گفتگو با پدر شهید غلام حسین کبیری

کد خبر: 389812

حسین مال ائمه بود، بیمه‌ی ائمه بود‌. حسین در کودکی یک مریضی‌ای گرفت، چهل روزش بود که دکترها جوابش کردند، یعنی تمام بیمارستان گفتند «این نمی‌مونه»، ما برداشتیم در ملحفه پیچیدیم‌اش، آوردیم بیمه‌ی امام زمانش کردیم‌، مریضی‌اش خوب شد، اصلا روز به روز بهتر و خوشگل‌تر شد. دکترها گفته بودند ناراحتی دارد، اصلا نمی‌ماند.

به گزارش روابط عمومی امور ایثارگران شهرداری تهران، مدیرکل امورایثارگران شهرداری تهران مورخ 9 دی به دیدار خانواده شهید حسین غلام کبیری رفت و به پای صحبت های این خانواده نشست. پدر شهید که حالا بیش از 5 سال از شهادت پسرش می گذشت از او چنین می گوید : عشق زیارت بود! هر برنامه ای بود خودش را می رساند. این وسط حال و هوایش در جمکران دیدنی تر می شد. همه اش می گفت من آخر شهید می شوم، به مادرش هم همین را گفته بود. منتظر مجلس نمی ماند، برای خودش هر جاکه بود روضه می خواند و سینه می زد. همیشه زیر لب نجوا داشت. گفتم پسر ! شاید مردم فکر کنند دیوانه ای! گفت : من حسینم. عشق من هم حسین است.
مادر شهید از فرزند شهیدش چنین گفت : حسین مال ائمه بود، بیمه‌ی ائمه بود‌. حسین در کودکی یک مریضی‌ای گرفت، چهل روزش بود که دکترها جوابش کردند، یعنی تمام بیمارستان گفتند «این نمی‌مونه»، ما برداشتیم در ملحفه پیچیدیم‌اش، آوردیم بیمه‌ی امام زمانش کردیم‌، مریضی‌اش خوب شد، اصلا روز به روز بهتر و خوشگل‌تر شد. دکترها گفته بودند ناراحتی دارد، اصلا نمی‌ماند.
روز قبل از شهادت جلوی آینه ایستاد. تمام قد خودش را ورانداز کرد. شب های قبل می گفتم شلوغ است خطر دارد مادر، اوباش از پشت خنجر می زنند ! آن شب زبانم باز نشد. برگشت نگاهم کرد، نگاهی که هنوز دلم را می لرزاند. درست دو روز قبل از شهادت در ورودی امام زاده عبدالله خطاب به دوستش : می خواهم بدهم سنگ قبرم را بنویسند، برای رفتن خیالم راحت است. شهید حسین غلام کبیری کسی که لقب اولین شهید فتنه را با خود دارد متولد سال 1370 در شهر ری تهران و از بسیجیان فعال بود ایشان در بیست و پنج خرداد ماه سال هشتاد و هشت و در حین ماموریت بسیج در اغتشاشات تهران در منطقه سعادت آباد به شهادت رسید.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت