خطاهای راهبردی جبهه تروریسم در سوریه

کد خبر: 420597

هیچگاه بن بستی برای مقاومت وجود نداشته و اذعان دشمنان، عناد مخالفان و ترس توطئه‌گران از قدرت گرفتن آن، گویای تدبیر و حقانیت مسیر مقاومت در سراسر منطقه حساس خاورمیانه است.

فردا نیوز: «غضنفر رکن آبادی» در شماره امروز روزنامه «حمایت» نوشت: تحولات سوریه طی روزهای اخیر در حالی به اوج خود رسیده است که برای تحلیل واقعی آن باید به نکاتی توجه کرد. در صحنه سیاسی این نکته قابل توجه است که بیش از چهار سال از تحولات اخیر سوریه می‌گذرد. از ابتدای آغاز شکل‌گیری این مثلث غربی، عربی، عبری اینگونه تبلیغ می‌شد که شورشیان مسلح، ظرف 3 ماه خواهند توانست نظام حاکم را سرنگون و پایتخت سوریه را تصرف کنند. علیرغم تمام حمایت‌های مادّی و معنوی و هجوم گسترده برای اشغال دمشق، این اتفاق نه تنها روی نداد بلکه، در سال 2014 انتخابات پرشور ریاست جمهوری برگزار گردید و بر اساس گزارش دانشگاه مریلند ایالات متحده که پیش از انتخاب منتشر گردید، 77 درصد مردم سوریه مؤید نظام حاکم بودند. نتیجه آراء که پس از انتخابات منتشر گردید هم نشان داد که دکتر بشار اسد 2/92 درصد از مجموع آراء را به دست آورده است. بسیاری از ناظران خارجی نیز نگاهی ناباورانه به نتایج این انتخابات داشتند، اما پس از پیروزی قاطع بشار اسد، نظر آنان متفاوت گردید. در صحنه میدانی نیز حامیان معارضین به خصوص آمریکا به این نتیجه رسیدند که متحمل شکست شده‌ و بنا را بر محاسبه واقعی شکست‌های میدانی گذاشتند. حدود سه ماه پیش در اجلاس وزرای خارجه اروپا در بروکسل شاهد اتفاقات میدانی جدیدی در ارتباط با رویکرد این اتحادیه در مورد سوریه بودیم. پس از ارائه طرح «استفان دی میستورا» فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه برای حل بحران این کشور، بیانیه‌ای کتبی از سوی وزرای خارجه اتحادیه اروپا صادر گردید و برای اولین شاهد بودیم که ضمن اشاره به مشروعیت حکومت بشار اسد، در آن اذعان گردید که این معارضه تنها جزیی از نزاع در چارچوب سوریه است و باید این مخالفین، در حاکمیت سوریه مشارکت داده شوند. مهم‌ترین ماموریت فرستاده سازمان ملل نیز، مبارزه با رشد و گسترش گروه‌های تکفیری و تندرو در سوریه تعیین گردید. تا قبل از این زمان همواره اینگونه عنوان می‌شد که ائتلاف مخالفان، تنها جایگزین نظام سوریه است و حتی اشاره‌ای به نام بشار اسد به عنوان بخشی از حکومت نیز نمی‌گردید. این بیانیه، موضع رسمی اتحادیه اروپا و آمریکا بود به نحوی که وزارت خارجه ایالات متحده به شکل رسانه‌ای اعلام کرد که هیچ مانعی برای مذاکره با بشار اسد وجود ندارد و برای گفتگو با رئیس جمهور سوریه اعلام آمادگی نمود. چنین موضعی را از سایر رهبران جهان نیز شاهد بودیم. آنان به درستی تصریح کردند که در صورت کناره‌گیری بشار اسد از حکومت، تنها جایگزین وی، گروه‌های تکفیری و تندرو خواهند بود. ایالات متحده و غرب، از این گروه‌ها تا جایی حمایت می‌کنند که در مقابل منافع آنان قرار نگیرند. پس از انصراف آمریکا از حمله موشکی به سوریه به بهانه استفاده از سلاح‌های شیمیایی، و اتخاذ رویکرد غرب در مورد بشار اسد به عنوان بخشی از راه حل جنگ داخلی این کشور، گروه‌های مسلح از این موضع غرب، عصبانی و سرخورده شدند. در نتیجه با کمک حامیان منطقه‌ای اعم از کشورهای عربی و غیرعربی بنابر این گذاشته شد که با افزایش کمک‌ها و سرازیر کردن سیل تسلیحات و آموزش‌ها فشار بر ارتش سوریه افزایش یابد. شکست‌های پی در پی تروریست‌ها که منجر به اتخاذ چنین موضعی از سوی غرب گردید از یک سو و نیز تحولات پرونده هسته‌ای ایران با گروه 1+5، انگیزه‌ای قوی را به وجود آورد تا حامیان ترویست‌ها به صورت تمام قد و با تمام قوا از گروه‌های مسلح حمایت کنند. این اقدام و تقویت گروه‌های تروریستی در واقع پاسخی به واقع‌بینی دیرهنگام و جزیی غرب در ارتباط با تحولات سوریه ارزیابی می‌گردد. قطع امید حامیان منطقه‌ای تروریست‌ها از تلاش جدی غرب برای ساقط کردن بشار اسد، تصریحاً و تلویحاً این پیام را به غرب مخابره ‌کرد که آنان توان تامین مالی، تسلیحاتی، تبلیغاتی و همه جانبه از تروریست‌ها - بدون کمک غرب- را دارند. تحولات جدید سوریه از جمله تحرکات داعش و النصره در همین راستا قابل ارزیابی است. در مقابل، منطقه راهبردی «القلمون» که گروه‌های تکفیری از جمله النصره بر آن تسلط یافته بودند با حمله حزب‌الله لبنان آزاد گردید. جنگ روانی شدید و گسترده گروه‌های مسلح مبنی بر اینکه در حال پیشروی به سمت دمشق هستند همراه با تحرکات این گروه‌ها در شهر ادلب و تدمر همراه گردید اما اینگونه اقدامات در برآورد کلی، تاثیر شگرفی بر اقتدار سوریه نخواهد داشت. همانگونه که منطقه القلمون از سیطره گروه‌های تروریستی در سریع‌ترین زمان ممکن خارج شد، هر زمان که شرایط اقتضاء کند مناطق و محورهای دیگر نیز از کنترل آنان خارج خواهد شد. محاصره رمادی، آزادسازی جرف الصخر و تکریت در عراق نشان داد که شکست دادن این گروه‌ها به همت و شرکت گروه‌های مردمی وابسته است و آنگونه که از قدرت این گروه‌ها تبلیغ می‌شود، هزیمت آنان، امری صعب و مشکل نیست. قطعاً در سوریه این پیشروی‌های موقت که در گذشته هم بارها تکرار شده است، هیچ تاثیری بر جبهه مقاومت نخواهد داشت و آنچه در این میان مطرح است، تنها مسئله زمان است.پیروزی‌های نیروهای مقاومت در مناطق مختلف سوریه، عراق و یمن نشان داد که تجربه شکست خورده حامیان تروریست‌ها در حال آزمونی مجدد است. مقاومت با اتکاء بر تجارب گران‌سنگی که اولاً در نبردهای گوناگون به دست آورده و ثانیاً با اعتماد به وعده‌های الهی همواره ثابت کرده است که قدرت برتر و نیروی شکست‌ناپذیر در تمام میادین و عرصه‌هاست و توطئه به شکست‌ کشاندن محور مقاومت در منطقه به رهبری ایران، همیشه دارای خطاهای راهبردی بوده است. به همین دلیل است که هیچگاه بن بستی برای مقاومت وجود نداشته و اذعان دشمنان، عناد مخالفان و ترس توطئه‌گران از قدرت گرفتن آن، گویای تدبیر و حقانیت مسیر مقاومت در سراسر منطقه حساس خاورمیانه است. آینده نشان خواهد داد که چه کسی خیانتکار، چه کسی پیروز و چه کسی قدرتمند خواهد بود.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت