آقای رئیس‌جمهور! نردبان را زمین نزنید

کد خبر: 439433

اکنون به‌ وضوح می‌توان دید در روزهای پس از جمع‌بندی مذاکرات هیچ تغییری در ادبیات و رفتار سران کاخ سفید به عمل نیامده و همچنان از «گزینه‌های روی میز» سخن به میان می‌آید! پس چه چیزی اتفاق افتاده که آقای روحانی تصور می‌کند به‌صورت یک‌طرفه باید ادبیات سیاسی ما تغییر کند؟

روزنامه «جوان» در یادداشتی به قلم «محمدجواد اخوان» نوشت: انتشار سخنان رئیس‌جمهور محترم در جمع استانداران کشور، واکنش‌هایی در رسانه‌ها و در میان فعالان سیاسی برانگیخته است و به‌نظر می‌رسد اگر پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست جمهوری، در نقل سخنان ایشان، امانت را رعایت کرده باشد، نقدهای جدی و اساسی به این سخنان وارد است. به‌طورکلی دو فراز از سخنرانی رئیس‌جمهور در جلسه فوق، محل بحث و تأمل است که در خصوص آن گفتنی‌هایی هست. اول، در بخشی از سخنان ایشان به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفترشان آمده است: «ما فقط باید زمینه را برای برگزاری یک انتخابات سالم و باشکوه آماده کنیم. مگر مجلس اول پس از انقلاب اسلامی که در آن زمان حتی شورای نگهبان نیز وجود نداشت و همه حتی گروهک‌های مخرب در آن حضور داشتند بهترین مجلس تاریخ این کشور نبود؟ ملت ایران ملتی بالغ، باتجربه و بزرگ است که به‌خوبی برای آینده خود تصمیم می‌گیرد.» در خصوص این جمله رئیس‌جمهور باید گفت در سال 1358، نظام اسلامی، روزهای نخست عمر خویش را سپری می‌کرد و نهادهای قانونی آن به‌طور کامل شکل نگرفته بودند و پذیرفتنی نیست که هیچ نظامی به دوره طفولیت خود بازگردد و چند دهه تجربه نهادسازی و ساختار آفرینی خود را به آنارشیسم روزهای ابتدایی خود بازگرداند. از طرفی نهاد شورای نگهبان و نیز مأموریت آن -که بخشی از آن نظارت بر برگزاری قانونی و صحیح انتخابات است- برگرفته و منصوص در قانون اساسی است و رئیس‌جمهور محترم خود حقوقدان هستند و به این ویژگی خود می‌بالند، به نیکی می‌دانند، سلایق شخصی یک نفر از مسئولان اجرایی نمی‌تواند مانع اجرای قانون و انجام‌وظیفه دستگاه‌های مسئول شود. البته اینکه ایشان مجلس نخست را بهترین مجلس تاریخ کشور می‌دانند، نیز خود محل تأمل بسیار است. اولاً مشخص نیست ملاک برتری و فضیلت مجلس اول را چه می‌دانند؟ ثانیاً بر فرض صحت این ادعا، از کجا معلوم که حضور گروهک‌های مخرب در آن علت این فضیلت و برتری باشد؟ و ثالثاً اگر حقیقتاً حضور عناصر مخرب در جمعی نشانه‌ای از فضیلت است، چرا خود ایشان پیش‌قدم نشده و در مدیران و همکاران خود در قوه مجریه از همین عناصر استفاده نمی‌کنند؟ البته اگر عناصر مخرب و گروهکی هیچ برتری نسبت به منتقدین مؤمنی که گاه «بی‌سواد»، «عصر حجری»، «تازه به دوران رسیده» معرفی‌شده و به‌سوی جهنم راهنمایی می‌شوند، ندارند! نکته گفتنی دیگر آنکه جناب آقای روحانی در فرآیند انتخاباتی قدرت را به دست گرفته‌اند که توسط همین شورای نگهبان مورد نظارت قرارگرفته است و اگر قرار بود در نظارت بر انتخابات به هیئت‌های اجرایی وابسته به قوه مجریه اکتفا گردد، آیا ایشان و دیگران می‌توانند تضمینی ارائه دهند که شرایط به همین صورت که اکنون هست، می‌بود؟ جالب اینجاست که آقای روحانی در کارنامه مدیریتی خود سابقه نیابت ریاست مجلس را دارند و جالب‌تر اینجاست که ایشان دقیقاً در مجلس چهارم به این جایگاه دست یافتند، مجلسی که در انتخابات آن نظارت استصوابی ملاک عمل برای احراز صلاحیت نامزدها شد و از همه جالب‌تر اینکه ایشان در آن‌وقت، به‌هیچ‌عنوان در مقابل این نظارت استصوابی لب به انتقاد نمی‌گشایند! دوم، در فرازی دیگر از سخنان ایشان آمده بود: «اینکه رویکرد جمهوری اسلامی ایران پافشاری بر حل‌وفصل همه معضلات جهان از طریق مذاکره و گفت‌وگوست. نباید فکر کنیم پس از حصول توافق می‌توانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم و عمل کنیم و دیگران در برابر این تغییر رفتار ما واکنشی نخواهند داشت. باید همان مسیر سازنده را به‌درستی به‌پیش ببریم، همان راهی را که مردم در خرداد 92 به آن اقبال کردند و عامل این توفیق بود که اگر آن راه را ادامه ندهیم چه‌بسا توافق نیز پایدار نباشد.» شنیدن این جملات هم از ایشان، بر شگفتی‌ها افزود چراکه ایشان خود با ادبیات بین‌المللی آشنا هستند و یقیناً مسئولان دفتر ایشان واکنش‌ها و اظهارات سران غرب را در روزهای پسا برجام به اطلاع ایشان رسانده‌اند. اکنون به‌وضوح می‌توان دید که در روزهای پس از جمع‌بندی مذاکرات هیچ تغییری در ادبیات و رفتار سران کاخ سفید به عمل نیامده و همچنان از «گزینه‌های روی میز» سخن به میان می‌آید! پس چه چیزی اتفاق افتاده که آقای روحانی تصور می‌کند به‌صورت یک‌طرفه باید ادبیات سیاسی ما تغییر کند؟ اگر قرار باشد در مقابل رفتار گستاخانه طرف مقابل سکوت پیشه کنیم یا تصنعی لبخند بزنیم، آیا طمع دشمن بیشتر نخواهد شد؟ مسلماً اگر توافق در کشورهای دو طرف به جمع‌بندی و تصویب رسمی برسد، باز هم راه درازی برای طی کردن آن در پیش است و پایداری آن عزمی در طرفین می‌طلبد. اگر تصور رئیس‌جمهور محترم آن است که ادبیات سیاسی مانعی بر سر پایداری برجام است، باید بدانند که ادبیات سیاسی غرب، هم‌اکنون و زمانی که جوهر این متن خشک نشده تهاجمی است و بر پایه پیش‌فرض خود برجام را باید ناپایدار بدانند. البته باید یادآور شد که هنوز مسئله هسته‌ای و موضوع لغو تحریم‌ها نیز به‌طور کامل حل‌وفصل نشده است و مناسب است از هرگونه شتاب‌زدگی و ذوق‌زدگی در ارزیابی کارآمدی مسیری که تعامل نامیده شده است، پرهیز کرد. ازاین‌رو منافع ملی ایجاب می‌کند، ابتدا نتیجه‌بخش بودن و کارآمدی مسیر به‌اصطلاح تعامل‌گرایی در حوزه عمل نیز به اثبات رسد، بعد از تسری آن به حوزه‌های دیگر سخن به میان آورد. بی‌شک به یاد داریم که در گذشته‌ای نه‌چندان دور عده‌ای از «مشارکت در مدیریت جهانی» سخن به میان می‌آوردند درحالی‌که برخی وظایف جزئی خود در داخل کشور را رها می‌کردند و اینک هم سخن از «حل‌وفصل همه معضلات جهان» به میان می‌آید، درحالی‌که هنوز اقدام جدی در حل مشکلات معیشتی مردم مشاهده نشده است. هنوز از حافظه جمعی ملت این مسئله پاک نشده است که رئیس دولت یازدهم چه در جریان رقابت‌های انتخاباتی و چه در روزهای راهیابی به پاستور، بخش قابل‌توجهی از انتقادات خود را متوجه ادبیات و رفتار نسنجیده رئیس‌جمهور سابق کرده بود و اینک این پرسش در برابر ایشان هست که تا چه میزان منافع ملی، مصالح عمومی و سنجیدن پیامدهای آتی را در اظهارات خود مدنظر قرار می‌دهند؟
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت