مهر: «جی.ام برگر» و «جسیکا استرن» در مطلبی که برای نشریه «دیفنس وان» به نگارش درآورده اند با تکیه بر عوامل بیرونی و درونی موثر بر رفتار یک تروریست به دلایل پیوستن وی به گروه های تروریستی به ویژه داعش پرداخته اند. دراین میان از ابزار تبلیغات به عنوان محرکی قوی برای جلب حمایت جوانان غربی یاد شده و گریزی نیز به نحوه رنگ و لعاب دادن به فیلم های تبلیغاتی انتشار یافته از سوی داعش و تلفیق عوامل متضاد برای جلب مخاطب زده می شود. آنچه در ادامه می آید بخشهایی از این مطلب است. تروریست های خارجی در برخی از خشن ترین فعالیت های گروه داعش دخیل هستند اما تا کنون دلیل مشخص و محکمی مبنی بر چرایی حضور آنها در میدان مبارزه وجود ندارد. تا به این زمان، فیلم های تبلیغاتی زیادی از سوی گروه داعش و با هدف جذب نیرو در شبکه های اجتماعی پر مخاطب به نمایش درآمده است. این فیلم ها که مضمون آنها از به نمایش درآوردن زندگی عادی اعضای گروه تا نحوه انتقام جویی آنها از کسانی که دشمن می پندارند متغیر است عمدتا در آن واحد به سه زبان انگلیسی، فرانسه و آلمانی انتشار یافته و در اقدام بعدی به دیگر زبانها نظیر روسی، اندونزیایی و سپس اردو برگردانده
می شود. پیام فیلم های انتشار یافته نیز بسته به موضوع آنها می تواند نرم و وسوسه انگیز باشد و مفاهیمی چون دعوت به مهاجرت از وطن که سرزمین ترس لقب گرفته و پیوستن به سرزمین امنی که به ادعای ایشان جایگاه خلافت اسلامی است را شامل شود و یا بالعکس می تواند خشن و رعب آور باشد و با عرضه تصاویری از گردن زدن قربانیان و بی پروایی در به نمایش درآوردن چهره ضاربی که اغلب اروپایی و سفید پوست است مخاطب خود را مقهور قدرت ویرانگر این گروه نوظهور نماید. اما، آنچه مسلم است موج تبلیغاتی پیام های داعش به گونه ای نامتناسب متوجه جذب تروریست از میان مخاطبین اروپایی است. به گفته توماس هگ همر، کارشناس برجسته در تاریخ تروریسم، «داوطلبین خارجی به نوعی موجب رادیکالیزه تر شدن نبرد می شوند و آن را خشن تر می کنند. شاید حتی بتوان گفت که ایشان جنگ را ستیزه جویانه تر و مقاوم تر می نمایند چرا که به طور میانگین تروریست های خارجی در مقایسه با آنهایی که به طور معمول در میان تروریستهای سوری می بینیم ایدئولوژیک محورتر هستند.» به طور معمول، یکی از مهمترین سوالاتی که در خصوص تهدید اعمال شده از سوی گروه داعش و در کل نوع نبرد در دو کشور عراق و سوریه
مطرح می شود بر روی شمار تروریست های دخیل در جنگ تمرکز دارد. سوالاتی از قبیل اینکه چه تعداد تروریست خارجی در این منطقه حضور دارند، از چه کشورهایی آمده اند و بعد از جنگ (پس از بازگشت به وطن) چه خواهند کرد؟ در پاسخ باید گفت که با توجه به واکنش شدیدی که داعش نسبت به خبرنگاران و عملیات های اطلاعاتی انجام می دهد آمار دقیقی از شمار تروریست های خارجی در دست نیست و در این حوزه تنها می بایست به ارقام تخمینی بسنده کنیم. اما، بر مبنای آماری که در سال 2013 از سوی رادیو اروپای آزاد یا همان رادیو آزادی ارائه شد، شمار آنها بین هفده هزار تا نوزده هزار برآورد می شود که البته انتظار می رود تعداد آنها از این رقم به مراتب فراتر رود. در خصوص تنوع نژادی تروریست های خارجی نیز می توان اظهار داشت که اکثر آنها از میان داوطلبینی هستند که اصالت شان از خاورمیانه و شمال آفریقا، به ویژه از تونس و عربستان سعودی، ریشه می گیرد. مابقی از دیگر نقاط جهان می آیند نظیر کشورهای عضو جماهیر شوروی سابق، کشورهای آمریکایی و استرالیا. البته در این میان، شمار آنهایی که از کشورهایی نظیر آذربایجان، اندونزی، فیلیپین و سومالی آمده اند نامشخص است. لازم به
ذکر است که برآوردهای انجام شده از تعداد آمریکاییهایی که به داعش پیوسته اند بسیار متناقض است. انتظار می رود که در حال حاضر چه در میدان نبرد و چه در حوزه توانمندیهای غیر دفاعی کمتر از 30 تا 40 آمریکایی با گروه داعش در ارتباط باشند. البته این آماری است که ما از منابع موجود نقل می کنیم و قطعا آمار واقعی به مراتب بیش از این است. در خصوص کشورهای اروپایی مطرح نظیر انگلستان، فرانسه و آلمان شمار تروریستهای پیوسته به داعش در مقایسه با آمریکاییها چشمگیرتر است به گونه ای که تعداد شهروندان انگلیسی مرتبط با داعش 500 تن، فرانسویها 1000 تن و آلمانیها 550 تن تخمین زده می شود. در مجموع، یک تروریست خارجی عضو گروه داعش بین 18 تا 29 سال سن دارد که البته این طیف سنی ثابتی نیست و در برخی موارد تروریست های مسن تر از 30 سال هم به چشم می خورند و در این میان مشاهده تروریست های بین 15 تا 17 سال نیز غیر معمول نیست. از سن و جنسیت افراد که بگذریم، دیگر نمی توان برای پیش بینی اینکه از میان داوطلبین غربی ممکن است چه کسانی به داعش بپیوندند الگوی مشخص و پروفایل قابل اعتمادی را ارائه داد. البته، از تمایل آنهایی که از دین دیگری به اسلام
گرویده اند نیز نباید غافل شد چرا که این گروه به طور ویژه ای در برابر ایده های بنیادگرایانه آسیب پذیر به نظر می رسند. در واقع، اشتیاق شدید ایشان و در عین حال فقدان دانش کافی در باب دین جدید آنها را به داوطلبین مستعدی برای داعش بدل می سازد. اکنون یک سوال کلیدی مطرح می شود و آن این است که اصولا چرا افرادی از جوامع دیگر بار عزیمت به کشوری بیگانه را می بندند تا در جنگی خشونت آمیز که از آن کس دیگری است شرکت جویند؟ در بین تروریستهای خارجی که جذب داعش می شوند، الگوی مشخص، پیشینه اجتماعی- اقتصادی مشترک و حتی یک تربیت مذهبی واحد وجود ندارد. اما الگو شناسی این افراد نیز امری نیست که ناممکن باشد. اغلب تحقیقات انجام گرفته در باب اینکه به چه دلیل مردم به گروه های افراطی می پیوندند به تمایز بین انگیزه های بیرونی و درونی این افراد خلاصه می شود. انگیزه های خارجی بیشتر از درک شخص نسبت به حوادث بزرگ جهان ناشی می شود. البته، در همان حال که اغلب تحلیلگران و سیاست گذاران عواملی خارجی چون ضعف حکومت ها، مشکلات تحصیلی، اجتماعی و اقتصادی را در انگیزه بخشی به تروریست ها دخیل می دانند، در میان آنهایی که ریشه های جریان افراط گرایی
را مورد بررسی قرار می دهند در باب اهمیت این عوامل تفاهم کمتر و به همان نسبت مجادله بیشتری وجود دارد. به طور معمول، عوامل خارجی که از سوی خود تروریست ها مطرح می شود بیشتر بر اهمیت موارد خاص تاکید دارد- مواردی چون تهاجم نظامی و نسل کشی. تبلیغات تروریستی نیز به ویژه بر روی همین موارد تکیه دارد که از آن میان می توان به حمله شوروی سابق به افغانستان و یا نسل کشی مسلمانان در بوسنی اشاره نمود. با استناد به آنچه که در جریان چنین حوادثی اتفاق افتاده است، شرکت در جنگ دیگر یک انتخاب فردی نیست و تبدیل به وظیفه ای می شود که بر هر شخص در قبال دفاع از آنچه به زعم این گروه امت اسلامی خوانده می شود واجب است. اما عوامل خارجی ذکر شده لزوما و به خودی خود انگیزه کافی برای پیوستن به یک گروه افراطی را ایجاد نمی کند بلکه اینها ابزاری هستند برای رهایی از فشارهای اجتماعی موجود در سرزمین مادری یک تروریست و یا درگیریهای درونی یک شخص. انگیزه های درونی از خواسته های فردی یا نیازمندیهای یک فرد نشات می گیرد که می تواند مزایای عضویت در یک گروه افراط گرا، احساس تعلق، فرار به هویتی جدید، ماجراجویی یا پول را شامل شود. در اینجا تاکید می شود
که تروریست های خارجی نیازهای شخصی دارند که با پیوستن به یک نهاد یا گروه تامین می شود و این نیازهای شخصی به مرور زمان در مقایسه با عوامل خارجی نظیر انتقام جویی از یک لشکرکشی یا نسل کشی اهمیت بیشتری می یابند. از سویی، میل به مقبولیت یافتن در جامعه و اجبار دوستان نیز می تواند در پیوستن به گروه های افراطی نظیر داعش دخیل باشد. با حضور شمار بسیاری از تروریست های خارجی در شبکه های اجتماعی این امکان نیز فراهم شده است که اشراف بیشتری نسبت به انگیزه های درونی آنها در پیوستن به داعش پیدا کنیم و به این نتیجه برسیم که پس از مدتی جنگیدن به بهای باور سنتی ورود به بهشت جای خود را به حس ماجراجویی می دهد. در این میان، همانطور که پیشتر گفته شد شیوه تبلیغاتی داعش نیز بسیار ماهرانه است. مثال بارز ویدئویی است که شامل روایت نرم و ملاطفت آمیز آندره پولن -کانادیی که پس از گرویدن به اسلام جذب گروه داعش شد- است. وی خطاب به مردم می گوید که من یک انسان عادی مثل بقیه شما هستم، هرگز از سوی جامعه ام طرد نشده ام، به هیچ وجه آنارشیست نبوده ام و نمی گویم که زندگی در کانادا بد بود اما من به ندای مولایم البغدادی گوش داده و کشوری را که پول
مالیات دهنگان را صرف اعلام جنگ با اسلام می کند ترک کردم. در مجموع، داعش برای جذب داوطلب از مدل القاعده استفاده می کند به این معنی که ابتدا در محصولات بصری که ارائه می دهد به گونه ای ماهرانه تصویر خشونت و مدینه فاضله را با هم ادغام می کند تا آنهایی را که متمایل به افراط گرایی ایدئولوژیکی هستند و نیز آنهایی را که خواهان رفع نیازهای فردی خود می باشند به طور همزمان جلب نماید. اما، به محض اینکه داوطلبین و خانواده هایشان وارد حوزه فعالیت داعش می شوند (عراق و سوریه) به طور ناگهانی با محیطی آشنا می شوند که مملو از استرس، خشونت جنسی، بردگی، نسل کشی و قتل و قطع عضو است. اکنون یک مشکل وجود دارد: در بین خارجی هایی که به میدان جنگ افغانستان یا بوسنی پیوستند شاید یک تن از هر 9 نفر پس از بازگشت به خانه مستعد ارتکاب به اعمال تروریستی باشد. اما، جنگجویان داعش نوع جدید و آزمایش نشده ای از نسل تروریست ها هستند که هیچ مشخص نیست پس از بازگشت به خانه از عهده چه کارهایی برخواهند آمد. البته لازم به ذکر است که داعش ابداع کننده تحرکات افراط گرایانه نبوده است. در گذشته نیز گروه های این چنینی وجود داشته اند که طعم عواقب اقدامات
خشونت آمیز خود را نیز چشیده اند. از این میان می توان به قتل عام لوکسور در سال 1997 میلادی اشاره کرد که در طی آن یک گروه افراط گرای مصری 62 توریست را به قتل رساند اما واکنشی که نسبت به این اقدام نشان داده شد گروه مذکور را به ملایم کردن جهت دهی خود واداشت. اما، داعش یک فرمول جدید را ابداع کرده که ترکیبی از خشونت وحشیانه و توهم ثبات و منزلت است و همین توجه داوطلبین را به خود جلب می کند. تلفیق موفقیت در عرصه نبرد زمینی، پیام های تهاجمی و ادعای تبدیل نقاط ضعف به قوت به گونه منحصر به فردی کارآمد بوده است و موجب جلب حمایت طرفداران پر شوق شده است. اکنون، چالشی که گروه داعش در پیش رو دارد این است که آیا می تواند در گذر زمان هر سه مهارت را حفظ کند و اینکه آیا ممکن است در نهایت توانایی خارق العاده اش در ایجاد خشونت منجر به آن شود که حتی طرفداران اصلی نیز دلزده شوند؟ علاوه بر این، حتی اگر داعش از پس دو چالش نخست برآید با چالش سومی مواجه خواهد بود و آن این است که آیا تعمد به پرورش بذر خشونت بی حد و مرز که از عناصر کلیدی این جامعه است آن را بیش از پیش به تاریکی و خندق بلایی سوق می دهد که راه گریزی از آن نخواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید