پرچم گفتمان نوین اسلامی

کد خبر: 419509

تقسیم‌بندی استکباری جهان به دو بخش «سلطه‌گر» و «سلطه‌پذیر» مختصاتی از نظام سلطه‌ای است که در دوره استعمار نو و فرانو طراحی شده است و تلاش می‌کند در این چارچوب مقدرات عالم در اختیار معدودی از کانون‌های قدرت و ثروت قرار گیرد.

«محمدجواد اخوان» در روزنامه «جوان» نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی هفته گذشته در بیانات خود در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) از «گفتمان نوین اسلامی» سخن گفتند و فرمودند: «امروز دنباله حرکت انقلاب عظیم اسلامی، پرچم دست شما است. کدام پرچم؟ پرچم «گفتمان نوین اسلامی» که برای سعادت بشریت کارگشا و رهنما است. این را همه بدانند؛ گفتمان اسلامی برای همه انسان‌ها و برای انسانیت راهگشا است. این گفتمان، در اختیار جوانانِ امروز است؛ این گفتمان نو و پُرکشش و پُرجاذبه را انقلاب اسلامی به رهبری امام بزرگوار ما به‌وجود آورد، آن را در اختیار این ملت قرار داد؛ این ملت هوشمند، هوشیار، قدردان، آن را گرفتند و مغتنم شمردند، از آن پاسداری کردند تا امروز و فداکاری ملت ایران که یکی از مهم‌ترین مظاهر آن، دفاع مقدس بود، توانست امروز این پرچم را بلند کند.» ایشان در ادامه بخشی از مختصات این گفتمان را معرفی فرمودند که به‌اختصار به تبیین آنها می‌پردازیم: 1- عدالت گفتمان نوین اسلامی با بازتعریف دقیق مفهوم عدالت منطبق بر فطرت الهی بشر و شرایط جهانی، به حمایت از عدالت‌خواهی در سراسر جهان و در نقطه مقابل آن ظلم و ستم می‌پردازد. این گفتمان آرمان متعالی خود را در جهت گسترش عدل در جهان و محو نشانه‌های ظلم تعریف می‌کند. 2- آزادی بشر آزادی با تعریف فطری و الهی آن (و نه صرفاً تعریف مادی و حیوانی) مطلوب گفتمان نوین اسلامی بوده و هست. در دوره به‌اصطلاح مدرن، تفکر لیبرال تلاش نمود با معنادهی به مفهوم آزادی خود را مدعی اصلی آن بداند و البته آن را صرفاً در شئون حیوانی و نفسانی انسان منحصر می‌داند. بر همین مبنا بوده است که غرب با سرِ دست گرفتن این شعار و پرچم عملاً انسان‌ها را به یوغ می‌کشد و به نام آزادی، انسان‌ها را در بند می‌کشد. این در حالی است که اصیل‌ترین و فطری‌ترین مفهوم آزادی در گفتمان نوین اسلامی معنادهی می‌شود. 3- نفی سلطه و سلطه‌گری تقسیم‌بندی استکباری جهان به دو بخش «سلطه‌گر» و «سلطه‌پذیر» مختصاتی از نظام سلطه‌ای است که در دوره استعمار نو و فرانو طراحی شده است و تلاش می‌کند در این چارچوب مقدرات عالم در اختیار معدودی از کانون‌های قدرت و ثروت قرار گیرد. این نظام جهانی عملاً تأمین‌کننده منافع غرب سلطه‌گر است که در پوسته نهادهای بین‌المللی و با شعار به‌اصطلاح جامعه جهانی عملاً قدرت را در چند کشور غربی منحصر کرده و بقیه کشورها عملاً باید با خضوع در برابر مطامع اینان، به این چارچوب تن دهند. این‌چنین است که در مقابل گفتمان نوین اسلامی، «یک گفتمان ظالمانه، زورگویانه، متکبرانه و خودخواهانه است از سوی قدرت‌های انحصارطلب عالم، قدرت‌های سلطه‌گر عالم که متکی به بنگاه‌های اقتصادی بزرگ جهانند؛ همیشه دنیا بوده‌اند، امروز هم هستند؛ در گذشته با صراحت و وقاحت آشکار زبانی، حقیقت خودشان را نشان می‌دادند؛ امروز در پوشش‌های گوناگون الفاظ زیبا، مثل حقوق بشر، مثل عدم خشونت و امثال اینها، منافقانه و ریاکارانه کار خودشان را پیش می‌برند؛ اما چشمان تیزبین ملت‌ها می‌تواند تشخیص بدهد؛ می‌تواند این دو گفتمان را در مقابل هم ببیند.» واضح است که واقعیت عالم ورای رویدادهای ریز و درشت سیاسی، منازعه این دو گفتمان در عرصه‌های مختلف جهانی است بخش عمده‌ای از رسالت‌های آرمان‌خواهانه این منازعه بر دوش نظام اسلامی است. آنچه مهم است، فهم مرزبندی‌های عمیق و دقیق میان این دو گفتمان است. گاه برخی افراد کم‌اطلاع و خوش‌باور که از این سنخ شناسی گفتمانی اطلاع ندارند، چنین وانمود می‌کنند که در عرصه‌های گوناگون سیاسی و بین‌المللی امکان آشتی‌جویی میان نظام اسلامی و نظام سلطه وجود دارد. بر این اساس است که تعامل‌گرایان به دنبال آن نشستن بر بام تعامل با گفتمان ظلم و ستیزه‌گری هستند. حال‌آنکه در همان زمان گفت‌وگو نیز دشمن در حال ضربه زدن به جبهه خودی است. اصولاً آشتی‌جویی میان این دو گفتمان به‌معنای «اجتماع نقیضین» و محال است. به تعبیر زیبای رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) «این دو گفتمان با هم آشتی نمی‌کنند، این دو گفتمان به هم نزدیک نمی‌شوند؛ نمی‌توانند آشتی کنند. یک گفتمان، گفتمان ظلم و ستیزه‌گری با مظلومان و ملت‌ها است؛ یک گفتمان، گفتمان حمایت از مظلومان و مقابله با ظالمان است؛ اینها چطور می‌توانند دست‌به‌هم بدهند؟ چطور می‌توانند به هم نزدیک بشوند؟ و امروز دنیا این را می‌داند، دنیا این را می‌فهمد.»
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت