ابهامات کودتای ۲۸ مرداد!

کد خبر: 439037

وارونه جلوه دادن واقعیت‌های تاریخی برای نسلی که تشنه حقیقت است، اقدامی برای انحراف ذهن آنها و به تبع آن منحرف کردن انقلابی است که پس از آن اتفاقات سال‌های دور با نام اسلام به پیروزی رسیده است.

محمد صفری طی یادداشتی در روزنامه سیاست روز نوشت: شک و شبهه ایجاد کردن در یک ماجرای تاریخی یکی از ابزارهایی است که برخی سیاسیون غرب‌زده به آن روی می‌آورند تا بتوانند برای خود همراهانی بسازند و از دل آن منفعتی را طلب کنند. ایران تاریخ پرفراز و نشیبی دارد؛ هم تلخ، هم شیرین. این تاریخ پر از درس و عبرت، هنگامی که انقلاب مشروطه سرگرفت با تلاطم‌های زیادی روبرو شد، نقش اجانب و سفارتخانه‌های استعمارگرانی مانند انگلیس غیرقابل کتمان است. اگر چندی بگذرد، این تاریخ‌نویسان تحریف‌گر حتی امیرکبیر را عامل انگلیس خواهند پنداشت و ناصرالدین شاه را علم خواهند کرد که او وطن‌فروش به اجانب نبوده است. وارونه جلوه دادن واقعیت‌های تاریخی برای نسلی که تشنه حقیقت است، اقدامی برای انحراف ذهن آنها و به تبع آن منحرف کردن انقلابی است که پس از آن اتفاقات سال‌های دور با نام اسلام به پیروزی رسیده است. اگر اساتید دانشگاه مانند آقای دکتر زیباکلام که در دانشگاه تدریس می‌کند و دست به قلم است در رسانه‌های اصلاح‌طلبی که سعی دارند، در مسیر انحراف افکار عمومی گام بردارند، از ابهاماتی سخن می‌گویند که در کودتای 28 مرداد وجود دارد، به جای طرح سوال‌های ابهام‌آلود، پاسخ‌های آن را ارائه دهند. استاد حقوق علوم سیاسی، در این زمینه تحقیق و بررسی منصفانه داشته باشد و تاریخ را به دقت مطالعه کند و براساس دریافت‌هایی که از این مطالعه دقیق تاریخی به دست می‌آورد به این پرسش‌های ابهام‌آمیز به کودتای 28 مرداد که خود مطرح می‌کند پاسخ دهد، که چرا چنین اتفاقی افتاد و دکتر مصدق سرنگون شد. استاد زیباکلام خود در مقاله‌ای به روایتی که از کودتای 28 مرداد برداشت کرده می‌پردازد. اگر اعتراف آمریکایی‌ها به نقش داشتن در کودتای 28 مرداد برای آقای زیباکلام کفایت نمی‌کند، اسناد این کودتا هم پس از گذشت 62 سال از آن واقعه از سوی آمریکا منتشر شده است و در این اسناد این کودتای آمریکایی مسجل است و اگر باز هم ایشان نسبت به این اسناد و مدارک شک دارد، روایت و برداشت او برای ایجاد شک و شبهه در میان مردم و افکار عمومی جوان کشور نمی‌تواند مرجع و سند باشد. او خود در روایت تاریخی که نوشته ادعا کرده است که «در ساعات اولیه صبح روز 28 مرداد یک جمعیت حداکثر چند صدنفری از مناطق جنوب شهر تهران شامل برخی از نظامیان با لباس شخصی، شماری از بارفروشان میدان تره‌بار تهران به همراه زنان محله بدنام تهران و تعدادی لات‌ها و جاهل‌ها با چند دستگاه کامیون نظامی، اتوبوس و خودرو شخصی به سمت خیابان‌های مرکزی تهران حرکت می‌کنند. علیه مصدق چیزی نمی‌گویند، اما به نفع شاه شعار می‌دهند... حوالی 10 صبح، تعداد آنان به چندین هزار نفر و تا ظهر به ده‌ها هزار نفر می‌رسد. حدود ساعت یک بعد از ظهر ایستگاه رادیو را می‌گیرند و سپس به کاخ نخست‌وزیری محل اقامت و کار دکتر مصدق می‌روند. مقاومت کمی آنجا صورت می‌گیرد و دستیاران دکتر مصدق او را از طریق پشت‌بام نخست‌وزیری از محل دور می‌کنند، یعنی ساعت دو بعد از ظهر همه چیز تمام شده بود.» آقای زیباکلام در این مقاله ابهاماتی را مطرح کرده و در ادامه پرسیده است که طرفداران مصدق کجا بودند؟ حال این پرسش را از آقای زیباکلام مطرح می‌کنم که دکتر مصدق هنگامی که در کاخ نخست‌وزیری حضور داشت، از اتفاقات و تحولاتی که از 8 صبح آغاز شده بود و تا دو بعدازظهر، همه چیز تمام شده بود، اطلاع نداشت که واکنشی نشان دهد؟! آقای زیباکلام می‌نویسد در کاخ نخست‌وزیری مقاومت کمی صورت می‌گیرد و دستیاران دکتر مصدق، او را از پشت‌بام نخست‌وزیری از محل دور می‌کنند. گرچه استاد حقوق سیاسی در این روایت خواسته است شأن دکتر مصدق را حفظ کند و از واژه دور می‌کنند استفاده کرده، اما واقعیت امر این است که دستیاران، او را فراری می‌دهند. دکتر مصدق چرا باید کاخ نخست‌وزیری را ترک کند آن هم از طریق پشت‌بام؟! چرا مقاومت جدی انجام نشد؟ از زمان کودتای شیلی تاکنون نزدیک به 43 سال می‌گذرد، سالوادور آلنده رئیس‌جمهور قانونی این کشور با کودتای پینوشه سرنگون شد. این کودتای آمریکایی که با برنامه‌ریزی سازمان سیا و هنری کیسینجر طراحی شده بود، اما با مقاومت آلنده در کاخ ریاست ‌جمهوری و کشته شدن او و دیگر یارانش پایان یافت. او در میان مردم خود اسطوره شد و پس از گذشت 43 سال از آن واقعه همچنان نسل تازه شیلی به آن می‌بالد. اما شما آقای زیباکلام! مصدق همواره برای شما و همفکرانتان به عنوان یک فرد انقلابی، مبارزه و پس از مرگ او که 62 سال از آن می‌گذرد، اسطوره بود، متأسفانه در یادداشت خود، سرنگونی دولت دکتر مصدق را به حضور چند لات و چاقوکش، اوباش و زنان بدنام گره زده‌اید. دولت مصدق با این ابزار سرنگون شد؟! شما تنها برای این که نقش آمریکا در کودتا را کمرنگ، بلکه بی‌رنگ جلوه دهید، اینگونه ابهامات را مطرح می‌کنید. و سخن آخر این نوشته اشاره به نامه یک روز قبل مرحوم آیت‌الله کاشانی به مرحوم مصدق است. 27 مرداد‌ماه این نامه به دست دکتر مصدق می‌رسد متن این نامه منتشر شده و وجود خارجی و سندیت دارد. دکتر مصدق در پاسخ می‌نویسد:«مرقومه حضرت آقا به وسیله آقاحسن آقای سالمی زیارت شد. اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت هستم. والسلام.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت