اگر از حال ما می پرسی..

کد خبر: 423261

این روزها «حال خوب» ما در معرض هجوم انواع بداخلاقی های سیاسی است. بداخلاقی هایی که گاه به صورت تلاش برای اختلال در سخنرانی رئیس جمهوری خودنمایی می کنند، گاه تلاشی برای لغو سخنرانی یک چهره سیاسی هستند، گاه در قالب مصاحبه ای تند و تیز در می آیند و گاه در سوال و استیضاح مستتر می شوند.

فردانیوز: «اگر از حال ما می پرسی..»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم رضا دهکی است که در آن می خوانید؛ سرمقاله نویسی کاری سهل و ممتنع است. سهل از این نظر که همیشه موضوعی هست که درباره آن دست به قلم شوی و یادداشتی بنویسی. در عین حال ممتنع است چون سرمقاله ویترینی از نگاه رسانه به شمار می رود و باید حساسیت های خاصی را درباره نوشتنش به کار بری. این روزها رویدادهای زیادی هستند که قابلیت سوژه سرمقاله شدن را دارند. می توان از مجلس نوشت و این که در سال انتخابات مجلس دهم، رویکرد برخی نمایندگان رویکردی انتخاباتی شده است و مسائل ریز و درشت کشور را به مصالح رقابتی انتخاباتی تبدیل کرده اند. می توان از گیرهای مداوم دلواپسانه به مذاکرات هسته ای نوشت. این هفته، هفته محیط زیست است و مسائل محیط زیستی - که کم هم نیستند - سوژه های خوبی برای سرمقاله شدن هستند. گردوغباری که این روزها علاوه بر گرما دشواری های مردمان غرب این سرزمین را بیشتر کرده و حتی دامنه اش در روزهای اخیر به مرکز کشور و از جمله تهران هم کشیده است، سد گتوند و بی تدبیری در ساختش که حال باید با میلیاردها تومان هزینه اضافی از جیب بیت المال عوارضش را برطرف کرد و باز هم خیلی از خرابی های به بار آمده به شرایط گذشته شان باز نمی گردد، آتش سوزی جنگل های ایلام، قطع دوباره جریان آب در زاینده رود و .... همه و همه آن قدر مهم و بزرگ هستند که بخواهی اذهان را در سرمقاله ات به آن ها جلب کنی. سیاست خارجی نیز عرصه خوبی برای سرمقاله نویسی است؛ به ویژه آن که همین روزها انتخابات ترکیه برگزار شده است و نتایج آن در روابط تهران-آنکارا و نیز در شرایط منطقه موثر خواهد بود. ماجرای دستگیری معاون دولت قبل، منحل شدن یک موسسه مالی اعتباری و خبر از احتمال منحل شدن یکی دو موسسه دیگر نیز می تواند سوژه های خوبی برای یک سرمقاله اقتصادی باشد. هزاران هزار خبر و سوژه هستند که در فضای اخبار ذهن را به خود جلب می کنند. نکته ای که این روزها در فضای اخبار، در فضای مجازی، در گفتارهای مردم و مسئولان فراموش شده به نظر می رسد، جای خالی «حال خوب» است. این روزها «حال خوب» ما در معرض هجوم انواع بداخلاقی های سیاسی است. بداخلاقی هایی که گاه به صورت تلاش برای اختلال در سخنرانی رئیس جمهوری خودنمایی می کنند، گاه تلاشی برای لغو سخنرانی یک چهره سیاسی هستند، گاه در قالب مصاحبه ای تند و تیز در می آیند و گاه در سوال و استیضاح مستتر می شوند. «حال خوب» مردم این سرزمین،درگیر بداخلاقی های اجتماعی است؛ وقتی که گروهی به خود اجازه می دهند در اطلاعیه ای برای جلوگیری از حضور زنان در ورزشگاه ها، بانوان ایرانی را با بدترین لفظ خطاب کنند و از همفکرانشان برای «تجمعی خونین» دعوت کنند. «حال خوب» ما پاکوب دعواهایی است حاصل کلافگی از گرما که در میان کاهلی برخی مدیران در استفاده مردم از وسایل نقلیه عمومی حاصل می شود. «حال خوب» ما با شمردن ارقام فسادهای اقتصادی گرفته می شود. «حال خوب» ما .... «حال خوب» ما پنهان شده زیر خروارها خبر بد است. این روزها کسی حواسش به «حال خوب» مردم نیست. کسی حتی حواسش به «حال خوب» خودش هم نیست. آن چه به نظر می رسد این است که مسئولان برای «حال خوب» مردم تلاش می کنند و مردم هم به دنبال «حال خوب» خود می دوند، اما در واقع اتفاقی که افتاده این است که چه مردم و چه مسئولان آن قدر در مسیر رسیدن به این «حال خوب» غرق شده اند که خود رسیدن را فراموش کرده اند. بگذریم که گاهی رساندن مردم به «حال خوب» نیازی به مذاکره، مصاحبه، مناظره، سخنرانی، سوال و استیضاح، نامه های سرگشاده و .... ندارد و رسیدن به «حال خوب» هم الزاما دویدن و دویدن نمی خواهد. شاید بشود گاهی ایستاد و کمی به اطراف نگاه کرد. به جای حرف زدن و گفتن و گفتن کمی ساکت باشیم و گوش دهیم. شاید کافی باشد عینکمان را برداریم و تمیز کنیم. شاید «حال خوب» این همه دور و رسیدن به آن این قدر سخت و پیچیده نباشد. «حال خوب» شاید در همین نزدیکی است .. لای این شب بوها، پای آن کاج بلند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت