فردانیوز: «مذاکره با سندروم خوشبینی!»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سید علی علوی است که در آن می خوانید؛ «پروتکل الحاقی دسترسی بی دلیل به ساختار کشورها را نمی دهد، مقررات موجود مانع سوء استفاده دسترسی هاست.» این بخشی از اظهارات روز دوشنبه گذشته دکتر ظریف در نشست خبری با همتای مجارستانی خود و به عبارتی، واکنشی به اظهارات اخیردبیرکل آژانس انرژی اتمی که در آن آمانو ادعا کرده بود پروتکل الحاقی این اجازه را به آژانس می دهد که به مراکز نظامی ایران دسترسی داشته باشد اظهاراتی که آقای عراقچی در کمتر از ۲۴ ساعت، تلویحا آن را تایید کرد و اعلام کرد که امکان دسترسی مدیریت شده از مراکز غیرهسته ای ( بخوانید مراکز نظامی) در پروتکل دیده شده است.حال ، کمتر از72 ساعت، وزیر خارجه با زبانی دیپلماتیک تر این موضوع را تایید کرده است؛ اظهاراتی که علامت های سوال را به همراه داشته باشد.فارغ از اینکه بخواهیم به اصل موضوع اهمیت و مخاطرات بازدید از مراکز نظامی بپردازیم می توان از زاویه دیگری هم به این اظهارات و اظهاراتی از این دست نگاه کرد زاویه ای که شاید بشود سرمنشاء بسیاری از اختلاف نظرهای موافقان و منتقدان مذاکرات صورت
گرفته در این مدت را با آن توضیح داد. اگر به یک و نیم سال گذشته مذاکرات هسته ای دولت یازدهم نگاهی بیندازیم یکی از مهمترین استدلال های تیم مذاکره کننده برای بخش قابل توجهی از توافق ها و امتیازهای داده شده به طرف مقابل این استدلال بوده که غربی ها به این جمع بندی رسیده اند که موضوع هسته ای ایران را باید حل و فصل کنند. این نگاه یعنی حرف تیم هسته ای این است که چون غرب ایران هسته ای را پذیرفته و چون پذیرفتند که توان جلوگیری از هسته ای شدن ایران را ندارند نیت و عزمشان بر این است که موضوع هسته ای ایران را به صورت آبرومندانه و البته اطمینان بخش و تحت نظارت های شدید پایان دهد. لذا دلیلی ندارد به توافق ها و تعهداتش پایبند نباشد یا بهانه گیری بی مورد کند. پس با اینکه تلاش می کند امتیاز بیشتری بگیرد و امتیاز کمتری بدهد اما قواعد بازی را رعایت می کند، واقع بینانه به مذاکرات می نگرد و حاضر است به برد طرف ایرانی نیز حکم تایید بزند. از این منظر دلیلی برای نگرانی ها نسبت به اینکه غربی ها به خصوص طرف آمریکایی اگر تعهدی می دهند بخواهند خلاف آن عمل کنند وجود ندارد البته در نگاه تیم مذاکره کنندبدبینی به آمریکا همچنان وجود دارد
اما حد این بدبینی به قبل از توافق تقلیل می یابد و نهایتا به اینجا ختم می شود که اگر آن ها در مذاکرات تعهدی را پذیرفتند به آن پایبند خواهند بود. در واقع وقتی به طرف مقابل مان از این منظر می نگریم خیلی از اقدامات آن ها می تواند قابل توجیه باشدو می شود چشم بر روی خیلی از درخواست های قابل سوء استفاده یا قابل تاویل همچون اختلافات بین آژانس و ایران بست و آن ها را مهم ندانست بعنوان مثال اگر توافق کردیم که آژانس حق دارد در صورت ارائه ادله کافی از مراکز غیرهسته ای ما بازدید کند، پس می توان اعتماد کرد و مطمئن بود فقط در صورت دلایل منطقی تقاضای بازدید از مراکز نظامی ما را خواهد کرد. این در حالی است که حداقل طی 12 سال گذشته بارها و بارها عهد شکنی، زیاد خواهی و تبختر طرف غربی را تجربه کردیم و در موارد متعدد با رفتارهای غیر فنی آژانس دست و پنجه نرم کردیم از سال ۸۲ که با حسن نیت تمامی فعالیت های هسته ای مان را تعلیق کردیم تا ماجراهایی همچون مدالیته دوران علی لاریجانی و البرادعی که درست در نقطه پایانی، ناگهان با لپ تاپ ادعایی آمریکایی ها بی نتیجه ماند یا ماجرای بازدید از منطقه ای در نزدیکی مهاباد که آژانس به دنبال آن
بود اما وقتی اعلام آمادگی کردیم آژانس از آن سرباز زده و حالا حاضر نیست اشتباه خود را در مدارک ادعایی را بپذیرد... جالب اینجاست که وقتی ما اینگونه خوشبینانه به توافقات و طرف مقابل می نگریم خود آمریکا در زمان امضای پروتکل الحاقی خود و آژانس می نویسد "آژانس حق اعمال شرایط پادمان مطابق با این شرایط را دارد ... به استثنای فقط آن دسته از امکانات مرتبط با فعالیت های با اهمیت که به طور مستقیم به امنیت ملی آمریکا ارتباط دارد" تبصره ای که به راحتی اجازه دسترسی به مراکز نظامی آمریکا و هر مرکز امنیتی دیگر این کشور را به آژانس نمی دهد؛چطور پروتکلی که به اعتراف عملی خود آمریکایی ها قابل تاویل است برای ما ایجاد اشکال نکند؟ آن هم برای ما که هژمون و زیاده خواهی آمریکا را نمی پذیریم و تضاد منافع کلان و استراتژیک با آمریکا داریم. واقعیت این است که پذیرش این تناقض منطقی نیست مگر به خاطر خوشبینی بیش از حد به طرف غربی.بی گمان هیچ عقل سلیمی نیست که نخواهد مسئله هسته ای حل و فصل نشود و کشور از تنگنای تحریم خارج نشود اما در کنار این خواسته به حق باید توجه داشت طرف مقابل سعی می کند بر اساس قواعد مذاکره حداکثر امتیاز را بگیرد و بر
اساس قاعده دشمنی حداکثر ضربه را بزند. لذا برای رسیدن به نتیجه مثبت و تاریخی و دست یابی به یک «توافق خوب» بیش از اینکه به یک خوشبینی غیر واقعی نیازمند باشیم نیازمند به یک بدبینی واقع بینانه ایم اگر بدبینی واقع بینانه نداشته باشیم ممکن است به توافق هم برسیم اما یکی ازاهداف اصلی مان که حل مسائل تحریم ها است را نیز با خدعه گری و فریب به دست نیاوریم،بر خلاف برخی از منتقدین که همه آنچه تاکنون صورت گرفته را منفی تصویر می کنند می توان به طور مستدل مدعی شد که بی تردید تیم جدید هسته ای با توانمندی دیپلماتیک زیاد توانسته است دستاوردهای بسیار زیادی از جمله پذیرش حق اصل غنی سازی، حفظ سایت فردو بعنوان یک سایت هسته ای و حفظ راکتور آب سنگین اراک و از همه مهمتر تغییر فضای بین المللی و از بین بردن فضای اجماع نسبی علیه ایران را برای ما کسب کند اما تیم هسته ای باید این نقطه ضعف خود یعنی خوش بینی غیرواقع بینانه اش را هم اصلاح کند. خوشبینی که در طول 1.5 سال گذشته حتی پس از تحریم های جدید آمریکا و اروپا پس از توافق ژنو و تغییر موضع طرف آمریکایی نسبت به سایت فردو بعنوان یک سایت هسته ای با وجود اذعان در بیانیه لوزان بازهم ادامه
دارد یادمان باشد آمریکایی ها خیلی وقت ها بازی باخته را به بازی برد برای خود تبدیل کرده اند پس تا آخرین لحظه و تا دور شدن از محدوده آسیب رسانی دشمن نباید ذوق زده شد نبایدعجله کرد نباید انتظارات و توقعات داخلی را بالا برد و نباید دچار سندروم خوشبینی شد.یادمان نرود دشمن دشمن است و تا آخرین لحظه در صدد تغییر شرایط به نفع خود و به ضرر ماست او دشمنی اش را فراموش نمی کند پس ماهم دشمنی او را فراموش نکنیم.
دیدگاه تان را بنویسید