعا میکند از ١٧میلیون رأی احمدینژاد ١٥میلیون رأی را او برای رئیسجمهور جمع کرده و پس از آن میخواهد به رئیسجمهور فشار وارد و یکسری از منویات خود را به این وسیله اجرا کند. بنابراین طبیعی است که هیچ فردی زیر بار این مسئله نمیرود». در روزهای قهر ١١روزه احمدینژاد و تهدیداتی که پس از آن درباره افشاگری رئیس دولت دهم مطرح میشد، سیدمحسن یحیوی، از
اعضای شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین، نکاتی را به کنایه به او متذکر شد که شکاف قابلتوجه میان اصولگرایان را نشان میداد: « تصور نمیکنم چیز سریای در مملکت وجود داشته باشد که رئیسجمهور بخواهد آن را افشا کند. تهدید به افشاگری سودی برای رئیسجمهور و دولت ندارد. علاوه بر اینکه اگر افشاگریای هم صورت گیرد، سنگی است که به سمت خودشان بازمیگردد. اگر رئیسجمهور توقع دارد که برخوردی با وزیرانش صورت نگیرد و تخلفاتشان نادیده گرفته شود، پس این همه نهادهای نظارتی برای چیست؟ ناراحتی و توقعات رئیسجمهور دراینباره بیجاست». در آخرین سال دولت احمدینژاد یعنی ١٢ تیر ٩١، دهمین کنگره جامعه اسلامی مهندسین برگزار شد که با خروج مرتضی نبوی و غفوریفرد از شورای مرکزی و ورود زاهدی، وزیر علوم برکنارشده دولت احمدینژاد، به جمع مهندسان سیاسی اصولگرا همراه بود. در آن مقطع، حضور نبوی در شورایعالی حل اختلاف قوا یکی از دلایل او برای خروج از شورای مرکزی این تشکل عنوان شد اما گذر ایام نشان داد این چهره باسابقه سیاسی دیگر علاقهای به کار سیاسی در سطح بالا ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید