سبک زندگی که رضاخان ترویج داد/ چرا رضاخان سیاست «کشف حجاب» را اعمال کرد؟+ تصاویر

کد خبر: 367901

توسعه اقتصادی الزاماً نیازمند هویت مستقل فرهنگی است. هیچ کشور‌ی بدون داشتن هویت مستقل فرهنگی توسعه پیدا نکرده است. علت هم این است اگر انسان‌ها را از فرهنگ تهی کنید مثل درختی می‌شوند که ریشه‌اش قطع شده باشد.

سبک زندگی که رضاخان ترویج داد/ چرا رضاخان سیاست «کشف حجاب» را اعمال کرد؟+ تصاویر
سرویس سیاسی «فردا»؛ سبک زندگی مفهومی نشات گرفته از سنت، دیانت، باور و نگر‌شهای فرهنگی و ملی است. اما سبک زندگی ایرانی به سبب پاره‌‌ای از تحولات تاریخ معاصر بخصوص در زمان پهلوی دستخوش تغییر و تحولات جدی شده و غالبا به فراموشی سپرده شده است تا جایی که برخی از کارشناسان بیان می دارند که جامعه ایران یک جامعه کوتاه مدت و کلنگی است که توانایی حفظ آثار گذشته را ندارد و یا اینکه آنقدر مدرنیزه برای آن جذاب است که هر چه سریعتر می خواهد آنرا پشت سر گذارده و به یک آینده مدرن برسد. این درحالی است که انسان با توجه به وجه زمان نیز تعریف می شود و این وجه زمان تنها در آینده خلاصه نمی شود بلکه به گذشته و حال نیز تعلق دارد. به این معنا هویت ایرانی از گذشته تا آینده تشکیل شده است. اما در زمینه فراموش شدن سبک زندگی ایرانی اسلامی باید به تحولات تاریخی نیز نگاهی انداخت. بخصوص اگر به تحولات تاریخ معاصر و بویژه دوران پهلوی نگاهی بیندازیم مشاهده می شود که تغییر در سبک زندگی ایرانیان خواسته حکومتی بود و به اصطلاح اصلاحاتی که در دوران پهلوی اول در زمان رضاخان به مردم تحمیل شد، مساله سبک زندگی بسیار مورد توجه قرار داشت. در این باب رضاخان سبک زندگی ایرانی را عامل عقب ماندگی ایران می دانست و از این رو برخی از تغییرات فرهنگی را در بسته اصلاحاتی خود جای داد که یکی از این موارد مهم و ریشه‌ای بحث حجاب بود. موضوع کشف حجاب در دوران پهلوی اول تنها به پوشش ظاهری بانوان منحصر نبود بلکه در این میان سبک زندگی ترویج شد که این باورغلط را به جامعه القا می کرد که برای مدرنیزه شدن باید غربی شد.
محور اصلي اين تحولات، تثبيت نظام مطلقة سياسي، ترويج ناسيوناليسم باستانگرايانة افراطي، با تاكيد بر "يكتايي" نژاد " "آريايي" و همزمان با آن تجددطلبي شيوة اروپايي بود. "اصلاحات" سياسي و اجتماعي آن دوران درراستاي تحقق سياستها بود. تجددطلبي، كه اساس سياست فرهنگي رضاشاه را تشكيل مي‌داد، با پذيرفتن شيوة زندگي اروپايي در ايران، كه كم و بيش از دورة قاجاريه شروع شده بود، همراه بود. به طور كلي اين سياست را در چند مرحله ميتوان بازشناخت: 1. وضع قوانين غيرشرعي و تجديد سازمان عدليه؛ 2. متحدالشكل كردن لباس و رواج پوشاك اروپايي؛ 3. كشف حجاب از بانوان؛ 4. ايجاد سازمان آموزشي به شيوة نوين.
از ويژگيهاي سازمان آموزشي جديد تشكيل فرهنگستان زبان فارسي، تاسيس سازمان پرورش افكار، تعيير تقويم هجري، تشويق روحية ناسيوناليستي در كشور و تجليل افراطي از تمدن باستاني ايران بود. تعيير لباس و رواج كلاه پهلوي، و سپس شاپو، گام ديگري بود كه رضاخان براي ترويج فرهنگ غرب برداشت… كشف حجاب به دليل سيطرة فرهنگ اسلامي به آساني ميسر نمي‌شد. به همين دليل دولت وقت با تشكيل مجامع و كانونهاي مختلف زمينة چنين اقدامي را فراهم كرد…
در خرداد 1314، كانون بانوان تحت نظارت شمس پهلوي تاسيس شد و دختران دانش‌آموز تهراني ضمن شركت در مراسم رسمي جشن پيشاهنگي با لباسهاي ويژه رژه رفتند. در اين ميان، جمعيت نسوان وطنخواه و كانوان بانوان نقش مهمي در اجراي برنامه‌هاي رضاخان ايفا كردند… این موضوع نشان دهنده آن بود که حکومت ایران در زمان رضاخان مساله مدرنیزه و صنعتی شدن غرب را می دید و در آرزوی آن به سر می برد اما حکومت تنها شاخ و برگ زیبای این درخت را مشاهده می کرد و ریشه و دانه‌ای که این درخت از آن رشد کرده را نمی دید. متاسفانه این مساله به نوعی دیگر در «انقلاب سفید» محمدرضا شاه پیگیری شد و تخم این باور غلط در ذهن برخی از افراد کاشته شد که متاسفانه امروز هم هنوز برخی از روشنفکران به آن باور دارند.
این درحالی است که به باور کارشناسان توسعه اقتصادی الزاماً نیازمند هویت مستقل فرهنگی است. هیچ کشور‌ی بدون داشتن هویت مستقل فرهنگی توسعه پیدا نکرده است. علت هم این است اگر انسان‌ها را از فرهنگ تهی کنید مثل درختی می‌شوند که ریشه‌اش قطع شده باشد. این درخت نمی‌تواند روی پا بایستد و ریشه‌ای جدید هم فوراً ایجاد نمی‌شود. پس وجود هویت مستقل فرهنگی برای توسعه اقتصادی لازم است. این باور غلط متاسفانه سبب شده است که در کشورمان بعضا روکشی از توسعه و پرستیژ مدرنیته رسوخ کند.
این مساله را مرحوم دکترحسین عظیمی آرانی که سالها در زمینه توسعه فعالیت کرده بود با مقایسه تطبیقی کشورمان با کشور توسعه یافته ژاپن اینگونه پاسخ گفته است: «بیش از صد سال قبل یک فیلسوف ژاپنی، این سؤال اساسی را برای جامعه‌ی ژاپن آن زمان مطرح می‌کند که به لحاظ فرهنگی آیا باید از غرب تقلید کنیم یا سنت‌های ژاپنی را حفظ کنیم، کدام یک از این دو، ما را به توسعه می‌رساند؟ جوابی که داده بود و ژاپنی‌ها به کار گرفته‌اند، جوابی است که هم آن زمان درست بوده و هم‌اکنون. جواب این است که: نباید مقلد غرب باشیم و همچنین نباید به سنت‌های خودمان بچسبیم. ما باید روح تمدن جدید را در کالبد فرهنگ ژاپنی تزریق کنیم. از دید او این روح تمدن جدید همان مفاهیمی است که مورد اشاره ما نیز هست یعنی علم باوری و انسان باوری، یعنی ما باید به دنبال علم باوری و انسان باوری در فرهنگمان باشیم اگر چیزی را در این راستا باید تغییر داد، تغییر بدهیم و اگر چیزی را نباید تغییر داد، تغییر ندهیم. اگر این کار را بکنیم خواهیم دید که علی‌رغم همه‌ی مشکلات، در مسیر توسعه قرار گرفته‌ایم. "کشور ما ایران، علیرغم سابقه دیرینه در ساختن تمدن بشری و با وجود غنای فرهنگی و اعتقاد به نگرش انسان‌ساز و تمدن‌آفرین اسلامی، به دلایل گوناگون از پیمودن مسیر تمدن سازی جدید عقب مانده است. در نتیجه بر خلاف عصر پرچم‌داری تمدن باستان و نیز برخورداری از پشتوانه غنی فرهنگ اسلامی، متأسفانه اغلب هویت وعزت ملی و مذهبی خود را در پای "بت تقلید جاهلانه" رویه‌های نامربوط تمدن جدید صنعتی، قربانی کرده‌ایم ... این مسئله تا آن حد پیش رفته که حتی در زبان فارسی وقتی از کلمه "نو" سخن به میان می‌آوریم به طور تلویحی مفهوم "خوب" هم به ذهنمان می‌آید و یا وقتی کلمه "قدیمی" را می‌شنویم برای‌مان مفهوم مستهلک شده، بد و از بین رفته برایمان تداعی می‌شود. این نکته نشان می‌دهد که ما تا چه حد در فرآیند گم کردن "خود" پیش رفته‌ایم. به این اعتبار است که اگر چیزی قدیمی است باید دور انداخته شود، اگر چیزی نو است باید کوشید آنرا به دست آورد. این نگرش باعث می‌شود که توان‌های خودمان را فراموش کنیم و به دیگران متکی شویم. تاکید می‌کنم منظور من از بازگشت به خود به این مفهوم نیست که همه چیز گذشته و حال ما عالی است و باید حفظ شود…»
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت