روزنامه جوان در ستون سرمقاله امروز خود به قلم حسن رشوند نوشت: روزی جرج پنجم، پادشاه انگلیس خدمتکار دربار را صدا کرد و با عصبانیت به او گفت: مردک! چرا غلط زیادی کردهای؟! و خدمتکار دربار گفت: قربان! رسم شاهان این است که از ضمیر جمع استفاده میکنند و جرج پنجم در حالی که با حرکت سر، تذکر خدمتکار دربار را تصدیق میکرد، گفت: بله! منظور این بود که ما غلط زیادی کردهایم؟! با گذشت چهار سال از بسته شدن سفارت انگلیس پس از دخالتهای آشکار این سفارتخانه در فتنه 1388، تصور میشد اکنون دیگر مقامات انگلیسی غلطهای زیاد گذشته را ترک کرده و از گذشته عبرت گرفته و در بیان بهکارگیری کلمات در مواجهه با ملت ایران، جانب احتیاط و ادب را رعایت میکنند و به این درک رسیدهاند که سیاست خارجی برآیند اقتدارگرایانه تخصیص ارزشها در برخورد با یکدیگر است و یک واحد سیاسی در صورتی میتواند نگاه و نظر خود را به طرف مقابل بقبولاند که ارزشها و مطلوبیتهای واحد سیاسی طرف دیگر را در نظر داشته باشد. از همین رو است که تقریباً همه نظریهپردازان عرصه سیاست خارجی و روابط بینالملل معتقدند رسیدن به وضعیت مطلوب در سیاست خارجی مستلزم استفاده از
تکنیک و زبان خاصی است که در صورت عدم به کارگیری آن چه بسا وضعیت نامطلوب و نابهنجاری در این عرصه فراهم گردد. آنچه در روزهای اخیر در خصوص اظهارات وزیر خارجه انگلیس، چه در آستانه سفر به تهران و چه در کنفرانس خبری با وزیر امور خارجه کشورمان، دیدیم خلاف عرف دیپلماتیک یک میهمان و پذیرش مطلوبیتها و ارزشهای طرفین بود. «هاموند» وزیر خارجه انگلیس در گفتوگو با شبکه BBC به صراحت در بیان مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال رژیم جعلی صهیونیستی گفته بود: موضع ایران در قبال اسرائیل کمیتغییر کرده است. اولاً با توجه به سخنان شفاف و روشنگرانه مقام معظم رهبری در جمع کارگزاران حج، از کجای فرمایشهای ایشان به عنوان سکاندار هدایت راهبردی سیاستهای نظام میتوان این استنباط را داشت که موضع جمهوری اسلامی کمی تغییر کرده است. این در حالی است که رهبر فرزانه انقلاب به صراحت دشمنی و مخالفت ملت ایران با استکبار و رژیم صهیونیستی را اعلام فرمودند، به استناد کدام سخنان مراجع سیاسی کشور، مقامات انگلیس چنین برداشتی را از سیاستهای اخیر ایران داشتهاند. مگر آنکه در پس پرده مقامات انگلیسی شاهد سخنان معدود و اظهارنظرها از برخی مسئولان
ایرانی بودهاند که به خود جرئت دادهاند بگویند موضع ایران در قبال یک رژیم جعلی و کودککش رژیم صهیونیستی تغییر کرده است. وزیر خارجه انگلیس پیش از سفر به تهران گفته بود: ایران و لندن باید در خصوص تروریسم، منطقه، سوریه و عراق گفتوگو کنند. گفتوگو کردن در شرایطی که یک پای ثابت تروریسمپروری در منطقه انگلیسیها هستند و آتش فتنه جنگ و درگیری را دخالتها و حمایتهای آشکار دولت انگلیس از تکفیریها و گروهک آدمکش داعش میدانیم، چگونه میتوانیم از در گفتوگو با دولتی برآییم که خود مسبب و پرورشدهنده جریانهای تکفیری- داعشی در عراق و سوریه و منطقه بوده است. اکنون که وضعیت بغرنج کشورهای اروپایی و در رأس آنها انگلیس و فرانسه را در انتقال تفکر داعش به درون سرزمینهای اروپایی میبینیم این دغدغه و نگرانی وزیر امور خارجه انگلیس در دیدار با آقای شمخانی کاملاً احساس میشود که چرا «هاموند» بر ضرورت همکاری با ایران به عنوان یک قدرت منطقهای برای حل مسائل مختلف و مبارزه با تروریسم تأکید میکند! انگلیسیها میدانند آتشی که افروختهاند امروز دیگر دامنگیر آنها شده است و برای رهایی از این وضعیت باید به کسانی روی آورند که اولاً
انگیزه مبارزه با جریانهای تکفیری را داشته باشند و ثانیاً همانند برخی سردمداران مرتجع کشورهای منطقه در پیدایش و تولید این گروهها دستانشان به خون ملتهای بیگناه منطقه نه تنها آلوده نباشد، بلکه در نقطه مقابل آن، همواره در خط اول مبارزه با این جریانها باشند. هاموند میداند تنها ایران است که دارای این ویژگی با ظرفیت بالای چانهزنی سیاسی و اقتدار عملی در مبارزه با جریان تکفیری است. اما آنچه که بیش از همه باعث نگرانی و عصبانیت نیروهای انقلاب شده وادادگی در مقابل دشمنی است که در فتنه 88 همه تلاش خودش را به خرج داد تا بتواند با فضاسازی رسانهای- تبلیغاتی و جنگ روانی و صرف میلیونها دلار، فضای سیاسی ایران را متشنج و به تغبیر خودشان در بستر حمایت از حقوق بشر، اعتراضات غیرقانونی جماعتی را سازماندهی کرده و نظام جمهوری اسلامی را دچار فروپاشی کند. آنچه در فتنه 88 اتفاق افتاد، درس عبرت برای دولتمردان امروز کشور است که بار دیگر با طناب گفتوگو درباره حقوق بشر در ایران به چاه انگلیس نیفتند و به دخالتهای آشکار آنها رسمیت ندهند. وقتی این بخش از اظهارات دکتر ظریف، وزیر خارجه کشورمان در کنفرانس خبری با «هاموند» وزیر
خارجه انگلیس را دیدیم که ایشان گفته بود: «حاضریم از طریق گفتوگو در مورد مسائل اختلافی مانند حقوق بشر، مشکلات را حل کنیم»، هم تعجب کردیم و هم دانستیم ظاهراً باید در بر همان پاشنهای بچرخد که انگلیسیها از بازگشایی سفارتخانه خود دنبال میکنند. درست موضوعی که چندی پیش مقامات لندن اعلام کردند که به دلیل تعطیلی سفارت خود در تهران در طول این چهارسال متضرر شدهاند. در کدام بخش انگلیسیها دچار ضرر شده بودند که اصرار داشتند سفارت خود را در تهران بازگشایند. آنها مگر نگفته بودند به دلیل تعطیلی سفارت خود، عقبه جمعآوری اطلاعاتی خود را از دست دادهاند. این اطلاعات برای کجاها استفاده میشد و در کجا مبنای صدور قطعنامه علیه ایران میگردید. آیا جز سرک کشیدن به بخشی از بدنه نظام و جمعآوری اطلاعات غلط از وضعیت حقوق بشر در ایران بود! چرا باید وزیر خارجه کشورمان دچار این تغافل شود که میتواند گفتوگو درباره حقوق بشر، بخشی از حل مشکلات ما با دولت هتاک و مداخلهجو انگلیسی باشد که بدترین عملکرد را در فتنه 88 در حمایت از فتنهگران و زدن برچسب ضدحقوق بشری به ایران از خود به نمایش گذاشت. طبیعی است که وقتی چنین فضایی را وزیر
خارجه کشورمان برای هاموند در کنفرانس خبری فراهم میکند باید او در مصاحبه با BBC موضع ایران را در قبال رژیم صهیونیستی تغییر یافته تلقی کرده و بازگشایی سفارت خود را در تهران نه یک نماد، بلکه کانالهایی برای تعامل در حوزههای مختلف بداند. بنابر این نباید تعجب کنیم که از این پس مقامات انگلیسی با سرک کشیدن به حوزههای مختلف، اعم از حقوق بشر و غیره، غلطهای زیادی درباره ایران بکنند. این در حالی است که انتظار بر این بود با توجه به عملکرد گذشته مقامات انگلیسی در مواجهه با ملت ایران، به ویژه رفتار آنها در فتنه 88، دولتمردان جمهوری اسلامی، به ویژه دستگاه دیپلماسی، با ذکر برخی رفتارهای غلط آنها هشدارهای لازم را داده و از ورود آنها به حوزههای امنیتی و حقوق شهروندی پرهیز میدادند. درست همان کاری که دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس مجلس شورای اسلامی در دیدار با «هاموند» انجام دادند و اقتدار جمهوری اسلامی را به رخ دشمن کشیدند. اظهارات وزیر خارجه کشورمان در کنفرانس خبری با هاموند، نوعی دادن مجوز برای دخالت در امور داخلی ایران بود که جای تأسف دارد.
دیدگاه تان را بنویسید