تسنیم: پایگاه تحلیلی المانیتور در گزارشی به بررسی گسترش بازتاب رسانهای سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پیامهای پیدا و پنهان آن برای طرفهای منطقهای و بینالمللی پرداخت. در این گزارش آمده است: طی چند ماه گذشته، قاسم سلیمانی فرمانده نظامی ایرانی که پیشتر حضور عمومی و علنی نداشته بود، به فرماندهای تبدیل شد که تصاویر و ویدئوهای وی پس از هر پیروزی ارتش عراق علیه عناصر داعش منتشر میشود. وی دیگر یک "فرمانده در سایه" نیست. در واقع اولین تصویر منتشر شده از وی مربوط به زمانی است که محاصره شهر آمرلی شکستهشده بود. همچنین دیگر تصاویر منتشره شده از وی مربوط به مناطق جرفالصخر، الضلوعیه، و دیگر نقاط عراق است که از دست داعش آزاد شدهاند. حضور رسانهای سلیمانی با تصویری از یک لباس ساده نظامی، همراه با لبخند و بدون داشتن هیچ گونه سلاح و تجهیزاتی حاوی پیامهای متعددی هم برای محیط داخلی ایران و کشورهای منطقه است. انتشار گسترده اخبار و تصاویر مرتبط با پیروزیهای نیروهای عراقی که همراه با مشاورههای سلیمانی بوده است، تأیید کننده موفقیت و سیاست کلی جمهوری اسلامی است. این اخبار و تصاویر
این پیام را در پی دارد که مردم ایران باید به نظام اعتماد کنند و صبور باشند، از جمله در موضوع هستهای و روابط با جامعه بینالمللی، وی اینکه اهداف انقلاب میتوانند محقق شوند. همچنین سیاستمداران ایرانی با استفاده از سلیمانی به عنوان یک الگوی اعتبار و موفقیت، به صراحت در مورد نقش منطقهای کشور خود سخن بگویند. ایران به طور آشکار از سلیمانی برای اطمینان بخشی به متحدان خود نسبت به این امر که ایران تنها طرف قابل اتکا است، استفاده میکند. همچنین این پیام را منتقل میکند که در نهایت کار و با وجود هرگونه اختلافات سیاسی موجود بین متحدان یا با ایران، تهران تنها حامی آنها باقی میماند. برای مثال، ایران همچنان به حمایتهای خود از فلسطینیان ادامه داد، آن هم علیرغم تنشهای قابل توجهی که بین این گروهها (و ایران) بر سر سوریه وجود دارد. پیام ایران به کشورهای منطقه هم اعلام رسمی پیروزی بر قدرتهای رقیب است. آنهایی که از اظهارات و سخنان ایرانیهای مطلع هستند، (اصطلاحِ) آنهایی که به همکاری با دشمن متهم هستند را به عنوان اشارهای به رژیمهای عربی ضد ایرانی در منطقه تفسیر میکنند. روابط ایران و آمریکا نیز نیز بخش دیگری از
پیام ایران است که از طریق نماد سازی از سلیمانی، مخابره میشود. ایران خواهان این است که از سوی غرب به عنوان یک قدرت منطقهای که موضع آن باید در تمامی امور مهم این ناحیه در نظر گرفته شود، به رسمیت شناخته شود. ایران پیش از انقلاب نیز چنین وضعیتی را داشت، اما غرب و متحدان آن پس از انقلاب اسلامی از پذیرفتن این نکته خودداری کرد. به نظر میرسد که در حال حاضر ایران در حال چیدن میوه تلاشهای سه دهه گذشته خود برای تحقق اهداف منطقهای خود است. ایالات متحده نیز نسبت به ایران و نقش منطقهای آن از خود انعطاف نشان داده است. این امر به خاطر عدم تمایل دولت باراک اوباما برای بازگشت به منطقه است، و خلا کنونی به علاوه ناتوانی دیگر قدرتهای منطقهای - خاصه عربستان سعودی و ترکیه - به سازمانهای افراطی اجازه داده است تا در منطقه گسترش یافته و این خلا را پر کنند. (این در حالی است که) ریاض و آنکار هر دو متهم هستند که در شکلگیری و ظهور گروههای افراطی مشارکت داشتهاند، در نتیجه گستره تأثیر و نفوذ آنها نیز محدود است.
دیدگاه تان را بنویسید