«حسین قدیانی» در روزنامه «وطن امروز» نوشت: اگر از مذاکره، ما فقط یک هدف روشن داشتیم؛ «لغو تحریمها»، رفتار و گفتار دشمن موید این مهم است که خصم قدارهبند، نه یک هدف معین بل اهداف پرت و پلا و آمال بلندپروازانه از مذاکرات داشته و دارد. برای ما آن توافقی خوب بود که در زمینه صنعت هستهای به مدت چند سال معدود، حداقل دستاورد گرانقدر ممکن را میدادیم لیکن ستاندهمان لغو همه تحریمهای ظالمانه باشد. ما اما از آنجا که آرمانگرای صرف نبودیم و بر واقعیت هم چشم دوخته بودیم کرارا انعطاف به خرج دادیم. لذا منباب نمونه از هدف غایی «لغو همه تحریمها در همان روز امضای توافق» بسنده کردیم به «لغو شاکله اصلی تحریمها در یک بازه زمانی مشخص و در یک فرآیند آشکار». این کوتاه آمدن 3 علت داشت: اولا آسان کردن کار مردمان دیپلمات، ثانیا جلوگیری از بهانهتراشی دشمن و ثالثا عملیاتی شدن لغو تحریمها. حال ببینیم واکنش شیطان بزرگ به این رواداری چه بوده! یک روز میگویند توافق هستهای بهانهای است برای نفوذ در ایران! یک روز میگویند توافق هستهای فرصتی است برای مهار قدرت ایران! یک روز میگویند توافق هستهای مجالی است برای کسب قیمتیترین
اطلاعات از ایران برای بهرهبرداری هرچه بهتر از گزینه نظامی در آینده! یک روز میگویند توافق هستهای فیحد ذاته منجر به لغو، ولو لغو قطرهچکانی تحریمها نمیشود و ایران باید سوای این توافق، خیلی چیزهای دیگری را در میدان عمل نشان دهد! ذیل این نکته، یک روز میگویند تا راستیآزمایی آژانس نتیجه مثبت ندهد، لغو تحریم بیلغو تحریم! یک روز میگویند مادام که ایران، دوست حزبالله و دشمن اسرائیل است، لغو تحریم بیلغو تحریم! یک روز میگویند تا ایران خودش را «متفاوت» نکند لغو تحریم بیلغو تحریم! یک روز میگویند فرضا آژانس بر عدم انحراف فعالیت هستهای ایران صحه گذاشت، باز لغو تحریم بیلغو تحریم! چرا که این بار ایران باید در زمینه حقوق بشر، پیشرفتهای موشکی و دهها مورد دیگر مورد راستیآزمایی قرار گیرد! آیا جز این است؟ و آیا جز این است که دشمن ذاتا خبیث را آقایان با دستفرمان غلط خود، خبیثتر هم کردهاند؟ انگار نه انگار این کشور همان جمهوریای است که در جای جای منطقه به مدد قاسم سلیمانی و شیربچههایش پوزه یانکیها را به خاک مالیده! ریشه این بد حرف زدنهای آمریکا فقط به فطرت پست شیطان بزرگ بازنمیگردد، بلکه وقتی جناب
عراقچی اخم خود را به نمایندگان کمیسیون ویژه مجلس نشان میدهد و خنده خود را به جان کری و وندی شرمن، جز این رفتار کند کاخسفید، مایه تعجب است! همین جا سخنی محترمانه و خیرخواهانه خطاب به اعضای کمیسیون ویژه بررسی برجام بگویم. شما وقتی در یک انعطاف کاملا ناموجه، راضی به سخن گفتن با زیرمجموعه وزیر خارجه میشوید، این مردمان هم برمیدارند و پاسخ شما را نه به درستی که با درشتی میدهند! مذاکره را در وهله اول آقای ظریف کرده، پاسخگوی خوب و بد برجام هم در وهله اول باید ایشان باشد. گذشته از این مهم دگر بار باید یادآوری کنیم که ایران خواهان مذاکره با آمریکا بوده یا برعکس؟ اگر تمنای مذاکره توسط یانکیها انجام شده و اگر این منتکشی چندین و چند بار صورت گرفته، اگر بنا به اذعان دشمن، صنعت هستهای دست برتر در مذاکرات را از آن ایران کرده بود و اگر بنا به اعتراف دشمن، ایران اولین و مهمترین قدرت منطقه غرب آسیاست، اگر آبروی رهبری آمریکا در جهان آنقدر مخدوش است که با داعش دستپرورده خود هم نمیداند چگونه مقابله کند و بار این نبرد مقدس را یکهسوار ایرانی بدون جلیقه ضدگلوله برعهده میگیرد و اگر بنا به نقل خود یانکیها، جز توافق
هستهای، هیچ توافق دیگری حتی هیچ جنگ دیگری نمیتوانست قدرت از کفرفته کاخسفید را به ایشان بازگرداند، لاجرم باید قبول کنیم برجام هیچ فرجام درخور و شایستهای برای ایران نداشته و نخواهد داشت. معالاسف در برجام هر چه لغو تحریمها- تنها هدف ما از مذاکرات- نسیه، گنگ، نامفهوم و تفسیرپذیر است، اهداف متعدد دشمن نقد و واضح به نظر میرسد! مگر این همه آقایان از «کاسبان تحریم» شاکی نبودند؟ و مگر نفرمودند «کاسبان تحریم» بروند شغل دیگری برای خود دست و پا کنند؟ سوال: «چرا برجام را معطوف به لغو تحریمها این همه قائل به تفسیر، قبول کردید؟» و یک سوال دیگر: «نکند برخلاف ملت و برخلاف بزرگان این ملت ـ همچنانکه خانم ابتکار لو داد!- شما توافق هستهای را نه اهرمی برای لغو تحریمها، که اهرمی برای انتخابات میخواستید؟» و همچنان یک سوال دیگر: «آیا کاسب توافق، همان کاسب تحریم نیست؟» از این دست سوالات یارایم هست تا انتهای یادداشت ردیف کنم لیکن فقط به سوالی دیگر بسنده میکنم و میروم سراغ الباقی سخن: «چرا در برجام، تحریمها معلوم نیست دقیقا کی، مشخصا چگونه و مصداقا در چه فرآیندی لغو میشود اما کم و کیف ستاندههای دشمن از ما کاملا
محسوس و ملموس است؟!» اخیرا رئیس قوه مجریه فرمودند: «هیچکس بالاتر از قانون نیست.» و بعد هم توضیح دادند: «نمیدانم چرا حق تلخ است. هر جا میگویم باید قانون اجرا شود برخی عصبانی و ناراحت میشوند. برخی دعوت به قانون را میگویند حاشیهسازی نکنید! عجب! قانون شد حاشیه؟ پس لابد متن میشود همان رانتی که شما میگویید؟ همه باید تسلیم قانون شویم و راه دیگری وجود ندارد». نگارنده ضمن برگرداندن مخاطب همین جملات به دولت محترم، عرض یعنی تکرار میکنم «هیچکس بالاتر از قانون نیست. نمیدانم چرا حق تلخ است. هر جا میگوییم باید قانون اجرا شود برخی عصبانی و ناراحت میشوند. برخی دعوت به قانون را میگویند حاشیهسازی نکنید! عجب! قانون شد حاشیه؟ پس لابد متن میشود همان رانتی که شما میگویید؟ همه باید تسلیم قانون شویم و راه دیگری وجود ندارد». هیچکس بالاتر از قانون نیست یعنی یک انشای بدون امضا(!) به طریق اولی بالاتر از قانون نیست! با بررسی برجام در مجلس، نه باید مخالفت کرد و نه باید از آن ترسید! ما آقای ظریف را که مدعی است ایران باید از اول مهر به وعدههایش در برجام عمل کند، دعوت به قانون میکنیم! مگر مملکت قانون ندارد و مجلس
ندارد و همین طور باری به هر جهت است که وزیر امور خارجه، تاریخ اجرای برجام توسط ایران را هم معین میکند؟ آیا این یعنی تدبیر یا احیانا اعتدال که وزیر امور خارجه علیه سخن رئیس دولت، رسما بخواهند قانون را بپیچانند و قوه مقننه را دور بزنند؟ اینکه حالا مجلس با برجام چه کند، بحث دیگری است. مجلس میتواند به جای رد یا تصویب خود برجام، اجرا یا عدم اجرای آن را به شور بگذارد، نیز میتواند معایب عدیده برجام را متذکر این مردمان شود بلکه هرجور شده درصدد اصلاح آن مفاد برآیند. مجلس البته این مهم را هم میتواند در نظر داشته باشد که «تعلیق در برابر تعلیق». اگر بنا به زرنگی است نظام داعیهدار «اللهاکبر» صد پله از «شیطان بزرگ» حقیر در برابر رژیم جعلی و رو به موت اسرائیل زرنگتر است. مجلس باید چارچوبی را طراحی و برجام را به گونهای اصلاح کند که تا طرف غربی، بخش مهمی از تحریمها را درجا لغو نکند، ما نه اول مهر، نه آخر پاییز و نه هیچ روز دیگری به هیچکدام از وعدههای مشروط دادهشده در برجام عمل داوطلبانه نکنیم. اگر بحث بیاعتمادی است ما بیشتر حق داریم به کاخ سفید بدعهد بیآبرو، بیاعتماد باشیم. اگر بحث بیاعتمادی است ما بیشتر
به آمریکای هیروشیما و ناکازاکی بیاعتماد هستیم. و اگر قرار است نظر آژانس، ملاک لغو یا عدم لغو تحریمها باشد خب، آژانس که از قبل برجام هم بود! پس چرا دیگر مذاکره کردیم؟ وانگهی! آژانس چه زمان البرادعی، چه زمان این گور به گوری چشم بادامی، بارها معترف بوده به فعالیت هستهای صلحآمیز ایران! غیر از این است؟! در آخرین نمونه رئیس آژانس همین دو روز پیش اعتراف کرد: «هیچ انحرافی در برنامه هستهای ایران ندیدهایم.» اما از آنجا که آژانس ملیجک استکبار است آمانو قید مضحکی هم به جمله خود زد: «البته شاید بعدها پیدا کردیم!» حالا این آژانس با این رئیس یکی به نعل و یکی به میخ که هیچ اختیاری از خود ندارد، شده معیار لغو یا عدم لغو تحریم! خندهدار نیست؟ پس جناب آقای روحانی! همان که خودتان گفتید و همان که در تیتر گفتم: «برجام بالاتر از قانون نیست»!
دیدگاه تان را بنویسید