حمایت‌های ایران، مقاومت غزه را پیروز کرد

کد خبر: 374343

سرویس سیاسی « فردا »: پس از پایان جنگ اخیر غزه، گرچه موضوع فلسطین و جنایات رژیم صهیونیستی از صدر اخبار کنار رفته، اما پیگیری‌های ملت فلسطین برای اجرایی شدن توافقات آتش‌بس همچنان ادامه دارد و در کنار مسائلی که میان ملت فلسطین و رژیم اشغالگر قدس وجود دارد، فلسطینی‌ها باید برای برخی مسائل داخلی خود نیز تدبیری بیندیشند.

در همین راستاست که موسی ابومرزوق، یکی از رهبران جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) تاکید می کند که مساله مهم تر از پیروزی نظامی در جنگ 51 روزه غزه، وحدت و همبستگی ملت فلسطین در مرحله پس از جنگ است.

ابومرزوق در گفت وگو با روزنامه الدستور (اردن) خاطرنشان کرد که نشست گروه های فلسطینی در قاهره به منظور تکمیل پروژه های آشتی ملی صورت می گیرد و انتظار می رود تمام مشکلات موجود درعرصه سیاسی فلسطین و عملکرد دولت وفاق ملی و نیز چالش ها و مشکلات پیش روی آن، مورد بررسی قرار گیرد.

وی در این گفت وگو به حمایت های جمهوری اسلامی ایران از مردم غزه اشاره می کند و پیروزی فلسطین در جنگ اخیر را نتیجه این حمایت ها می داند. مشروح این مصاحبه را می خوانید.

آقای دکتر می خواهیم از اظهارات اخیر شما درباره احتمال روی آوردن حماس به مذاکره مستقیم با رژیم صهیونیستی آغاز کنیم. این اظهارات شما با تفسیرهای متعددی همراه شده است. در این باره توضیح می دهید؟

اولا من در سخنانم تاکید کرده بودم که سیاست حماس مبتنی بر عدم مذاکره مستقیم با رژیم صهیونیستی است، اما در عین حال، این مساله از لحاظ شرعی و سیاسی هیچ مشکلی ندارد. تفسیرهای مختلفی که از این حرف های من صورت گرفت، بیشتر روی بخش دوم یعنی بلامانع بودن مذاکره از لحاظ شرعی و سیاسی متمرکز شده بود، اما جنبش حماس نیز با تاکید بر بخش نخست این مساله، اعلام کرد که سیاست این جنبش تغییر نکرده است. من هم اینجا به نوبه خود تاکید می کنم که تاکنون هیچ تغییری در سیاست حماس در قبال مذاکره مستقیم با رژیم صهیونیستی به وجود نیامده است و ما سال هاست به صورت غیرمستقیم با این رژیم مذاکره می کنیم که در برخی موارد نتایج مورد نظر ما برآورده می شود و در برخی موارد، نتایج مطلوبی برای ما به همراه ندارد. جنبش حماس تا این لحظه نیازی به بررسی مذاکره مستقیم حتی در محافل داخلی خود ندیده است. اما این حرف های من پیامی به برخی طرف ها بود که به بهانه های مختلف، فشارها و بی عدالتی های زیادی در حق ما روا می دارند.

در جریان توافق آتش بس با رژیم صهیونیستی مقرر شده بود که برخی مسائل در آینده مورد بحث قرار بگیرد. مذاکرات در این زمینه به کجا رسیده است؟

مذاکرات آتش بس با رژیم صهیونیستی دستور کار و برنامه زمانی مشخصی داشت و در کل می توان هر مساله ای را در این مذاکرات مورد بررسی قرار داد، اما مسائل اصلی مورد بحث، همان خواسته های ملت فلسطین در زمینه تثبیت آتش بس، احداث بندر و فرودگاه و بررسی حوادث پس از تاریخ 6/2 /2014 است. درباره مساله بازگشایی گذرگاه ها و واردات مصالح ساختمانی به غزه نیز توافقات لازم صورت گرفته است و انتظار می رود که این توافقات هرچه سریع تر اجرایی شوند. به نظر می رسد که در کنار سازمان ملل و تشکیلات خودگردان، بخش خصوصی نیز می تواند کمک زیادی به روند فعالیت گذرگاه ها و واردات مصالح ساختمانی از طریق آنها بکند.

پس از جنگ غزه، بار دیگر درگیری ها و کشمکش های سیاسی و رسانه ای میان شما و جنبش فتح از سر گرفته شد که آخرین مورد از آنها اتهام حماس علیه محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین مبنی بر ممانعت وی از لغو محاصره غزه بود و در مقابل، عباس نیز حماس را به لغو مشارکت سیاسی و آشتی ملی تهدید کرد. ازسرگیری این کشمکش ها پس از جنگ غزه و توافق آشتی ملی، سوالاتی را برای افکار عمومی مطرح می کند. از سوی دیگر، شما گفته بودید صد میلیون دلار به خزانه تشکیلات خودگردان فلسطین واریز شده است. آیا شما از تمام اموالی که به دست تشکیلات می رسد، مطلعید؟

این کشمکش ها و حملات، بیشتر یکطرفه بوده است و جنبش حماس حتی در قبال بسیاری از اظهارات محمود عباس یا دیگر رهبران فتح واکنشی هم نشان نداده است. در برخی موارد نیز اتهامات قدیمی علیه حماس تکرار می شود، اما حماس واکنشی نشان نمی دهد، چرا که در مرحله پس از جنگ غزه و پیروزی در آن بیشتر تمرکز خود را روی مسائلی مانند بازسازی خرابی ها و تسکین درد مجروحان و خسارت دیدگان و نشان دادن عظمت و بزرگی ملت فلسطین از طریق همبستگی ملت با مقاومت، که حتی جنگ خانمانسوز رژیم صهیونیستی نیز نتوانست ضربه ای به آن وارد کند، معطوف کرده است.

برخی طرف ها شما را به تشکیل دولت در سایه و تنگ کردن عرصه برای فعالیت دولت وفاق ملی متهم کرده اند و می گویند حماس دولتش را منحل کرده است، اما حاضر به کنار کشیدن از عرصه حاکمیت نیست. واکنش شما به این اتهامات چیست؟

مشکلی که وجود دارد این است که وزرای دولت وفاق ملی، حاضر به تعامل با سرپرستان وزارتخانه ها نیستند و این مساله به پدیده ای رایج در غزه تبدیل شده است و در برخی موارد، وزیر مربوط به جای تعامل با سرپرست وزارتخانه، به دنبال پیدا کردن یک کارمند وابسته به جنبش فتح، حتی در سطوح درجه 3 و 4 است و این کار از لحاظ سیستم اداری، درست و معقول نیست.

توافق نامه وحدت ملی، در اصل توافق میان دو دولت و وزارتخانه های آنها بود و دولت وفاق ملی که قرار شد روی کار بیاید، وظیفه ایجاد وحدت میان این دو دولت و دیگر نهادهای اداری را داشت، نه این که یک وزارتخانه را قانونی اعلام کرده و دیگری را غیرقانونی معرفی کند. وقتی سرپرست یک وزارتخانه به خاطر عدم حضور وزیر دولت وفاق ملی یا عدم تمایل وی به تعامل با خود، مجبور به اداره امور می شود، این به معنای تشکیل دولت در سایه نیست، چرا که دولت اصلی که جنبش های فتح و حماس بر سر تشکیل آن با هم توافق کرده اند، اصلا وجود ندارد و مساله عجیب تر این است که با وجود وقوع جنگ خانمانسوز در غزه که به تخریب 20 درصد از زیرساخت های باریکه غزه منجر شد، نه نخست وزیر و نه هیچ کدام از وزرای دولت وفاق ملی برای عمل به مسئولیت هایشان در غزه حاضر نشدند، چرا که حاضر به تعامل با مسئولان باریکه غزه نیستند و مشکل اساسی نیز همین است.

داستان حقوق کارمندان دولت سابق باریکه غزه به کجا رسید؟

در این باره توافقاتی با برخی وزرای دولت وفاق ملی صورت گرفته بود، به طوری که این دولت گفت وگوهایی را با قطر برای ارسال کمک های مالی به منظور پرداخت حقوق کارمندان باریکه غزه انجام داده بود و در مقابل، دوحه نیز از این دولت خواسته بود پرداخت حقوق کارمندان قدیمی تشکیلات خودگردان را به تاخیر بیندازد تا حقوق هر دو گروه از این کارمندان با هم پرداخت شود. این مساله می توانست نشانگر وحدت جبهه داخلی فلسطین و سیر امور در مسیر مناسب باشد. اما این توافق عملی نشد و جنبش حماس مجبور به پرداخت حقوق معوقه کارمندان غزه شد، چرا که این افراد سال ها به ملت فلسطین خدمت کرده اند و حتی در جنگ اخیر غزه نیز دست از فعالیت نکشیدند، بدون این که حقوقی دریافت کرده باشند. لذا نمی توان این افراد را بلاتکلیف رها کرد.

اما این مساله نمی تواند تشکیلات خودگردان را از احساس مسئولیت در قبال این افراد و درج نام آنها در فهرست کارمندان دولتی معاف کند. وقتی ما دم از عدالت و برابری می زنیم و کمیته های اداری، مالی و حقوقی برای بررسی مشکلات کارمندان تشکیل می دهیم، باید در عمل نیز به مسئولیت هایمان پایبند باشیم. مسئولیت اصلی این کمیته ها رسیدگی به وضع کارمندانی بود که پس از سال 2007 در ادارات و وزارتخانه های باریکه غزه و کرانه باختری جذب شده بودند و جمعیت آنها تقریبا بیش از 40 هزار نفر است. ما تنها خواستار رعایت عدالت در حق کارمندان باریکه غزه و اعطای حقوق برابر با کارمندان کرانه باختری به آنها هستیم.

درباره اقدامات تشکیلات خودگردان فلسطین نیز باید گفت که برخورد گزینشی این تشکیلات در اجرای قانون، به هیچ وجه قابل قبول نیست و ما خواستار رعایت عدالت و برابری میان هر دو منطقه باریکه غزه و کرانه باختری هستیم و بهانه هایی از قبیل شکایت بانک های آمریکایی و ... را که درباره عدم پرداخت حقوق کارمندان مطرح می شود، غیرقابل قبول می دانیم . اکنون ده هزار کارمند غزه ای وجود دارد که حقوقشان را از طریق بانک های رام الله دریافت می کنند و هیچ شکایتی نیز علیه آنها ارائه نشده است. اگر هم برخی طرف ها مدعی هستند که این کارمندان پس از سال 2007 استخدام شده اند، باید گفت که حقوق بیش از 9 هزار کارمندی هم که قبل از سال 2007 جذب شده بودند، قطع شده است و به هر حال هیچ بهانه ای برای نپرداختن حقوق و مزایای اجتماعی این کارمندان وجود ندارد. لذا دو جنبش فتح و حماس باید مشکل پرداخت حقوق کارمندان را نیز از طریق همفکری و همکاری، حل و فصل کنند تا کارمندان هر دو منطقه باریکه غزه و کرانه باختری از حقوق و مزایای کامل بهره مند شوند.

آیا گذرگاه رفح باز شده است یا هنوز بسته است؟

تاکنون هیچ توافقی با طرف مصری درباره گذرگاه رفح صورت نگرفته است. قاهره معتقد است که این گذرگاه، مصری ـ فلسطینی است و در صورتی که این گذرگاه مشمول مفاد توافق نامه مربوط به گذرگاه ها باشد، توافق نامه سال 2005 نمی تواند در آنجا اجرا شود. طرف مصری خواهان تعامل با تشکیلات خودگردان فلسطین است و حاضر به تعامل با دولت باریکه غزه (دولت سابق حماس) نیست. لذا اکنون باید دولت وفاق ملی، فعالیت خود را در نوار غزه آغاز کند تا اداره گذرگاه رفح را نیز در دست گیرد. ما بحث و گفت وگوهای زیادی در این باره انجام داده ایم تا زمینه برای استفاده شهروندان فلسطینی از این گذرگاه فراهم شود، اما هنوز هیچ تغییری در وضع آن ایجاد نشده است.

جنبش حماس پس از سال ها به عضویت کادر رهبری موقت سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف) درآمد. نقش شما در این سازمان چه خواهد بود؟

کادر رهبری موقت ساف، تشکل تازه ای در فلسطین نیست و از سال 2005 موجودیت داشت و با وجود این که مسئولیت احیای ساف و نظارت بر انتخابات در فلسطین را بر عهده دارد، بندرت تشکیل جلسه می دهد. هدف از تاسیس این تشکل، فراهم کردن زمینه بازسازی موسسات ملی و بویژه تدوین برنامه ملی جامع بود و قرار بود که برای پیگیری مسائل مربوط به آینده فلسطینیان در عرصه سیاسی و غیره، تشکیل جلسه دهد تا زمینه اتحاد گروه های فلسطینی در یک سنگر فراهم شود. تنها تحول جدیدی که در کادر رهبری موقت سازمان آزادیبخش به​وجود آمده است، اضافه شدن تعدادی از رهبران گروه های فلسطینی به اعضای قبلی است که این مساله باعث شده است تشکل مذکور به نماینده تمام گروه های فلسطینی تبدیل شود. به نظر من احیای کادر رهبری موقت ساف، مساله فوق العاده مهمی است؛ زیرا این تشکل، سه وظیفه اساسی دارد: بازسازی ساف، نظارت بر آن و پیگیری پرونده های آشتی ملی و به عبارت دیگر نظارت بر مسائل سیاسی آتی فلسطین. در این صورت، هرگونه طرح سیاسی در فلسطین، مورد اجماع طرف های مختلف خواهد بود، اما در صورتی که توافقی در فضای کنونی فلسطین مطرح شود، مورد اجماع تمامی طرف ها نخواهد بود و از همین رو، ناقص خواهد بود. به نظر من اگر این تشکل تشکیل جلسه دهد و مسائل سیاسی را با حضور نمایندگان تمامی گروه ها بررسی کند، توافق بهتری برای اجرای طرح ها صورت خواهد گرفت و هرگونه طرحی با اجماع گروه های فلسطینی مواجه خواهد شد.

نظر شما درباره اخراج برخی رهبران جماعت اخوان المسلمین از قطر چیست؟

واقعیت این است که فشارهایی علیه قطر صورت می گیرد و از آنجا که جماعت اخوان، تفاهماتی با قطر دارد تلاش کرد با خارج کردن رهبران خود از این کشور، مشکلات موجود میان دوحه و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را کاهش دهد، اما این به معنای تغییر سیاست های قطر نیست، زیرا خروج رهبران اخوان از قطر تحت تاثیر فشارهای خارجی و با تفاهم میان دو طرف صورت گرفته است و تشکر رهبران مذکور از قطر بابت میزبانی از آنها در سال های گذشته، بهترین دلیل برای اثبات این مدعاست. بنابراین، خروج این افراد از قطر اقدامی طبیعی و ناشی از شرایط شورای همکاری خلیج فارس بوده است.

آیا قطر خواستار خروج رهبران حماس از خاک خود نیز شده است؟

نه فکر نمی کنم تغییری در رویکرد مقامات قطری در قبال رهبران حماس ایجاد شده باشد و تمام امور مربوط به روابط میان قطر و حماس سیر طبیعی خود را طی می کند.

روابط میان حماس و نظام مصر فراز و نشیب های زیادی داشته است. اکنون این روابط در چه وضعی قرار دارد؟

با تمام توان تلاش می کنیم تعامل مثبتی با نظام مصر داشته باشیم و درها برای برقراری روابط حسنه میان طرفین باز است.

آیا نظام جدید مصر تاکنون هیچ رابطه ای با جنبش حماس برقرار کرده است؟

خیر، بلکه برخی اقدامات قضایی نیز علیه حماس اتخاذ کرده و حتی از راه اندازی جنگ روانی علیه این جنبش نیز دریغ نکرده است. امیدواریم این وضع تغییر کند و روابط دوستانه جای آن را بگیرد؛ زیرا چنین رویکری خسارت های زیادی به هر دو ملت مصری و فلسطینی وارد می کند.

برخی شخصیت های سیاسی و رسانه ای، اتهاماتی را درباره ائتلاف های خارجی حماس با برخی کشورها مانند قطر، ترکیه و ایران مطرح می کنند و مدعی هستند این جنبش، مواضع خود را بر اساس برنامه ها و رویکردهای این کشورها اتخاذ می کند نه مواضع و منافع ملی فلسطینی. نظر شما در این باره چیست؟

ائتلاف میان کشورهای جهان، مساله ای مشروع است که در تمام جهان نمونه هایی از آن به چشم می خورد و ائتلاف های موجود در منطقه خاورمیانه بخشی از آن است. اما حماس در راستای برنامه های هیچ یک از این طرف ها حرکت نمی کند، زیرا این جنبش باید همه این مواضع را با خود همراه کند.

ما با همه طرف های بین المللی رابطه داریم و دوست داریم روابط حسنه ای با همگان داشته باشیم، اما این روابط نباید به قیمت گرایش ما به سمت محور خاصی تمام شود تا ملت فلسطین و جنبشِ خود را از هیچ فرصتی محروم نکنیم. یکی از ائتلاف های موجود در منطقه خاورمیانه ائتلاف «ایران، سوریه و حزب الله» است که برخی طرف ها حماس را نیز جزو آن می دانستند، اما شکل روابط ما با هر کدام از طرف های دیگر فرق داشت و به عنوان مثال در بحران سوریه معتقد بودیم که نظام بشار اسد باید سیاست و رویکرد دیگری در پیش می گرفت. بنابراین، پس از آغاز تحولات سوریه خاک این کشور را ترک کردیم، اما در عین حال مراتب قدردانی و تشکر خود را از حمایت های اسد اعلام کردیم و از این کشور برای میزبانی شایسته و روابط حسنه اش با خود قدردانی کردیم، زیرا دوست نداریم به هیچ کس بدی کنیم.

در مورد رابطه با ایران نیز باید بگویم که این کشور از جمله طرف هایی بود که بارها و طی سالیان متمادی از ما حمایت کرد، به طوری که واقعا هیچ طرف دیگری نمی توانست چنین حمایتی را از ما انجام دهد. حمایت ها و کمک های ایران چه در عرصه تسلیحاتی، چه مالی و چه آموزش نیروها بی نظیر بود و پیروزی های مقاومت در جنگ های متعدد در برابر رژیم صهیونیستی، ثمره و نتیجه همین حمایت های جمهوری اسلامی ایران بود و هیچ کس نمی تواند این لطف و حمایت های ایران را انکار کند، اما با وجود این، ما هرگز مواضع سیاسی خود را بر اساس خواست و اراده طرف دیگر، هر چند قوی باشد، اتخاذ نمی کنیم. ما حتی زمانی که روابط قوی و مستحکمی با ایران، سوریه و حزب الله داشتیم، مناسبات گسترده ای با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و طرف های دیگر داشتیم و این سیاست حماس است، زیرا روابط مان را با درنظر گرفتن منافع ملت فلسطین برقرار می کنیم و حاضر به برقراری روابط با تمام طرف ها بجز رژیم صهیونیستی هستیم.

در سایه اوضاع منطقه ای و فرامنطقه ای موجود، روابط حماس با کشورهای اروپایی در چه وضعی قرار دارد؟

کشورهای اروپایی از زمانی که جنبش حماس دست به عملیات شهادت طلبانه زد، نام این جنبش را در فهرست سازمان های تروریستی قرار داده و برقراری روابط سیاسی با این جنبش را ممنوع اعلام کردند، اما کشورهای دیگر، روابط شفافی با حماس دارند. از سوی دیگر، در کشورهای اروپایی عضو اتحادیه اروپا نیز مسئولان قدیمی، شخصیت های سیاسی و اقتصادی مستقل، سازمان های غیردولتی و برخی نهادهای دیگر می توانند با هر کدام از طرف های فلسطینی و دیگر اعضای فهرست های ممنوعه و حتی سازمان هایی که اتحادیه اروپا نام آنها را در فهرست سازمان های تروریستی قرار داده است، ارتباط برقرار کنند و به عبارت دیگر، جریان های اپوزیسیون، براحتی از این سیاست های رسمی کشورهای اروپایی تخطی می کنند.

آیا حماس قصد بازنگری در اوضاع داخلی خود را دارد؟

ما بتازگی جنگ 51 روزه رژیم صهیونیستی علیه غزه را با پیروزی پشت سر گذاشته ایم و می دانیم که مساله مهم تر از پیروزی در عرصه نظامی، وحدت و همبستگی ملت فلسطین با مقاومت است. واقعیت این است که ما در جریان جنگ اخیر غزه شاهد همبستگی بی سابقه مردم نوار غزه با مقاومت بودیم و البته تردیدی نیست که همه امت، حامی مقاومت هستند. بنابراین، ترجیح می دهم بگویم ما به جای بازنگری در اوضاع داخلی خود، نیازمند بررسی منطقی هستیم. در جریان جنگ به این مسائل پی می بریم که اشتباهات ما کجاست و کجا راه درست را انتخاب کرده ایم؟ آیا می توانیم وجهه خود را بهبود بخشیده و عملکرد خود را ارتقا دهیم؟ همه اینها مسائلی است که بزودی آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد، زیرا مسائلی فوق العاده مهم است. ما قبل از این که به آینده فکر کنیم باید مرحله قبل از جنگ غزه را مورد بررسی قرار دهیم و اولویت های جدید خود را که بی شک محور اساسی آن ملت فلسطین خواهد بود، تعیین کنیم.

نظر شما درباره مهاجرت برخی جوانان و خانواده های غزه ای به خارج چیست؟

فلسطینی ها پس از جنگ لبنان، خاک این کشور را ترک کردند و بعد از جنگ سوریه نیز همین رویکرد را در پیش گرفتند و حتی بعد از جنگ خلیج فارس هم با ترک عراق، همین سیاست را تکرار کردند. بنابراین، مهاجرت های بزرگ، پیامد و نتیجه جنگ هاست، زیرا این جنگ ها باعث تغییر ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می شود. به نظر من فلسطین به همه این فرزندان خود نیاز دارد و با این مهاجرت ها به خارج، حجم زیادی از منابع انسانی مان را از دست می دهیم. ما نه تنها از مهاجرت این افراد به خارج حمایت نمی کنیم، بلکه باید بشدت جلوی چنین پدیده ای را بگیریم. واقعیت این است که بسیاری از این افراد بیش از این که در داخل غزه مشغول به کار باشند، به صورت قاچاقی در بندر عریش مصر فعالیت می کردند.

من نمی دانم چطور یک نفر می تواند از باریکه غزه خارج شده و از طریق دریا راه مهاجرت به خارج را در پیش بگیرد، اما هیچ کس جلوی او را نگیرد؟ درباره بندر عریش نیز باید بگویم که کشتی های متعددی از این بندر حرکت می کند که برخی از آنها فلسطینیان ساکن باریکه غزه را که قبلا به عریش نقل مکان کرده اند، به مقصد کشورهای دیگر انتقال می دهد. ما خواهان تلاش ها و همکاری های گسترده برای مقابله با این پدیده هستیم. در کل، مهاجرت فلسطینیان به مساله فلسطین و آینده فلسطینیان و حتی پایبندی ملت فلسطین به اصول و آرمان های اساسی خود ضربه می زند.

بنابراین، نمی توانیم در برابر افزایش موج مهاجرت فلسطینیان به خارج ساکت بنشینیم؛ اما شکی نیست که راه مقابله با این پدیده، بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.

منبع: جام جم آنلاین

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت