محدوديت اثرگذاري زبان ديپلماتيك

کد خبر: 451763
اعتماد: در ميان جملات نقل شده از سخنان رهبري در ديدار با مسوولان و فرماندهان ارتش جمهوري اسلامي اين جمله اهميت اساسي داشت كه «تصور اينكه اگر فلان حرف را نزنيم يا فلان كار را نكنيم و ملاحظه دشمن را بكنيم، دشمني‌ها كم مي‌شود، تصور نادرستي است». پرسش اين است كه روابط ميان كشورها بر چه اساسي شكل مي‌گيرد و نظم پيدا مي‌كند؟ و آيا با سخن گفتن به تنهايي مي‌توان مشكلات را حل و دشمني‌ها را تبديل به دوستي كرد؟ جايگاه و ميزان اثرات سخنان خوب يا بد چقدر است؟ به نظر مي‌رسد كه به دليل فقدان شفافيت و نيز ناآشنايي عرصه عمومي با ماهيت روابط خارجي، بارها و بارها بايد درباره مسائل خارجي سخن ‌گوييم، بدون اينكه به تفاهم و درك مشترك برسيم.
روابط بين‌الملل براساس قدرت شكل مي‌گيرد. چنين نيست كه مثل روابط فردي با ملاحظات اخلاقي و معنوي شكل بگيرد. در روابط فردي عقب‌نشيني و گذشت، در بهبود روابط موثر است و در مواردي از برخورد قاطع و خشن موثرتر است ولي در روابط بين‌الملل اين قاعده معنا ندارد و كارساز نيست. البته اين بدان معنا نيست كه اگر عقب‌نشيني و گذشت نمي‌كنيم، پس لزوما بايد پيشروي كرد و تهاجمي بود، يا آنكه سخنان تحريك‌آميز بزنيم. در روابط خارجي، هميشه بايد مترصد بود كه نقطه بهينه روابط را براساس موازنه قواي طرفين به دست آورد و در آن نقطه ايستاد و اگر فرصتي دست داد، پيشروي كرد. در بسياري از مواقع عقب‌نشيني لزوما كمكي به بقاي ما نمي‌كند، پيشروي نامتناسب با قدرت هم ريسك و خطرناك است و مي‌تواند موجب جنگ و درگيري شود. بنابراين در برابر قدرت، قدرت قرار دارد و نه گفتار. پرسش بعدي اين است كه قدرت چيست؟ در سياست، قدرت را تا حدي از نتايج و آثارش تعريف مي‌كنند. اينكه صاحب قدرت بتواند ديگران را نسبت به اهداف و منافع خويش همراه و موافق كند. از اين منظر قدرت امري نسبي است. براي تحقق برخي از اهداف خود قدرتمند هستيم و براي برخي ديگر نه. قدرت مثل پول است. با داشتن مقداري پول مي‌توان آپارتماني صد متري را در مركز شهر خريد ولي دويست متري را خير. براي خريد اين خانه نيازمند قدرت يا پول بيشتري هستيم. قدرت مولفه‌هاي گوناگوني دارد. قدرت ژئوپولتيكي؛ همين كه يك كشور به يك آبراه مهم اشراف داشته باشد، قدرت محسوب مي‌شود. قدرت انساني شامل جمعيت و نيروي آموزش‌ديده و مديران توانمند است. قدرت نظامي، قدرت اقتصادي و قدرت فرهنگي و قدرت ديپلماتيك نيز مولفه‌هاي ديگر قدرت هستند. هر كشوري بايد مجموعه‌اي از اين قدرت‌ها را تا حد ممكن به صورت متوازن داشته باشد. كره‌شمالي با داشتن بمب اتمي قدرت نظامي موثري دارد ولي با وجود شكم گرسنه مردمش، هيچ كار مهمي را براي پيشبرد منافع ملي خود نمي‌تواند انجام دهد. اتحاد‌جماهير شوروي نيز قدرت نظامي اول بود ولي از طريق فقدان مولفه‌هاي ديگر قدرت، دچار فروپاشي شد. بنابراين بايد قدرت هر كشور را به گونه‌اي تنظيم كرد كه موازنه‌اي معقول ميان قدرت‌هاي اقتصادي، نظامي، سياسي، جمعيتي و فرهنگي باشد، در غير‌اين صورت آن قدرت ناموزون ناكارآمد خواهد شد.
قدرت ديپلماسي نيز يكي از اين مولفه‌هاي قدرت است. ديپلماسي به‌تنهايي نمي‌تواند دشمن را دوست كند ولي در كنار ساير مولفه‌هاي قدرت مي‌تواند اثرگذار باشد. همان‌طور كه پرداختن بيهوده به مساله هولوكاست از سوي احمدي‌نژاد مشكلاتي را ايجاد كرد، به اين معنا كه بهانه براي ديگران ايجاد كرد تا عليه ايران تبليغ كنند. پس از مدتي نيز همه، از جمله طرح‌كننده هولوكاست، آن را فراموش كردند. بنابراين قدرت ديپلماسي فقط وقتي معنا مي‌دهد كه در كنار ساير مولفه‌هاي قدرت خودنمايي كند. ضمن اينكه كاربست نادرست اين قدرت موجب مي‌شود كه ساير مولفه‌هاي قدرت در وضعيت ضعيف قرار گيرند. هيچ كارشناس مطلعي، معتقد نيست كه فقط با كاربست ديپلماسي و اظهار بيانات خوب، مي‌تواند دشمن را دوست كند. هر‌كس چنين فكر كند، به معناي آن است كه از سياست اطلاعي ندارد و اين نكته‌اي بود كه در سخنان مقام معظم رهبري به وضوح اشاره شده است. ولي طبيعي است كه اين امر به آن معنا نيست كه ديپلمات هر چيزي را با هر لحني بگويد، براي كشور فرقي ندارد. همان‌طور كه اظهارات تند دولت گذشته درباره هولوكاست ماهيت روابط ميان ايران و برخي كشورهاي غربي را تغيير نداد ولي فرصت و بهانه مناسبي را براي افزايش فشار و تهديدات و تحريم عليه ايران فراهم كرد. اگر همين فشارها و تحريم‌ها را ايجاد نمي‌كردند، شايد امروز وضع اقتصاد ايران به‌گونه ديگري بود. زبان و ادبيات ديپلماتيك اقتضائات خاص خود را دارد. اگر با اظهار يك جمله يا بروز يك لبخند يا يك دست دادن بتوان فقط دو درصد در رفتار مقابل خود تاثير داشت، مي‌توان از چنين كاري دفاع كرد. زيرا دو درصد تغيير رفتار در سطح كلان بسيار مهم است. شايد براي من و شما افزايش يا كاهش قيمت نان به اندازه دو درصد خيلي به چشم نيايد ولي افزايش يا كاهش توليد ناخالص داخلي به ميزان دو درصد ارقام بسيار كلاني خواهد شد. بنابراين تغيير اندك در سياست‌هاي كشورهاي بزرگ نيز آثار و پيامدهاي مهمي (چه مثبت و چه منفي) دارد. ولي اين‌گونه اظهارات نمي‌تواند ماهيت روابط دو كشور را دگرگون كند. ماهيت روابط را مولفه‌هاي ديگر ميان دو كشور تعيين مي‌كند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت