انتخابات مجلس و آزمون مناسبات هاشمی و اصلاحطلبان/ لیبرال ها چرا از رفتار هاشمی نگران هستند؟
اصلاح طلبان مناسبات خود با دولت روحانی را تابع بده بستان خود با هاشمی می دانند. آنان معتقدند یک رای عاریتی به هاشمی داده اند و قاعدتا در ازاء آن مطالبات خود را طلب می کنند. از سهمیه هایی مانند وزارت علوم گرفته تا آزادی هایی که از طریق دولت برای فعالیت های خود می خواهند را در مناسبات خود با هاشمی جستجو می کنند. آنان البته منافع استراتژیک نیز دارند که آن منافع را در راس اولویت های خود قرار می دهند.
اما در این میان اما بویژه پس از انتخابات دوم خرداد 1376 به نوعی هاشمی رفسنجانی با نقد ها و بعضا تخریب های گسترده مواجه شد. نخستین بار این اصلاح طلبان بودند که به نقد هاشمی رفسنجانی پرداختند و به طور نمونه در انتخابات مجلس ششم مانع ورود او به مجلس شدند. در جریان اصولگرایی نیز پس از ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد هاشمی رفسنجانی به طور ریشه ای تر مورد نقد قرار گرفت.
اگرچه در دوره خاتمی به دلیل ایرادات و خلاءهای عقیدتی نقدهای وارده به هاشمی نتوانست این عنصر سیاسی را از مناسبات سیاسی حذف کند اما در دوره محمود احمدی نژاد جایگاه سیاسی و اجتماعی هاشمی به صورت جدی آسیب دید و اصطلاحا هاشمی تا لبه پرتگاه هم رفت. احمدی نژاد اراده ای جدی در نقد اندیشه های آقای هاشمی داشت و در مقابل نیز هاشمی کمر به حذف احمدی نژاد بسته بود. رفتار سیاسی احمدی نژاد و مرام عقیدتی او این بار باعث شده بود هاشمی و اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در کنار هم قرار بگیرند و آنگونه که هحمدی نژاد در آن مناظره های معروف گفت؛ هاشمی رهبر جریان مخالف او بود.
پس از فتنه 88 نیز هاشمی به دلیل رفتار خود در آن برهه عملا در آستانه حذف قرار گرفت. اصلاح طلبان یعنی شرکای سیاسی او نیز به دلیل فتنه و اقدام عملی علیه نظام تقریبا از مناسبات سیاسی حذف شدند. با این حال اما به دلایلی که اکنون جای بحث آن نیست بار دیگر اتحاد هاشمی و اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جموری یازدهم به نتیجه رسید و روحانی توانست دولت را در اختیار بگیرد. روحانی کاندیدای در سایه هاشمی بود و اصلاح طلبان به دلیل سفارش هاشمی، کاندیدای خود یعنی محمدرضا عارف را کنار داشته و به کاندیدای هاشمی رای دادند. برخی معتقدند با این اقدام اصلاح طلبا لطف هاشمی به خاتمی در انتخابات دوم خرداد 76 را جبران کردند. به هر حال دولت روحانی در واقع دولت اءتلافی هاشمی و اصلاح طلبان است. و به اعتقاد بسیاری مرکز ثقل و راس این اءتلاف نیز شخص آقای هاشمی است. هاشمی این ائتلاف را جوش داده است و به همین دلیل آینده این ائتلاف نیز در رفتار آقای هاشمی قابل پیش بینی است. درباره آینده این ائتلاف باید این نکات را همواره در نظر داشت
اول ؛ اگرچه باید ذائقه حسن روحانی و مرام مدیریتی او را به عنوان یک گزاره مستقل در تحلیل رفتار دولت پذیرفت اما در واقع دولت روحانی نماینده کامل آقای هاشمی رفسنجانی است. به نوعی دولت روحانی دولت آقای هاشمی نیز هست. و تقریبا وجود خود را مدیون آقای هاشمی می داند. چینش کابینه نیز همین را حکایت می کند. بنابراین بدیهی است که آقای هاشمی نسبت به عملکرد این دولت حساسیت و تعصب ویژه ای دارد. در روزهایی که روحانی مشغول چینش کابینه بود هاشمی دایما در جریان امور قرار می گرفت و به صورت علنی هم به سرکشی از روند انتخاب ها پرداخت. در موضوع مذاکرات هسته ای تقریبا هاشمی به عنوان یک تکیه گاه عمل می کند و در موضوعاتی مانند چالش با همسایگان نیز این هاشمی است که قرار است در نقش یک منجی وارد شود. او رهبر و پدر دولت است و نقش پدری خود را انجام می دهد.
دوم ؛ اصلاح طلبان مناسبات خود با دولت روحانی را تابع بده بستان خود با هاشمی می دانند. آنان معتقدند یک رای عاریتی به هاشمی داده اند و قاعدتا در ازاء آن مطالبات خود را طلب می کنند. از سهمیه هایی مانند وزارت علوم گرفته تا آزادی هایی که از طریق دولت برای فعالیت های خود می خواهند را در مناسبات خود با هاشمی جستجو می کنند. آنان البته منافع استراتژیک نیز دارند که آن منافع را در راس اولویت های خود قرار می دهند.
سوم ؛ مناسبات دولت یا هاشمی با اصلاح طلبان تا حدودی نیز متاثر از روابط دولت و هاشمی با اصولگرایان است. روحانی یکی از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت است و ارتباطات او با بدنه راست سنتی نیز مستحکم است . هاشمی نیز یکی از افراد مورد احترام جریان راست سنتی است. راست سنتی و نهاد روحانیت نیز وجاهت ویژه و اثرگذاری خاصی در تحولات کشور دارند. به همین دلیل نه روحانی و نه هاشمی هرگز حاضر به برهم خوردن ارتباطات خود با این طیف نیستند و همین موضوع بر مناسبات آنها با اصلاح طلبان اثرگذار خواهد بود. تاکنون نیز این دو نشان دادند خوهان استمرار و تقویت دوستی خود با راست سنتی هستند. در ترکیب کابینه و انتخاب مدیران استانی نیز این موضوع قابل رویت است. بنابراین این روابط یک گزاره مهم در تنظیم مناسبات روحانی و هاشمی با اصلاح طلبان است.
چهارم ؛ این یک واقعیت است که بخش عمده ای از اصلاح طلبان اکنون گلایه های برجسته ای ای از دولت روحانی دارند. آنها اگرچه نسبت به دولت قبل شرایط مساعدتری دارند و تاحدودی آزادانه فعالیت می کنند اما آنان اکنون معتقدند دولت برآمده از اراده آنها است و شرایط آنها تا شرایط دولت داری بسیار فاصله دارد. اگرچه نگاه واقع بینانه می گوید دولت به صورت تام و تمام برآمده از اراده اصلاح طلبان نیست اما اصلاح طلبا مدعی این موضوع هستند و بر اساس همین ادعا مطالبات خود را مطرح می کنند. آنان اکنون معتقدند دولت و هاشمی از محدودیت های سیاسی آنان سوءاستفاده می کنند و در مقابل حمایت اصلاح طلبان بهای ناچیزی پرداخت می کنند. به همین دلیل به دفعات اصلاح طلبان سعی کرده اند یکسری خط های ممیزه با دولت روحانی ترسیم کنند تا خود را از هزینه های عملکرد دولت در امان قرار دهند. در این میان اما آنچه واضح است این است که انتخابات مجلس دهم در زمستان سال 1394 محلی است که ائتلاف اصلاح طلبان و هاشمی و روحانی به صورت ویژه در آزمون قرار می گیرد. اصلاح طلبان به صورت جدی دنبال ورود به مجلس و ترمیم شرایط و بازیابی جایگاه سیاسی خود هستند. از سوی دیگر معتقدند این بدنه طرفدار آنهاست که برگ برنده آنها در چانه زنی با هاشمی است. و به همین دلیل دولت و هاشمی مجبورند در آن برهه به آنها امتیازات اساسی بدهند
.
اصلاح طلبان از وزارت کشور و عملکرد آن ناراضی هستند و معتقدند چینش استانداران، فرمانداران و مدیران استانی نشانه خوبی برای آنها از نتیجه انتخابات آینده نیست. رسانه های اصلاح طلبان که اکنون فراغ بال بیشتری یافته اند و به عنوان حامی دولت شناخته می شوند بارها نشان داده امد از حضور یک راست سنتی در راس وزارت کشور ناراضی هستند. بلاتکلیفی معاونت سیاسی وزارت کشور هم اعتراضات آنها را تشدید کرده است. به صورت خلاصه آنها نگران آن هستند که نتوانند از انتخابات مجلس نیز برای بازگشت به قدرت استفاده کنند و دولت و هاشمی با ایجاد یک اءتلاف جدید با دوستان دست راستی خود و بخشی از بدنه اصلاح طلب وابسته به خود، به فکر فتح بهارستان باشند و سهم قابل توجهی از بهارستان به آنها نرسد. اصلاح طلبان می دانند به دلیل فتنه 88 جایی در نظام ندارند و نگران آن هستند که هاشمی منافع خود و دولت وابسته به خود را بر شرایط اصلاح طلبان ترجیح دهد و اصطلاحا آبی از این دولت و هاشمی برای آنان گرم نشود. بویژه آنکه بسیاری معتقدند هاشمی از تخریب های اصلاح طلبان در دوره خاتمی کینه ای در دل دارد و آن را در تصمیمات خود دخیل خواهد کرد. به هر حال اما آنانکه سیاست را عمیق تر نگاه می کنند معتقدند هاشمی هرگز منافع استراتژیک خود با اصلاح طلبان را فراموش نمی کند و اعتقاد دارد باید بخشی خوش خیم و میانه رو از اصلاحات را البته زیر عبای خود تقویت کند که البته این موضوع نیز اراده و استقلال جریان اصلاحات را به صورت جدی مخدوش می کند
دیدگاه تان را بنویسید