فارس: این روزها عربستان در عرصه سیاسی شاهد تحولات چشمگیر و عمیقی است، اما آنچه در این تحولات قابل تامل است، نبود نام و نشانی از «بندر بن سلطان» است که به نظر میرسد، از دایره سیاسی خاندان سعودی طرد شده است. روزنامه لبنانی «الاخبار» در تحلیلی به قلم «جان عزیز»، نویسنده و تحلیلگر جهان عرب به بررسی جدیدترین تحولات سیاسی جاری در کشور عربستان سعودی میپردازد و در مقالهای با عنوان «چرا بند بن سلطان از عرصه سیاست دور شد» به تحلیل اقدام شاه جدیدی عربستان در عزل و نصبهای جدیدش میپردازد. الاخبار : آشکار است که دو «کودتا» ظرف یک هفته در ریاض، پایتخت عربستان سعودی رخ داده است. کودتای اول، کودتایی خانوادگی بود و به خاندان سعودی مرتبط بود. اما کودتای دوم، کودتایی آمریکایی است. از کودتای اول سخن بسیار گفته شد، اما کودتای دوم همچنان در پرده ابهام است و در حال تدارک. ساعاتی از مرگ «عبد الله بن عبد العزیز»، شاه سابق سعودی نگذشته بود که لیستی از انتصابها و تغییر و تحولات ریشهای توسط «سلمان»، شاه جدید عربستان صادر شد که از جمله آنها باید از انتصاب شاهزاده «مقرن» به ولیعهدی یاد کرد. از دیگر تغییر و تحولات مهم رخ داده
در عربستان دوره شاه سلمان باید از انتصاب شاهزاده «محمد بن نایف» به عنوان جانشین ولی عهد یاد کرد. انتصابی که تمام برنامهها و نقشههای ریخته شده توسط ملک عبدالله را بر باد داد؛ برنامهها و نقشههایی که سالها به آرامی و با وسواس بسیار برای آنها زحمت کشیده و آنها را تدارک دیده بود. تحولات جاری و اطراف ملک عبدالله در آن زمان تاکید داشتند که شاهزاده سلمان پیش از عبدالله جام مرگ را سر میکشد و با مرگ وی این شاهزاده مقرن غیر سدیری است که پس از ملک عبد الله به پادشاهی عربستان سعودی میرسد، تا جانشین وی کسی جز «متعب بن عبد الله»، فرزند شاه تازه در گذشته عربستان نباشد و به این طریق با رسیدن متعب به قدرت وی دو هدف اصلی را محقق کنند: اول: دور کردن و به حاشیه راندن سدیریها از قدرت دوم: تضمین به قدرت رسیدن فرزندان به قدرت این سناریو تنها لحظاتی پس از مرگ ملک عبدالله به پایان رسید. زمانیکه سلمان دستور انتصاب شاهزاده «محمد بن نایف» به سمت جانشین ولی عهد و سرآغاز حاکمیت نسل دوم شاهزادگان سعودی را صادر کرد. به این ترتیب آشکار شد که این کودتا به عنوان کودتای اول دارای ماهیت و انگیزههای خانوادگی است. چون سلمان شخص
ناشناختهای در کشور عربستان سعودی نیست و شاید هم اکنون بیش از هر کس دیگری در میان خاندان سعودی از اسرار پشت پرده کاخهای سعودی با خبر است. او 40 سال است که میداند، در پشت این درها چه میگذرد. از زمان سلطنت ملک «خالد بن عبد العزیز» که پس از ترور «ملک فیصل بن عبد العزیز» در سال 1975 قدرت را در عربستان سعودی در دست گرفت. او از آن زمان در دایره حکومتی عربستان و محافل تصمیم گیری آن حضور داشته، زمانیکه به عنوان امیر منطقه ریاض انتخاب شد و ضمن حاکمیت بر پایتخت سعودی از تمام اسرار دوایر و محافل آن مطلع بود. از سوی دیگر، شاه سلمان در میان فرزندان ملک عبد العزیز، پایه گذار سلطنت سعودی اولین کسی است که دارای تحصیلات و همچنین تجربه بیشتر است و سرنوشت برای وی رقم زد تا دورههای سلطنت خالد و فهد و عبد الله را ببیند. او دید که چگونه فهد در دوره سلطنت ملک خالد زمانیکه به دلیل بیماری توان اداره کشور را نداشت، عربستان را اداره کرد. همچنین شاهد بود که چگونه عبدالله در زمان عجز و ناتوانی و بیماری فهد، قدرت و اداره امور را در دست گرفت و همچنین چگونه تحت سیطره کامل و مطلق ملک عبد الله قرار داشت و تمام تلاشهایش برای بیرون
آمدن از زیر سیطره و حاکمیت ملک عبد الله و گرفتن انتقام از وی راه به جایی نبرد. تمام اینها در ذهن شاه سلمان در سالهای اخیر چون فیلم تکرار میشد و از مقابل چشمانش میگذشت و تنها راه نجات و رهایی وی و رسیدن به خواستههایش از جمله قدرت «مرگ» بود. در این بین اگر سلمان قبل از عبد الله میمرد، بیتردید تمام کسانیکه هم اکنون مناصب و پستهایی بدست آوردهاند، به حاشیه رانده شده بودند، اما فرشته مرگ به عبدالله اجازه نداد و کسانی که تا دیروز در حاشیه بودند، امروز مسئولان امر هستند. به همین دلیل از این تحولات تحت عنوان «کودتای خانوادگی» و لاغیر یاد میشود. اما این پایان کار نبود، بلکه درپی این کودتا، کودتای دیگری نیز بود. کودتای دوم در هفته اول مرگ ملک عبد الله و جانشینی سلمان رخ داد. کودتایی با انگیزهها و اهدافی مختلف. این کودتا، کودتای «باراک اوباما» بود. این کودتا جنبش اصلاحی دوم آمریکا در عربستان سعودی بود. میتوان گفت، تعداد افراد حاضر در هیأتی که رئیس جمهوری آمریکا را در سفرش به ریاض، پایتخت عربستان سعودی همراهی میکردند و سمتهای آنها بیانگر این امر است. باراک اوباما درحالی راهی ریاض شد که 30 نفر وی را
همراهی میکردند و پس از آن بیش از 30 نفر از کاخهای سلطنتی سعودی و دوایر حکومتی و مراکز تصمیم گیری عربستان بیرون رفتند. برخی از این عزلها به دلایل سیاسی بودند و برخی دیگر شاید به دلایل شخصی. در عرصه سیاسی آشکار شد که در این برهه از زمان آمریکا در جهان عرب و اسلام و منطقه بدنبال چیست و چه اولویتهایی را دنبال میکند. اولین آنها رویارویی با جریان تکفیری و تروریسم است که امروز کانون توجه آمریکا در منطقه را تشکیل میدهد. روزی که آمریکا از هم پیمانان نظامیاش چشم پوشی کرد، بدین معنا بود که روی به «اسلام میانهرو» آورد و هنگامیکه قرارداد شراکت غیر آشکار خود با «اخوانیها» را فسخ کرد، چون آنها غزه و سینا و بنغازی را به واشنگتن پیشکش نکردند، به سراغ شریکی دیگری رفت و هنگامیکه با ایران به گفتوگو و مذاکره نشست، به معنای قصد این کشور برای گشودن باب و تعمیم مفهوم «گفتوگوی تمدنهای» خاتمی در برابر «برخورد تمدنهای» غرب بود. هم اکنون این اولویت آمریکاست. مابقی امور در وضعیت خوبی بسر میبرند. نفت در پایینترین قیمت خود قرار دارد. رژیم صهیونیستی نیز همچنین، هرچه هست، اینکه امنیتش تامین شده است، بویژه پس از آنکه
آمریکا موفق شد، سه ارتش قدرتمند جهان عرب یعنی ارتش کشورهای عراق و سوریه و مصر را درگیر جنگ فرسایشی کند. هم اکنون آنچه نگرانی آمریکا را بر میانگیرد، توقف تروریسم و خشونتها علیه خویش در منطقه است و پیش از توقف تروریسم و خشونتهای جسمی و مادی باید تروریسم و خشونت فکری علیه این کشور متوقف شود. این موضوعی بود که عبد الله در آن موفق نشان نداد و شاهزاده «بندر بن سلطان» در تحقق آن ناکام ماند. ملک عبد الله در قبال این امر حامی تروریسم و خشونت بود و بندر بن سلطان در آن دست داشت و این اعتقاد و باوری است که بر بسیاری در آمریکا و غرب سایه افکنده است. اینگونه بود که کودتای آمریکایی در ریاض زاده شد. اول از همه بعد منافع سیاسی را تامین کند، به همین دلیل شاهزاده محمد بن نایف، مرد قدرتمند حکومت سعودی و مشروع در ادامه حکومت این خاندان در عربستان که در دهه پنجاه عمر خود قرار دارد، روی کار میآید. جدای از اینکه وی مرد رویارویی و مقابله با تروریسم چه در زندانهای عربستان و چه در بیابانها و چه در داخل و خارج مرزهای این کشور است. کسی که ظرف 10 ماه دو بار راهی آمریکا شد و مورد استقبال بسیار کاخ سفید قرار گرفت. رخ دادی که
تاکنون روابط آمریکایی - سعودی از زمان شاهزاده بندر بن سلطان آن را به یاد نداشت، بندر بن سلطانی که رهاورد یکی دیگر از کودتاهای آمریکا در عربستان بود. رئیس جمهوری آمریکا به این جهت راهی عربستان سعودی شد تا به حاکمان آن بگوید که زمان همزیستی با بنیادگرایان بسر آمده است. زمان سکوت در برابر منابع و ریشههای فکری و تامین نیروی انسانی و مالیاشان پایان یافته است. رئیس جمهوری آمریکا به این جهت راهی عربستان سعودی شد تا به حاکمان جدید عربستان بگوید که این همسر من است که در سرزمین شما بدون حجاب و سربندی حضور دارد. این تصویر آینده ائتلاف ما و تصویر آینده کشور شماست. تصویری که گروه عبد الله ــ بندر آن را نمیتواند، درک کند یا بپذیرد. اینجاست که بعد دوم انگیزههای آمریکا ظاهر میشود. هنگامیکه انگیزههای سیاسی با انگیزههای شخصی تلاقی میکند و محاسبات عقلی و منطقی با محاسبات احساسی و عاطفی در میآمیزد. بندر بن سلطان در زمان پای گذاشتن رئیس جمهوری آمریکا به فرودگاه جده به استقبال وی نمیآید، چون سیاست اینگونه اقتضا کرده بود. همچنین ماهیت وجودی بندر موجب شده بود تا چنین تصمیمی گرفته شود. هم اکنون وی در واشنگتن نام و
نشانی ندارد. زمانی وی در دوره ریاست جمهوری ریگان حرف اول را در آمریکا میزد و از آن دوره بود که شروع به گسترش روابط خود با آمریکاییها کرد تا در زمان ریاست جمهوری «جورج بوش» پدر و پس از آن «جورج بوش» پسر این روابط به اوج برسد و او به سفیر عربستان در واشنگتن منصوب شود. شانس و اقبال زمانی از بندر روی گرداند که وی به تماس تلفنی یکی از فرمانداران ایالتهای آمریکا سه بار پاسخ نداد و از اقبال بد بندر وی دموکرات و نه جمهوریخواه بود، همانگونه که از سلاله بوشها نبود. نامش «بیل کلینتون» بود که بعدها به ریاست جمهوری آمریکا رسید و تصمیم گرفت، پاسخ بندر را به شیوه او بدهد. برای سه سال تمام وی را پشت دربها نگه داشت و به هیچ یک از پیامها و پیغامهایش پاسخ نداد. دموکراتها این درس را حفظ کردند و یکی از این دموکراتها باراک اوباما بود. بندر بن سلطان از واشنگتن اخراج شد و چند روز پیش از ریاض طرد شد، چون کودتای سعودیاش طی سالهای گذشته به نتیجه نرسید و موفق از آب درنیامد. چون کودتای آمریکا در عربستان از شانس بیشتری برای موفقیت چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه شخصی برخوردار است. نظر ایر درباره زمان دستیابی به توافق
سیاسی مهر: «آلن ایر» سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه آمریکا گفت اعمال تحریم جدید علیه ایران از سوی کنگره نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد بلکه مشکلات را دو چندان خواهد کرد. مهر: مذاکرات هسته ای ایران و گروه ۱+۵ با حضور تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان به ریاست محمد جواد ظریف روز جمعه ۱۷ بهمن ماه در مونیخ دنبال خواهد شد. پیشتر عباس عراقچی، معاون وزیر امورخارجه ایران، پس از پایان مذاکرات چهارجانبه با کشورهای اروپایی در ترکیه با بیان اینکه مذاکره با شش کشور کار مشکلی است گفته بود: با توجه به اینکه همه طرفها مواضع مشترکی ندارند لذا هماهنگ کردن و رسیدن به منطق مذاکراتی واحد، کار زیادی می برد. وی افزوده بود که هر چه به جزییات نزدیکتر می شویم اختلاف نظرها بیشتر می شود. وی با اشاره به اینکه ماراتن مذاکراتی همچنان ادامه دارد تصریح کرده بود که کماکان در موضعی نیستیم که بتوانیم بگوییم پیشرفت داشتیم، به عقیده من هنوز برای قضاوت زود است. همچنین محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه کشورمان با تاکید بر اینکه ماه مارس تاریخ خوبی برای دستیابی به توافق است، گفت: اعتقاد دارم اگر اراده سیاسی در طرف مقابل برای اجرای مفاد توافق ژنو وجود
داشته باشد، دستیابی به توافق امکان پذیر است. در همین راستا گفتگویی با «آلن ایر» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا انجام شده است که مشروح آن در زیر آمده است: طرف های مذاکرات هسته ای ایران ابراز خوش بینی کرده اند که تا بهار به توافق سیاسی برسند. به نظر شما دستیابی به توافق سیاسی تا چه حد می تواند موجب توافق هسته ای جامع شود؟ بله، هم طرف جمهوری اسلامی ایران و هم طرف گروه ۱+۵ بارها گفته اند که حصول توافق جامع هسته ای شدنی است، اما همه هم گفته اند که اصلاً حتمی نیست که به توافق برسیم. به نظر من در تجزیه و تحلیل وضعیت کنونی صحبت از «اراده سیاسی» این طرف یا آن طرف کفایت نمی کند، از اینکه با ورود به روند مذاکرات هر دو طرف نشان دادند که از اراده سیاسی لازم برخوردارند. پس اگر این کار آسان بود و اراده سیاسی تنها عامل مهم بود، خیلی پیش از این به نتیجه می رسیدیم. هدف ما این است که تا ۱۱ فروردین ماه به تفاهم سیاسی برسیم، یعنی عناصر عمدۀ یک توافق را فراهم آوریم و سپس جزئیات فنی را تا نهم تیرماه تکمیل کنیم. اساسا چند درصد از مسیر رسیدن به توافق جامع هسته ای طی شده است؟ در مورد این سوال، یعنی چند درصد از این مسیر طی شده است،
بدون پرداختن به محتویات این مذاکرات آنچه می توانم بگویم این است که تابحال خیلی پیشرفت داشته ایم. اما هنوز شکاف های عمده ای سر جای خود باقی هستند. اما بقول حافظ «گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید / هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور» و به امید خدا این مذاکرات نتیجه بخش می شود تا تحریم ها برداشته شوند و نگرانی های جامعه جهانی در مورد برنامه هسته ای ایران برطرف شوند. به نظر می رسد جمهوری خواهان کنگره به دیپلماسی با ایران حداقل به شیوه ای که دولت باراک اوباما اعتقاد دارد، معتقد نیستند. در صورت پیروزی احتمالی آنها در انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا آیا آنها به توافقات دولت اوباما با ایران که در گذشته صورت گرفته و احتمالا در ادامه صورت خواهند گرفت، متعهد خواهند بود؟ رییس جمهوری ما آقای اوباما روشن ساخت که حالا فرصتی برای رسیدن به توافقی جامع در دست است که اگر آن را غنیمت شماریم، ایران می تواند ماهیت صرفا صلح آمیز برنامه هسته ای اش را ثابت کند. تحریم های هسته ای بر داشته خواهند شد و منطقه امن تر خواهد شد. اما در حال حاضر وضع تحریم های تازه توسط کنگره می تواند هر چه رشته ایم را پنبه کند و نه تنها
درد ما را دوا نمی کند بلکه وضعیت را دوچندان دشوارتر خواهد ساخت. این تنها نظر دولتمان نیست بلکه شرکای ما در این پروسه هم در این راستا اظهار نظر کردند که در حال حاضر وقت وضع تحریم تازه ای نیست. پس من فکر می کنم که دولت می تواند با حرف منطقی منتقدین خود را راضی کند به نحوی که تحریم تازه اعمال نشود. روز پر کار ظریف در همسایه شمالی مهر: عصر روز دوشنبه محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه کشورمان به دعوت همتای ارمنی خود، جهت دیدار و گفتگو با مقامات کشور ارمنستان تهران را به مقصد ایروان ترک کرد. ارمنستان کشوری با حدود ۳میلیون ۶۰۰ هزار نفر جمعیت است و به جز معدن مس تولید دیگری ندارند در حال حاضر نیز قیمت مس در بازار های جهانی به یک سوم کاهش یافته است. بیشتر مردان این کشور به عنوان کارگر در روسیه مشغول به کار هستند بنابر این زندگی آن ها نیز تحت تاثیر بحران و تحریم روسیه قرار گرفته است و مشکلات اقتصادی و سیاسی روسیه دامن آنها را نیز گرفته است. این کشور به خاطر جلوگیری از افزایش قیمت کالا های اساسی به مدت ۵ سال ۸۰۰ قلم از کالاهای سیاسی را از افزایش قیمت معاف کرده است. مهمترین قرار داد اقتصادی ایران و ارمنستان تهاتر گاز
ایران در مقابل برق ارمنستان است. ظریف در ابتدای ورود با همه افراد حاضر در هواپیما تک به تک سلام و احوالپرسی کرد. حدود ۹۰ دقیقه از پرواز می گذشت که هواپیمای ماهان در فرودگاه ایروان به زمین نشست. همه منتظر هوای سرد بودند و لباس های گرم خود را پوشیدند اما در کمال تعجب متوجه شدیم مردم ارمنستان نیز مانند مردم ایران امسال زمستان سردی را تجربه نکرده اند. در بدو ورود وزیر امورخارجه کشورمان با استقبال معاون وزیر امور خارجه ارمنستان و سفیر ایران روبرو شد. در ارمنستان خبری از الودگی هوا نبود و خیابان ها بسیار خلوت بود. مردم نیز در کمال خونسردی به کار می پرداختند و خبری از شور و هیجان موجود در شهر بزرگی مثل تهران نبود. البته رئیسی، سفیر ایران در ارمنستان، معتقد بود مردم ارمنستان مردمی کم توقع هستند. همچنین فاصله طبقاتی میان مردم این کشور زیاد است و مردم به دو طبقه غنی و فقیر تقسیم شده اند البته در شهر ایروان طبقه متوسط کارمند وجود داشت. مردم در روستاها به اندازه مصرف خود تولید می کنند و زندگی سختی دارند. در بدو ورود ظریف در ضیافت که نعلبندیان وزیر خارجه ارمنستان به افتخار حضور او ترتیب داده بود، شرکت کرد. صبح روز سه
شنبه با دیدار و گفتگوی دوجانبه نعلبندیان و ظریف روز پرکار وزیر خارجه و تیم خبری آغاز شد. پس از دیدار کنفرانس خبری ۲ وزیر خارجه برگزار شد. در این کنفرانس نعلبندیان اعلام کرد که قدردان موضع ایران در موضوع قره باغ است. ظریف نیز گریزی به مذاکرات هسته ای زد و پیامی را از ارمنستان برای ۱+۵ فرستاد مبنی بر اینکه اهزم فشار و تحریم کار ساز نیست. در ادامه ظریف بلافاصله به سمت کاخ نخست وزیری رفت تا در فرصت کوتاه حضور در ارمنستان با آبراهامیان نخست وزیر ارمنستان نیز دیدار کند. این دیدار در حالی برگزار شد که حدود هزار نفر از ساکنان ایروان در اعتراض به افزایش مالیات ها مقابل کاخ نخست وزیر تجمع کرده بودند. در این دیدار آبراهامیان خواستار حضور جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در ارمنستان برای بررسی روابط اقتصادی شد تا روابط اقتصادی دو کشور نیز در سطح روابط سیاسی ارتقا یابد. پس از پایان این دیدار ظریف برای اقامه نماز ظهر و عصر به مسجد تاریخی کبود ایروان رفت. این مسجد متعلق به شیعیان است و دارای قدمتی هزار ساله بود که به همت سفارت ایران بازسازی شده بود. بعد از آن ظریف با رئیس مجلس ارمنستان دیدار کرد. ساهاکیان پیش از این رئیس
گروه دوستی ایران و ارمنستان در مجلس این کشور بوده است. وی نیز مانند آبراهامیان نخست وزیر خواستار ارتقای روابط اقتصادی دو کشور در حد روابط سیاسی فی مابین شد و روابط بین استان های مرزی را راهکاری برای این موضوع خواند. نقطه مشترک این دیدار ها گفتگو در مورد پروژه نیروگاه مغری بود. این نیروگاه دارای ۴۷۵ میلیون دلار هزینه است که طرف ارمنستانی خواستار فاینانس آن از سوی ایران می باشد. اما ایران به خاطر کاهش قیمت نفت و عدم قدرت مالی اارمنستان برای باز پرداخت تعهدات مایل به اجرای این پروژه نیست. در پایان سفر نیز ظریف با سرکیسیان رئیس جمهور ارمنستان دیدار کرد. در این دیدار ظریف رابطه ایرانیان با ارامنه در داخل ایران و رابطه ایران و ارمنستان به عنوان کشوری شیعی و کشوری ارمنی را الگویی برای رابطه کشورها با ادیان مختلف خواند. سرکیسیان در این جلسه ضمن تاکید بر اینکه حاضر نیستیم در مجامع بین المللی هیچ موضعی علیه ایران بگیریم از رئیس جمهور کشورمان برای سفر به ارمنستان دعوت کرد. که ظریف هم قول برنامه ریزی جهت تحقق این موضوع در سال ۲۰۱۵ را داد. در پایان این سفر یک روزه ظریف بلافاصله کاخ ریاست جمهوری را به سمت فرودگاه ترک
کرد. فرود هم زمان دو هواپیما در فرودگاه مهر آباد موجب خروج هواپیمای وزیر به جاده خاکی شده و هواپیما تکان های شدیدی خورد، ظریف هم که با شبکه خبر در حال مصاحبه بود به سمت کابین خلبان لیز خورد. پس از فرود کامل خلبان اعلام کرد که علت تکان های شدید فرود دو هواپیما در فرودگاه مهر آباد با فاصله کم بوده است و از مسافرین عذرخواهی کرد. ظریف هم برای اینکه اعلام کند از این اتفاق ناراحت نیست در پایان سفر با خلبان و تیم پروازی عکس یادگاری گرفت. تحلیل فارینپالیسی از پادشاهی ملک سلمان مهر: یک رسانه آمریکایی به پیوندهای محکم پادشاه جدید عربستان و نهاد دینی وهابی در عربستان اشاره کرد. مجله فارین پالیسی در مطلبی درباره عربستان آورده است: سلمان پادشاه جدید عربستان منبع اصلی کمک برای افرادی که مجاهدان افغانستان در دهه هشتاد قرن گذشته نامیده می شدند و بوسنی ها در زمان بحران بالکان در دهه نود قرن گذشته محسوب می شود. این رسانه آمریکایی بیان کرد: سلمان به شکل محکمی با نهاد دینی وهابیت در عربستان پیوند دارد. فارین پالیسی به نقل از یک افسر سیا حجم کمکهای سعودی به مجاهدان افغانی را در دهه هشتاد حدود 20 تا 25 میلیون دلار در هر ماه
ارزیابی کرده است. این رسانه می نویسد: سلمان اقدام به جذب جنگجو برای عبدالرسول سیاف از سلفی ها افغانی که تحت رهبری اسامه بن لادن فعالیت می کرد، نموده است. فارین پالیسی می نویسد: مسئولان اروپایی از 120 میلیون دلار کمک از حساب بانکی شخصی ملک سلمان در فاصله سالهای 1992-1995 در بوسنی خبر داده اند. افرادی که از القاعده جدا شده اند به مشارکت سلمان از القاعده در بوسنی اذعان کرده اند. این مجله بیان کرد: غرب خواهان تغییرات و اصلاحات معنی دار از سوی پادشاه جدید هستند اما به نظر می رسد که سلمان مرد این ماموریتها نیست. خبر العربیه از استعفای منصور هادی تسنیم: منابع خبری یمنی و سعودی از استعفای بدون بازگشت و قطعی رئیس جمهور یمن خبر دادند. به گزارش پایگاه خبری العربیه، عبدربه منصور هادی رئیس جمهوری یمن به صورت نهایی و بدون بازگشت تصمیم به استعفا از سمت ریاست جمهوری یمن را اتخاذ کرده است. این در حالی است که عبد الملک الحوثی رهبر جنبش انصارالله یمن اعلام کرده بود که استعفای عبد ربه منصور هادی از ریاست جمهوری یمن یک مناور است و با هدف باجگیری صورت میگیرد. پیش از این نیز شبکه خبری العربیه در تاریخ 1 بهمن ماه اعلام کرده
بود که "عبد ربه منصور هادی" استعفای خود را تقدیم رئیس مجلس نمایندگان یمن کرد.
دیدگاه تان را بنویسید