سوژههای تکراری برای حضور نظامی در خاورمیانه / چرا رهبران غربی ناگهان نگران داعش شدند؟ + تصاویر
غربی که در مقابل کودتای نظامی در مصر سکوت میکند، قتل عام و سرکوب گسترده در بحرین را نادیده میگیرد، دست یمن و عربستان را برای نسلکشی شیعیان باز میگذارد و اسرائیل را در مقابل هر اقدام بینالمللی مورد حمایت قرار میدهد با کوچکترین تحرکی در هر کشور مخالف گفتمان آمریکا و یا مستعد به تغییر رویه قطعا از اهرمهایی چون حقوق بشر، اسلام هراسی، ترورریسم و حمله نظامی استفاده میکند.
سرویس سیاسی«فردا»: ائتلافی که امروز بر ضد داعش در عراق تشکیل شده یکی از خندهدارترین تحولات دیپلماتیک در طول تاریخ بشری است. حامیان دیروز یک جریان تروریستی که چندین میلیون دلار برای تجهیز آن هزینه کردهاند امروز در تلاشند تا با یک ائتلاف نظامی دستپرورده خود را نابود کنند.
گلوبال ریسرچ در این باره مینویسد: آنچه امروز در عراق اتفاق میافتد ناشی از استانداردهای دوگانه در مشی رهبران غربی است. در واقع وقتی فیلم سربریدن سه تبعه غرب در رسانههای جمعی منتشر شد زمانی بود که غرب نیاز داشت تا افکار عمومی را علیه داعش تحریک کند و الا این گروه تا پیش از این جنایات بسیار بزرگتری نیز مرتکب شده بود.
چرا رهبران غربی ناگهان نگران داعش شدند؟ چه چیزی در پشت ماجرای جنگ بیپایان در عراق وجود دارد که هر چند وقت یک بار نیروهای نظامی غربی را به حضور در این کشور دعوت میکند؟
خیلیها به فیلم پخش شده از گردن زدن غربیها در عراق تردید دارند. این یک تاکتیک غربی برای زمانی است که نیازمند همراهی افکار عمومی برای یک اقدام غیرمتعارف چون جنگ هستیم. آنچه برای مقابله با داعش بواسطه سربریدن چند تبعه غربی در عراق انجام میشود راه حلی برای مداخله نظامی در سوریه است.
نقش رسانههای جمعی در این موارد دستکاری احساسات مردم است تا از آنچه در آینده اتفاق میافتد امتناع نکنند. مردم در غرب بشدت نمیخواهند تا دوباره فرزندان خود را برای جنگی دیگر به عراق بفرستند اما نمایش سربریدن یکی از هموطن غربی همه چیز را تغییر خواهد داد. این تاکتیک مردم را وادار میکند یا به ترس خود غلبه کنند یا احساسات خود را کنترل نمایند. این تکنیکی است که به جای استدلال مورد استفاده قرار می گیرد و بسیار موفقیت آمیز است.
در جریان حمله به عراق وقتی در شورای امنیت سازمان ملل متحدد، مقامات آمریکایی با نشان دادن چند عکس، کامیون های آتش نشانی را بهعنوان ماشین آلات حمل مواد هستهای به خورد جامعه بینالمللی دادند درست از همین تاکتیک استفاده کردند.
ماجرای مرگ اسامه بنلادن نفر اول سازمان تروریستی القاعده نیز از همین تاکتیک بهره برداری میکرد. مدتها بود که آمریکاییها ادعا میکردند در حال مبارزه با سازمانی به نام القاعده هستند این مبارزه نمایشی نمیتوانست بیپایان باشد چرا که دو سناریوی اصلی را در ذهن افکار عمومی ایجاد میکرد:
اول اینکه آمریکا توان مقابله با یک گروهک تروریستی را ندارد که این موضوع تا حدود هیمنه نظامی و تسلیحاتی آمریکا را در جهان با چالش مواجه می کرد و دوم اینکه اسامه بن لادن فردی برای تامین منافع آمریکا در خاورمیانه بود.
پس از کشته شدن بن لادن مقامات آمریکایی ادعا کردند که جنازه وی را به دریا انداختهاند که این موضوع سوالات زیادی را در افکار عمومی ایجاد کرد بعد از چندی " برکان یاشار" مامور سابق سیا در ترکیه ادعا کرد بن لادن در سال 2006 به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.
روزنامهنگاری، مطبوعات و رسانههای جمعی بهترین ابزار برای انجام یک عمل جراحی بر روی واقعیت و خوراندن آن به مردم هستند. هر چند روند تحولات سوریه و طرفهای درگیری از سل 2011 ثابت باقی ماندهاند اما شیوه برخورد غرب با این بحران بارها بارها تغییر کرده است.
تا قبل از سربریدن سه تبعه غربی در عراق بارها و بارها فیلمهای در رسانهها درخصوص جنایات شورشیان سوری منتشر شده بود اما چرا مقامات غربی واکنشی نسبت به این قبیل جنایات که تعداد و دامنه آنها بسیار وسیع تر از جنایات امروز داعش در عراق بود واکنشی نشان ندادند.
یک دیپلمات غربی یک سال پیش به دیدهبان حقوق بشر میگوید که دیپلماتها از ماموریت کشورهای عضو اتحادیه برای ترانزیت تروریست از طریق آنکارا به سوریه نگران هستند و این یعنی دخالت مستقیم در اوضاع سوریه به نغع تروریستها.
بزرگترین مورد از جنگ روانی رسانههای غربی که توانست تا سالها مداخله نظامی در خاورمیانه را توجیه کند موضوع حوادث 11 سپتامبر است. هرچند هنوز ابهامات بسیار پررنگی درباره این حوادث در افکار عمومی باقی است اما بیش از 10 سال جولان نیروهای غربی در خاورمیانه همچنان ادامه دارد.
دولت آمریکا بعد از چند سال توجیهی برای حضور نظامی در خاورمیانه نداشت لذا فشار افکار عمومی در این کشور و ممانعت دولت عراق از اقامت دائمی نیروهای آمریکایی در قالب پایگاههای نظامی نتوانست تا حضور نظامی را در خاورمیانه تثبیت نماید لذا غربیها با یک شوی تبلیغاتی از کاهش نیروهای خود در خاورمیانه خبر دادند اما طولی نکشید که زمینهسازی بازگشت با سوژه داعش آغاز شد.
امروز رسانهها محور اصلی توجیه منافع غرب در هر کجای جهان هستند و از آنجایی که هیچ رقیب جدی در عرصه رسانهها برای آنها وجود ندارد لذا بازی با افکار عمومی در صدر توجه استراتژیستهای غربی است با وجود آنکه تا چندی پیش تمام مردم جهان بوضوح شاهد حمایت غرب در مقابله با دولت قانونی بشار اسد در سوریه بودند اما ذهن فراموشکار مخاطبان خیلی راحت دروغهای بزرگ را باور میکند.
حتی اگر بپذیریم که کسی در دنیا سناریو مقابله با داعش را مانند حادثه 11 سپتامبر یا ماجرای صدام و بن لادن را باور نکرده است اما بررسی همراهی سران عرب با نقشه های غرب و دور بودن افکار و خواستههای مردم و دولتهای عربی کاملا در سیر تحولات مشهود است.
آمریکا قطعا از حضور نظامی در عراق بدنبال از میان برداشتن داعش نیست چنانکه آمارها نشان میدهد بعد از حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه فعالیتهای تروریستی در خاورمیانه گسترش چشمگیری پیدا کرده است.
شش نکته را نباید در روند تحولات خاورمیانه فراموش کرد:
- آمریکا هرگز از فعالیت در راستای منافع خود و اسرائیل دست نخواهد کشید
- هر فعالیت نظامی با توجیه افکار عمومی همراه است
- در صورت عدم حضور نیروهای نظامی آمریکا تحولاتی چون تغییر در حاکمیت دولتهای متحجر دست نشانده یک امر حتمی است
- غرب همیشه نیازمند یک دشمن فعال و متحجر در خاورمیانه است
- تعادل گفتمانی با محوریت برجسته کردن آمریکا بهعنوان ناجی منطقه و ایجاد رقبای مصنوعی با انقلاب ایران در دستور کار غرب قرار دارد.
- هر ملتی که راه استقلال را در پیش بگیرد قطعا باید خود را برای جنگ طولانی مدت با غرب آماده کند
همه آنچه امروز در خاورمیانه رخ داد ناشی از این موضوع است که آمریکاییها نمیخواهند تا یک جمهوری اسلامی دیگر در منطقه بوجود بیاید و تنها راه حل مقابله با این موضوع لشکرکشی نظامی و جنگ تبلیغاتی و روانی است. بسیاری از کشورهای خاورمیانه اگر به حال خود واگذاشته شوند قطعا از سی سال رودررویی موفقیت آمیز و مستقیم ایران و غرب الگوبرداری میکنند اما سه اهرم اصلی یعنی حکومتهای دست نشانده، جنگ روانی از طریق ایجاد درگیری مذهبی و قومی و حضور نظامی آمریکا موانع ایجاد شده برای تولد کشور اسلامی دیگر در منطقه است.
غربی که در مقابل کودتای نظامی در مصر سکوت میکند، قتل عام و سرکوب گسترده در بحرین را نادیده میگیرد، دست یمن و عربستان را برای نسلکشی شیعیان باز میگذارد و اسرائیل را در مقابل هر اقدام بینالمللی مورد حمایت قرار میدهد با کوچکترین تحرکی در هر کشور مخالف گفتمان آمریکا و یا مستعد به تغییر رویه قطعا از اهرمهایی چون حقوق بشر، اسلام هراسی، ترورریسم و حمله نظامی استفاده میکند.
هر چند مشی تدافعی فعلی غرب نشاندهنده پیروزی گفتمان ملتها بر جنگ روانی غرب است اما باید راهکارهایی جدی برای مقابله با اهرمهای تکراری غرب برای فشار به کشورهای مستقل پیش بینی شود و الا روز به روز شاهد افزایش دخالتهای بی دلیل غرب در خاورمیانه خواهیم بود.
دیدگاه تان را بنویسید