ایران مهمترین دغدغه عربستان

کد خبر: 424891

مشاور سابق رئیس جمهور آمریکا گفت گه ایران هم اکنون به مهمترین دغدغه عربستان تبدیل شده است.

تسنیم: "دنیس راس" مشاور سابق خاورمیانه "باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا می‌گوید: مهمترین دغدغه عربستان سعودی تحت پادشاهی "سلمان" ایران است. ما هم اکنون شاهد آن هستیم که سعودی‌ها موضع خود را اتخاذ می‌کنند و شاهد آن خواهیم بود که اقدامات بیشتری را انجام خواهند داد. پس از آنکه سلمان در ماه ژانویه قدرت را در عربستان در دست گرفت، این کشور بیایانی توانست ائتلافی را با 9 کشور علیه حوثی‌ها در یمن تشکیل دهد و بمباران‌هایی که ائتلاف عربستان علیه یمن انجام داده تا کنون 2600 کشته به همراه داشته است. شاید مهمترین نشانه از ناخرسندی سعودی‌ها از ایران در تلاش‌ای اخیر آنها در برگزاری نشست‌های محرمانه با سعودی‌ها از ابتدای سال 2014 و با هدف بررسی تهدید مشترک باشد. "انور عشقی" ژنرال بازنشسته ارتش عربستان که هم اکنون ریاست موسسه مطالعات استراتژیک خاورمیانه در جده عربستان را بر عهده دارد گفت: ما با ایران مخالف نیستیم بلکه با رژیم و سیاست ایران مخالف هستیم چون آنها به دنبال احیای امپراطوری پارس هستند. "ناصر هادیان" استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران می گوید که سعودی‌ها درباره ایران اشتباه و اغراق می‌کنند. وی افزود: سعودی‌ها در عراق و سوریه و لبنان ما را به چالش کشیده‌اند اما ما عربستان را در این کشورها به چالش نمی‌کشیم چون ما سعودی‌ها را به عنوان یک تهدید نمی‌بینیم. هادیان گفت: شش کشور شورای همکاری خلیج فارس از حمایت یک ابرقدرت و تمام تسلیحات و منابع نفتی برخوردار هستند پس چرا آنها باید احساس آسیب پذیری بکنند. از سوی دیگر روابط بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی دیگر از حالت یک رابطه محرمانه خارج شده است و در مدت اخیر این رابطه بین سعودی‌ها و اسرائیلی‌ها تا حد علنی هم پیش رفته است. از اوایل سال 2012 میلادی این رابطه حالت علنی به خود گرفته و حتی اکنون این رابطه می‌رود تا حالت رسمی هم به خود بگیرد. اکنون سعودی‌ها به سمتی پیش می‌روند که می‌خواهند این نوع از روابط آنها با تل آویو جنبه قبول مردمی در داخل عربستان را هم به خود بگیرد و عربستان سعودی درصدد علنی کردن روابط خود با رژیم صهیونیستی است، حتی در این باره باید بگوییم روند تشکیل شدن این روابط بین تل آویو و ریاض در مدت اخیر روند پر شتاب تری به خود گرفته و شکل این روابط به صورت بی سابقه‌ای توسعه یافته است. همسویی و توسعه روابط بین مقامات سعودی و اسرائیلی تا حدی زیاد است که با نگاهی به دیدارهای برگزار شده بین مقامات و اظهارنظرهای سیاسی و مواضع تحلیگران سعودی و اسرائیلی می‌توان دریافت که تل آویو و ریاض بیش از قبل سعی دارند در قبال هر آن چه مقامات اسرائیلی و سعودی آن را چالش‌های مشترک سیاسی خوانده اند، همکاری‌های خود را توسعه بدهند و در جهت نزدیکی هر چه بیشتر روابط پیش روند. یکی از این مواضعی که هم اسرائیلی‌ها و هم سعودی‌ها در قبالش همسو هستند و برای مقابله با‌‌ آن متحد شده اند، و مواضع مشترکی برای مقابله با آن بیان داشته‌اند مساله ایران و برنامه هسته‌ای این کشور است.عربستان و رژیم صهیونیستی در قبال موضع تهران در حمایت از مقاومت هم به مشترکات سیاسی دست یافته اند. در خصوص تحولات جاری در سوریه و نیز در حمایت از گروه‌های تندروی وابسته به شبکه تروریستی القاعده و نیز در تلاش برای از بین بردن مساله فلسطین، سعودی‌ها و صهیونیست ها مواضع مشترک و همسو پیدا کرده اند. با وجود نزدیکی حاصل شده بین عربستان سعودی و اسرائیل و آمریکا که برای چند دهه ادامه داشته است، این رابطه مانع از انتقاد اسرائیل و عربستان سعودی از نحوه عملکرد دولت آمریکا در قبال موضوع هسته‌ای ایران نشد. این انتقادها در سال 2012 به اندازه‌ای پیش رفت که مقامات سعودی و اسرائیلی تلویحا از آمریکا خواستند تا برضد ایران دست به اقدام نظامی مشترک بزند،‌ از این رو باید گفت این مساله دلیلی دیگر برای تشویق تقویت روابط بین تل آویو و ریاض ولو برای مدت موقت بوجود آورد و نزدیکی بین این دو رژیم را افزایش داد. روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی ویژگی‌های خاص خود را دارد که این روابط را از روابط اسرائیل با دیگر کشورهای عربی دیگر متمایز می‌کند. به عنوان مثال تل‌آویو با اردن و قاهره پیمان صلح دارد. پیمان صلحی که هیچ گاه به دو ملت مصر و اردن عرضه نشد. رابطه تل‌آویو و ریاض با رابطه تل‌آویو با کشورهایی مثل قطر و مغرب هم متفاوت است، زیرا بیشتر صبغه اقتصادی و تجاری در این روابط چیره بوده است. کشور پادشاهی عربستان سعودی تا اواخر دهه نود قرن گذشته میلادی با برقراری روابط با اسرائیل به صورت آشکار مخالف بود و به عنوان تنها کشور عربی مخالف با نزدیکی و عادی سازی روابط با تل‌آویو تلقی می شد، اما همین کشور عربی به ظاهر مخالف با برقراری روابط با اسرائیل، به سرعت به سمتی پیش رفت که به روابط خود با تل آویو سرعت بخشید.در آغاز هزاره سوم این روابط وارد فاز گسترده تری شد. البته روابط عربستان با کابینه‌های رژیم صهیونیستی با توجه به میزان پذیرش راه حل تشکیل دو دولت مستقل اسرائیلی و فلسطینی توسط این کابینه‌ها، دارای نوسان بود. این نوسان در روابط اسرائیل با عربستان 7 سال گذشته روند نوسانی خود را از دست داد، و تل‌آویو و ریاض به دلیل آن چه آن را توسعه توان ایران نامیدند، در جهت توسعه هر چه بیشتر روابط خود گام برداشتند. این دو رژیم تحمل این را نداشتند که ایران به حمایت از مقاومت لبنان ادامه دهد، از این رو در سال 2008 میلادی ما با سیلی از اظهارنظرهای مقامات سعودی روبه رو بودیم که از سیاست‌های رژیم صهیونیستی حمایت می‌کردند. در راس این مقامات سعودی می توان به شاهزاده «ترکی‌الفیصل» اشاره کرد،‌ وی به مثابه حامی اصلی نزدیکی بین اسرائیل و عربستان سعودی تلقی می‌شد. وی در سخنان خود خواستار الحاق اسرائیل از نظر جغرافیایی با دیگر کشورهای عربی منطقه شد، البته وی سخنان و مواضع دیگری هم داشته که مضمون این سخنان نشان می‌داد دوران دشمنی ظاهری اسرائیل با عربستان سعودی دیگر به سر آمده است. ‌این مواضع همسو بین مقامات اسرائیلی و سعودی به همین شکل، منحنی صعودی به خود گرفت تا این که دو سال بعد یعنی در سال 2010 میلادی در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ در آلمان، ترکی الفیصل با دانی ایالون دیدار کرد. این مرحله را می‌توان در مسائل امنیتی و مبارزه با تروریسم مرحله نزدیکی بین تل آویو و ریاض دانست به گونه ای که همین دو مساله بهانه‌ای برای توسعه روابط دو رژیم شده بود. اگر چه تا آن موقع نیز هنوز این روابط جنبه علنی به خود نگرفته بود، اما به سرعت نحوه بیان بین تل آویو و ریاض در سال 2011 میلادی تغییر کرد. در اینجا بود که به بهانه مقابله با آن‌چه آن را خطر ایرانی نامیده بودند علنا اجماع بین آنها حاصل شد و روابط دو رژیم شکل علنی‌تری به خود گرفت. از این رو مقامات سعودی برای توجیه این مساله سعی کردند وانمود کنند که خطر ایرانی بیشتر از خطر اسرائیلی است. سعودی‌ها سعی کردند سرکردگی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را برای حصول نزدیکی و برقراری روابط با تل آویو به دست بگیرند، چرا که تا پیش از این قطر این نقش را برای کشورهای عرب منطقه ایفا می‌کرد اما رفته رفته به دلیل اختلافات کشورهای عربی و عربستان و بالاخص اختلافات بین عربستان و قطر، این نقش به ریاض واگذار شد، به عبارتی دیگر عربستان سعودی از این طریق تلاش می‌کرد تا با به دست گرفتن این مهم میزان روابط کشورهای عرب حوزه خلیج فارس با اسرائیل و عمق این روابط را خود تعیین و تبیین کند، این مساله در سخنرانی‌های سیاسی و رسانه‌ای مقامات اسرائیلی به صورت واضح تر از قبل قابل مشاهده است که بیانگر نزدیکی موجود بین کشورهای عربی به سرکردگی عربستان سعودی با تل آویو است. اکنون مقامات اسرائیلی خواستار استفاده از عرصه‌های راهبردی موجود در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و در راس آنها عربستان سعودی برای تامین منافع تل آویو شده اند. سال 2013 میلادی هنوز به پایان نرسیده بود که در خصوص روابط بین تل آویو و ریاض و نزدیکی حاصل بین این دو به صورت علنی، میلیاردر سعودی معروف شاهزاده ولید بن طلال طی اظهارنظری در شبکه بلومبرگ آمریکایی نظر خود را درباره نقاط مشترک موجود بین کشورش و تل آویو را بر شمرد. آن چه در این بین قابل ملاحظه و توجه بود این است که طی سال گذشته روابط بین تل آویو و ریاض شاهد توسعه روز افزون و بی سابقه ای بوده است، از دیدارهای آزاد بین مقامات تل آویو و ریاض گرفته تا دیدار و مناظره بین «عاموس یادلین» و «ترکی الفیصل». در این دیدارها درباره خطر ایران برای اسرائیل و عربستان سعودی سخن به میان آمد و همچنین ترکی الفیصل بعد از مدتی در همین اواخر در کنفرانسی در تل آویو حاضر شد و در سخنرانی خود از لزوم پایان دادن به دشمنی موجود بین اسرائیل و کشورهای عربی سخن گفت و خواستار توجه و اقدام مشترک برای مقابله با خطر تروریسم و بنابه گفته وی خطر ایرانی شد. این امر نشان می‌دهد ریاض تا چه اندازه ای عجله و شتاب دارد تا روابط خود را با اسرائیل بهبود بخشد و این امر را علنی تر سازد تا در داخل و خارج با موافقت و مقبولیت روبه رو گردد، هم اکنون عربستان سعودی با بهره گیری از مراکز و نهادهای نظر سنجی با انجام سفارش‌ها و نگارش مقالات مختلف و انجام به ظاهر مطالعات گوناگون و انجام نظرسنجی ها سعی دارد زمینه را برای این عادی سازی و رسمی کردنش فراهم سازد. یکی از این نظرسنجی‌ها به گونه ای نتایج را اعلام کرد که نشان می‌داد تهران برای تل آویو و ریاض دشمن شماره یک و مشترک است، از این رو عربستان سعودی و اسرائیل بهانه و دستآویزی برای توجیه تلاش خود برای نزدیکی بیشتر پیدا کردند، اکنون این دو رژیم، عامل جدیدی را هم پیدا کرده اند تا به کمک آن توافق خود را بیشتر کنند و آن وارد آوردن فشار نظامی بر مقاومت در غزه است، تا غزه را ناگزیر به قطع ارتباط با مقاومت سازند، به همین دلیل هم بود که دیوید هرست مقاله نویس و تحلیلگر بنام انگلیسی را بر آن داشت تا در توجیه علت شکل گیری حملات جدید از اسرائیل علیه نوار غزه را چراغ سبز عربستان سعودی به تل آویو تعبیر و تفسیر کند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت