روزنامه فرهیختگان: در 28 اکتبر سال 2012، معمر قذافی خطاب به سران کشورهای اروپایی و برای منصرف کردن آنان در حمله به لیبی گفت: «در صورتی که حملات خود را به لیبی متوقف نکنند دروازههای لیبی را خواهم گشود تا پناهجویان آفریقایی مثل مور و ملخ به اروپا بریزند.» جملهای که رئیسجمهور ترکیه آن را در حافظه تاریخی خود به خوبی ثبت کرد تا آن را در زمانی مناسب عملیاتی کند و به نظر میرسد اکنون آن زمان برای رجب طیب اردوغان، رئیسجمهــور ترکیـــه فرارسیده است. سوالی که این روزها ذهن هر ناظری را به چالش میکشد این است: مادامی که تغییر عمدهای در عرصه میدانی بهخصوص در سوریه، عراق و افغانستان رخ نداده است چرا به یکباره سیل آوارگان به اروپا بهشدت افزایش یافته است؟ به نظر میرسد برای رسیدن به پاسخ باید موضوع را به سه بخش تقسیم کرد تا بتوان علت اتفاقات کنونی را به درستی درک کرد. ابتدا منابع تولید آوارگان، دوم دروازه ورود آوارگان به اروپا و درنهایت کشورهای پذیرنده آنان در اروپا و بهخصوص اروپای غربی است.
در شرایط کنونی بیشترین سهم آوارگان عازم اروپا را شهروندان سوری تشکیل میدهند، هرچند در کنار آنان به آوارگان افغان و عراقی نیز اشاره میشود، اما در روزها و هفتههای اخیر بیشترین تعداد آوارگان وارد شده به اروپا از سوریه به آن دیار مهاجرت کردهاند و این درحالی است که براساس آمار آژانس آوارگان سازمان ملل متحد، ورود آوارگان سوری به ترکیه که از سال 2012 آغاز شده بود و در ابتدای سال 2014 از مرز یکمیلیون نفر گذشت، در نوامبر 2014 با یک جهش 500 هزار نفری به رقم یک میلیون و 550 هزار نفر رسید ولی در عرض هشتماه گذشته کمتر از 400 هزار نفر به آنان اضافه شده است. پس چگونه هجوم آنان به اروپا اکنون به یکباره حالت انفجارآمیز به خود گرفته است؟ در حلقه دوم از این زنجیره خط سیر مسافرت آوارگان به اروپا قریب به اتفاق آنان از ترکیه و از طریق آبهای مدیترانه خود را به سواحل یونان میرسانند و از طریق صربستان به مجارستان و نهایتا به اتریش و آلمان میروند. در این بخش با اینکه یونان خود درگیر بحران مالی است و موج مهاجران عرب و آسیایی نیز بار مشکلات آن کشور را دوچندان کرده است اما نکته مهم در این میان سواحل ترکیه بهعنوان دروازه
ورود به اروپاست که نقطه آغازین بهشمار میرود. در انتهای زنجیره، سایر کشورهای بزرگ اروپایی مانند آلمان، فرانسه و انگلستان بهعنوان مقصد نهایی این آوارگان هستند که بهرغم برنامهها و مخالفت احزاب محافظهکار مجبور به پذیرش بخشی از این موج آوارگان شدهاند.
از آغاز سال جاری میلادی در عرصه میدانی تغییر چندانی نه در سوریه و نه در عراق رخ نداده است و با توجه به آمار سازمان ملل شیب ورود آوارگان به ترکیه نیز در همین مدت تقریبا ثابت بوده و جهش ناگهانی نداشته است. بنابراین در حلقه اول این زنجیره سهگانه تغییری رخ نداده است. از سوی دیگر در حلقه انتهایی و کشورهای پذیرنده پناهندگان نیز تغییر بزرگی در سیاستها و راهبردها رخ نداده که موجبات هجوم یکباره آوارگان را فراهم آورده باشد. بنابراین هر آنچه هست در حلقه دوم زنجیره باید جست چراکه نیروهای نظامی و انتظامی ترکیه که کنترل مرزهای آن کشور و همچنین مسئولیت نظمدهی و تامین امنیت آوارگان را برعهده داشتهاند تغییر چندانی نداشته و کماکان قدرت سابق خود را دارند بنابراین ترکیه همچنان میتواند آوارگان را در مرزهای خود کنترل کند مگر آنکه دیگر تمایلی به این کار نداشته باشد. این عدم تمایل از دو جنبه میتواند مورد توجه قرار گیرد؛ اول سیاستهای داخلی دولت ترکیه بهخصوص شخص اردوغان در مغلوب کردن احزاب کردی در انتخابات آینده و دوم اهداف سیاست خارجی این کشور است.
در بخش سیاستهای داخلی، ترکیه با این کار رسانههای بینالمللی را درگیر بحران آوارگان به اروپا میکند و آنها را از درگیریهایی که اردوغان در مناطق کردنشین ترکیه به راه انداخته است غافل میکند، در نتیجه با تشدید شرایط جنگی در این مناطق امکان تقلب به نفع حزب حاکم عدالت و توسعه و به ضرر احزاب طرفدار کردها فراهم میشود چراکه اروپای درگیر در بحران آوارگان و رسانههای آنان کمتر میتوانند تمرکز خود را روی انتخابات این کشور و سلامت آن حفظ کنند.
در بعد سیاست خارجی در قدم اول ترکیه با فشاری که بر اروپا از طریق ایجاد بحران آوارگان ایجاد کرده میتواند ناتو را که اکثر اعضای آن اروپایی هستند، وادار به پذیرش برقراری منطقه پرواز ممنوع در داخل خاک سوریه کند که با این کار هم بخش بزرگی از آوارگانی که اکنون در داخل خاک ترکیه هستند و فشار زیادی را به آن کشور وارد میکنند به سوریه بازگرداند و هم اینکه با استفاده از فضای ایجاد شده مواضع کردهای سوریه را که هر روز مستحکمتر میشود، تهدید کند. اما در مقایسه با هدف بزرگتر ترکیه، موارد ذکر شده تنها مقدمه محسوب میشود.
همانگونه که درجمله آغازین و به نقل از معمر قذافی، رهبر پیشین لیبی بیان شد هدف اصلی و مهم اردوغان از فراهم کردن شرایط برای عبور آوارگان از مرزهای آن کشور و هجوم در روند به مرزهای اتحادیه اروپا و کشورهای بزرگ اروپایی که اتفاقا از اعضای تاثیرگذار پیمان ناتو نیز محسوب میشوند وادار کردن آنان به خروج از حالت انفعال نسبت به سرچشمه این آوارگان یعنی سوریه و پیدا کردن راهحلی برای مشکل اصلی است. بنابراین همچنان که اردوغان در اظهارنظر روزهای اخیرش آشکارا ایران و روسیه را مسبب بحران آوارگان در اروپا معرفی میکند همزمان با گشودن مرزهای اروپایی خود به روی آورگان در پی آن است که از طریق انتقال بحران از خاورمیانه و سوریه به اروپا و تحت فشار گذاشتن همپیمانان خود در ناتو بهخصوص آلمان، فرانسه و بریتانیا را مجبور به ورود سریع و فعال به بحران سوریه و دخالت نظامی در این کشور در جهت ساقط کردن بشار اسد از قدرت کند تا از این طریق بتواند بر رقبای منطقهای و جهانی خود یعنی ایران و روسیه فائق آید. متاسفانه به نظر میرسد تاحدودی ترکیه توانسته است از این طریق رهبران اروپایی را وادار به موضعگیری کند.
بهعنوان نمونه زمزمههای دخالت خارجی در سوریه این روزها در اروپا بلندتر شده است چراکه افکار عمومی اروپا نیز در اثر بحران ورود آوارگان سوری مستعد پذیرش این امر شدهاند و بدونشک راستگرایان اروپا از حامیان جدی آن خواهند بود.
دیدگاه تان را بنویسید