سرویس سیاسی «فردا»؛ آخرین دور مذاکرات هستهای دیروز در وین به پایان رسید. مذاکراتی که در روز ضرب الاجل یعنی سوم آذرماه بایستی نتیجه مشخصی میداشت اما بنابر گفته ناظران سیاسی زیادهخواهیهای آمریکاییها در د
قیقه 90 کار دست مذاکرات داد و طرفین برای فرار از بن بست سیاسی به تمدید یک ساله توافق ژنو تن دادند. آنچه از مفاد بیانیه پایانی این مذاکرات که توسط وزیر امور خارجه کشورمان قرائت شد، استنتاج میشود، این است که مذاکره کنندگان قصد دارند طی مدت کوتاهی بالغ بر 4 ماه با شتاب دادن به روند مذاکرات توافق نهایی را عملی سازند. این مساله در مذاکرات آتی بسیار مهم و حیاتی است و از همین حالا بایستی با رویکرد شتاب بخشی، به مذاکرات آینده نگاه کرد. تمدید مذاکرات خواست ایران در این مذاکرات نبود؛ این موضوعی است که پیش از این دو طرف مذاکره کننده به آن اذعان داشتند و با توجه به کارشکنیهایی که انجام شد ایران مجبور شد تمدید مذاکرات را بپذیرد؛ از این رو نباید به تمدید مذاکرات بنابر آنچه عنوان شده «پیشرفت در مذاکرات»
به عنوان یک پیروزی بنگریم. درواقع اگر رویکرد مذاکرات را به چنین سمتی سوق دهیم، نه تنها به مقاصدمان در این مبحث دست نمییابیم؛ بلکه سرابی در مذاکرات بوجود خواهد آمد که ممکن است، منافع غرب را تامین کند. تجربه گذشته نیز نشان میدهد با وجود اینکه مذاکرات به سمت و سوی جالبی هدایت نمیشد، این موضوع از سوی برخی گروههای خاص به مقاومت در برابر طرف مقابل مذاکره کننده تعبیر می شد. امروز نیز درواقع تمدید توافقنامه ژنو به نوعی تمدید تحریمهای گذشته است. هنوز گام عملی برای برداشتن تحریمها صورت نگرفته است. این سبب میشود که در طولانی مدت ساختار تحریمها محکمتر شود و طرف غربی نیز در طولانی مدت علاقه کمتری نسبت به برداشتن این تحریمها از خود نشان دهد. این درحالی است که پس از توافقنامه ژنو نیز همین مسائل مطرح شد و برخی نسبت به درهم ریختن ساختار تحریمها اظهار نظر کردند اما این اتفاق نیفتاد. جالب اینجاست که وزیر خارجه کشورمان بعد از پایان مذاکرات از تمدید آن به عنوان پیشرفت قابل ملاحظه مذاکرات نام برده است، این درحالی است که اخبار حاصله نشان میدهد که به طور کلی تنها مذاکرات به تعویق افتاده است؛ به نظر نمیرسد این نوع
ادبیات که بیشتر وارونه نمایی و قلب مباحث است و کمتر به شفافیت مساله می پردازد به افکار عمومی ایران در زمینه شناخته روند برنامه هستهای ایران کمکی کند. جالب اینجاست که این نوع ادبیات از سوی برخی از روزنامههای یک جریان خاص دنبال می شود. این روزنامهها تمدید را ایجاد امید به آینده قلمداد و القا می کنند. جالبتر اینجاست که همین روش در دولت قبل یعنی زمانی که سعید جلیلی به عنوان رئیس تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان بود نیز اجرا میشد و بعد از هر مذاکره موضوع مقاومت هستهای که در واقعیت حاصل آن چندین قطعنامه علیه کشورمان بود بزرگنمایی میشد. با این اوصاف بیم آن میرود که طرف مقابل با فرسایشی ساختن مذاکرات یعنی آنچه در دورههای پیشین انجام میداده است، نسبت به ایجاد فشار بیشتر در زمینه تحریمها و محدود ساختن پیشرفت هستهای کشورمان اقدام کند. در مذاکرات دیروز نیز همین مساله مشهود بود، آمریکاییها بر این باور هستند که تحریمها ابزاری است که میتوانند برنامه هستهای ایران را به وسیله آن متوقف سازند. از همین روست که در دقیقه 90 با درخواستهای غیر معقول و زیادهخواهانه مذاکرات را به بن بست میکشانند. آنچه در این
زمینه مهم است خارج کردن این ابزار از دست آمریکاییهاست. چه در مذاکرات هستهای و چه در مسائل سیاسی و اقتصادی باید به گونهای عمل شود تا نسبت به از کار انداختن تحریمها اقدامی شایسته صورت گیرد. راهکاری که مقام معظم رهبری در مورد اقتصاد مقاومتی مطرح کردند اساسی ترین راه برای خارج کردن ابزار تحریم از دست طرف مقابل است. اینکه هر روز مذاکرات تمدید می شود و علاقه ما به توافق نیز افزوده می شود تا تحریمها لغو شود چیزی است که خواسته و منافع آمریکا را تامین می کند و البته این رویکرد سدی در برابر ایجاد توافق نهایی نیز ایجاد میکند. محور قرار دادن موضوع هسته ای نسبت به سایر موضوعات کشور و چیدن تمام تخممرغها در سبد توافق آفتی برای شکل گیری توافق نهایی است. در این زمینه نباید تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان همه بار این مسئولیت را به دوش بکشد زیرا برنامه هستهای کشورمان ابعاد مختلفی دارد و در این زمینه بایستی تیمهای اقتصادی، رسانهای، فرهنگی و ... تشکیل شود تا طرف مقابل از لحاظ سیاسی و اقتصادی خلع سلاح شود. این درحالی است که تحولات منطقه نشان میدهد که آمریکاییها به دنبال ایجاد فشار بیشتر و به دست آوردن ابزار
دیگری برای تنگ تر کردن عرصه بر کشورمان هستند. موضوع جنگ نفتی که عربستان با حمایت و برنامه آمریکا به راه انداخته سناریویی است که در همین راستا اعمال میشود. بنابراین موضوع حائز اهمیت در این مبحث شفافسازی و روشن ساختن افکار عمومی است؛ درواقع با هر بار دمیدن بر آتش تبیلغات سیاسی و بزرگنمایی در این زمینه فشار داخلی بر روی تیم مذاکره کننده هستهای بیشتر می شود و از سوی دیگر ابزار دیگری به دست آمریکاییها دادهایم تا فشار خود را بر روی مذاکره کنندگان کشورمان افزون سازند. در این میان واقعیتهای موجود باید به طور شفاف و صادقانه به افکار عمومی انتقال یابد تا فضای واقع بینانهتری شکل بگیرد. هرچه فضا شفافتر شود عزم ملی برای برطرف کردن این چالش سیاسی بیشتر میشود و مردم بهتر میتوانند به عنوان پشتوانه و حامی تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان عمل کنند.
دیدگاه تان را بنویسید