آیا جان کری طرح "وحدت ملی" را مطرح کرد؟
افغانستانی که می رفت برای اولین بار قدرت را به صورت مسالمت آمیز از یک رئیس جمهور به رئیس جمهور بعدی انتقال دهد، در باتلاق مصلحتها افتاد. اگر طرح "دولت وحدت ملی" مطرح نمی شد، قطعا بحران جدی به سراغ سرزمین قبیله ها می آمد. هم اکنون که این مصاحبه را می خوانید، همه آرای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در حال بازشماری است. این روند احتمالا تا دو هفته دیگر نیز ادامه خواهد یافت. محمد جوادی، کارشناس ارشد مسائل افغانستان و پاکستان به جزئیات توافق بین دو نامزد انتخاباتی، واکاوی رفتار آمریکا و همچنین واکنش ایران نسبت به نتایج انتخابات را بررسی کرد. متن این گفتگو به شرح زیر است: جزئیات توافق بین دو نامزد دوره دوم را چگونه می بینید؟ اخباری مبنی بر این درز کرده که نامزد پیروز پس از بازشماری مجدد همه آرا رئیس جمهور می شود و نامزد مغلوب و نامزد دوم رئیس شورای اجرایی افغانستان خواهد بود، شما این جزئیات را چگونه می بینید؟ پس از اینکه بحران انتخاباتی افغانستان به وجود آمد در واقع بن بستی در انتخابات افغانستان و بحث عدم پذیرش اعلام نتایج شورای عالی انتخابات صورت گرفت. توافق هایی که صورت گرفت این بود که کلیه آرای ماخوذه دوباره بازشماری بشود و دوم این که بر تشکیل دولت وحدت ملی توافق صورت گیرد. در همان آغاز اجرای توافقات «محقق» معاون دوم ستاد انتخاباتی «عبدلله» اعلام کرد که نامزدی که بیشترین آرا را برخوردار است، به عنوان رئیس جمهور و نفر بعدی به عنوان رئیس شورای اجرایی یا به عنوان نخست وزیر یا معاون اول انتخاب می شود و کابینه و پست های دیگر هم تقسیم می شود؛ ولی جزئیاتی تاکنون بدست نیامده است. عبدلله در منزل «اشرف غنی» گفتگوهایی داشتند و فردای آن روز هم در منزل عبدلله گفتگوها ادامه پیدا کرد ولی جزئیات بیشتری صورت نگرفت تا اینکه یک اختلافی در شمارش آرا به وجود آمد و موجب شد توقف یک روزه در بررسی مجدد آرا شکل بگیرد. همین امر باعث شد تا تلقی بررسی آرای تقلبی ایجاد شود. با وجود این اختلاف، ناظرین مجددا دعوت شدند و سعی کردند که این ابهامات برطرف شود. در کل اختلافی در مبنای "دولت ملی"، بین طرفین وجود دارد. هر چند که مباحثی که مطرح می شود استنباطی است. به این معنی که دولت وحدت ملی یکسری ویژگی هایی دارد. در واقع همان تبدیل نظام سیاسی "ریاستی" ملی افغانستان به نظام "نخست وزیری" که در آن یک رئیس جمهور و یک نخست وزیر دارد که نخست وزیر تحت نظر مدیریت رئیس جمهور به فعالیت های اجرایی خود می پردازد. راهکار تشکیل دولت وحدت ملی برای خروج از بن بست انتخاباتی هر چند جنجالهای انتخاباتی و اختلاف بین دو تیم انتخاباتی را آرام تر کرد اما چون جزئیات این طرح مشخص نیست چالشهایی را در آینده به وجود خواهد آورد. مهمترین چالش پس از اختلاف در نوع شمارش آرا، این است که یکسری جریانات مثل جنبش وحدت ملی اعلام کردند که ایجاد دولت وحدت ملی یک طرح برابر با "شرکت سهام سیاسی" است. آنها اعلام کردند که ما مخالف چنین طرحی هستیم و اگر قرار است با تعیین شدن رقبای انتخاباتی در دولت آینده گسترش یابد، باید به مخالفان مسلح دولت نیز سهم داد تا زمینه صلح بیشتر فراهم گردد. بحثی که یکی از اعضای این جنبش به نام «فیض محمد» مطرح کرد در واقع به طور غیر مستقیم به این اشاره می کرد که بایستی در طرح تشکیل دولت وحدت ملی همان یارگیری که قبلا کرده بودند، محقق شود. به طور مثال معاون اول را اشرف غنی، یک ژنرال (ژنرال عبدالرشید دوستم) انتخاب کرده بود و در صورت تحقق این طرح ممکن است نقش آنها در دولت آینده کمتر شود و حتی به یک یا دو وزیر کابینه نرسند. اگر تیم انتخاباتی اشرف غنی پیروز می شد شاید سهم سیاسی آنها در ساختار دولت در افغانستان بیشتر می شد. با توجه به اظهارات ضد و نقیضی که بین دو تیم انتخاباتی وجود داشته و هر کدام یه تفسیر خاصی از توافق بین دو نامزد دارند، پیش بینی می شود که یا ائتلافی شکل نگیرد یا اگر شکل بگیرد ائتلاف شکننده ای خواهد بود. نظر شما در مورد این تحلیل چیست؟ معتقد هستم که یا یک حزب می تواند قدرت اجرایی کشور را داشته باشد یا با ائتلاف با احزاب دیگر این توانایی را به دست می آورد. ائتلاف برای زمانی است که دولت تشکیل شود. هم اکنون برای فرار از بن بست طرحی را ارائه دادند که تصور بر این بود که با مشورت «جان کری» این ائتلاف تشکیل شده است. ولی در واقع دو مساله نشان می دهد که اینگونه نبوده است: یکی اینکه «احمد ولی مسعود»، سفیر سابق افغانستان در انگلیس، طرحی به نام طرح "آینده ملی" که نزدیک به طرح دولت وحدت ملی است ارائه داده، که در آن اعلام کرده بود که هر تیم انتخاباتی که به پیروزی برسد نمی تواند به تنهایی اداره کشور را به عهده بگیرد و حتما باید از ظرفیت های دیگر ستادهای انتخاباتی هم استفاده کند. اگر تیم عبدلله برنده می شد مطمئنا بخشی از این بحث ها را نمی توانست نادیده بگیرد. همچنین اگر تیم اشرف غنی هم اگر پیروز می شد نمی توانست کاندیداهای مغلوب دیگر را حذف یا نادیده بگیرد. نکته دوم این است که در قانون اساسی آمده است یا حداقل توافقی موجود است که اگر رئیس جمهور از هر حزبی باشد معاون اول از حزب دیگر باشد. این فرمول در دوره سوم (دوره فعلی) ریاست جمهوری افغانستان کاملا تفاوت داشت. یعنی اشرف غنی معاون اول خود را از ازبک ها انتخاب کرد یا تیم عبدلله درست است که محمد خان معاون اول بود ولی چندان اسم و رسم دار نبود و کمتر مورد قبول پشتون ها بود. به هرحال توافق بر تقسیم دولت و ایجاد طرح وحدت ملی برای فرار از بحران انتخاباتی افغانستان توسط خود افغان ها مطرح شد. همچنان که آقای یونس قانونی هم تاکید کرد که این طرح، طرحی است که قبل از برگزاری انتخابات دوره دوم و حتی در دوره اول که نتایج اولیه انتخابات اعلام شد و عبدلله پیشتاز بود این طرح مورد توجه بود. این توجه به این دلیل بود که هم از ظرفیت های دو طرف استفاده می شد و هم به نوعی از نوع نظامی که در افغانستان وجود دارد، کسی مثل حامد کرزی هم به کلی از صحنه سیاسی حذف نمی شد و به عنوان فردی که آشنا به ساختار سیاسی بوده و تفکر سیاسی دارد در کنار دولت آینده می ماند و کمک می کرد. دلیل دخالت آمریکا و سایر نیروهای بین المللی در روند انتخابات افغانستان را چگونه تفسیر می کنید؟ در حقیقت ما در انتخابات کل کشورهای منطقه هم این دخالت ها را می بینیم. اگر انتخاباتی که نتیجه آن به نفع غربی ها نباشد مطمئنا خواهند گفت که در انتخابات تقلب صورت گرفته است. به طوری که طی سالهای گذشته انتخاباتی که در فلسطین برگزار شد و دولت قانونی «اسماعیل هنیه» را قبول نکردند و در جاهای دیگر مثل عراق، دولت قانونی «نوری مالکی» هم اینگونه بود. در افغانستان هم حقیقتا تفاوتی نداشت که عبدلله پیروز شود یا اشرف غنی. هدف آمریکا این است که قرارداد امنیتی کابل- واشنگتن امضا شود و هردو طرف هم اعلام کردند که با امضا این قرارداد موافق هستند. دلیل اینکه که آمریکا در نهایت با ریاست جمهوری عبدلله موافقت نکرد روابط نزدیک او با ایران و نزدیکی با جهادی ها در داخل افغانستان بوده است. دلیل دوم عدم حمایت آمریکا از عبدالله، هم احتمال به مشکل برخوردن واشنگتن با طالبان بود. با پیروزی اشرف غنی به نوعی هم قضیه مذاکرات با طالبان به یک سرانجامی می رسید و هم توافق امنیتی کابل- واشنگتن امضا می شد. پس با این تحلیل، اگر اشرف غنی پیروز نهایی انتخابات باشد، بحث صلح با طالبان محقق خواهد شد؟ اشرف غنی به لحاظ قبیله ای از کوچی های طالبانی است و به شدت معتقد است که گروه های طالبانی را بایستی در ساختار قدرت شریک کرد. او معتقد است که طالبان آن بخشی از جامعه افغانستان است که می توان در ساختار قدرت شریکشان کرد. او جزو اولین نظریه پردازان صلح با طالبان بود. در زمانی که امارت اسلامی طالبان در افغانستان تشکیل شد و در 1996 میلادی روی کار بودند، اشرف غنی در حمایت از حکومت طالبان نظریه پردازی می کرد. نوع رفتار جمهوری اسلامی ایران را چگونه پیش بینی می کنید؟ آیا سیاست های فعلی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان ادامه پیدا خواهد کرد و یا به نسبت تغییراتی که در افغانستان رخ داده احتمال تغییرات در رفتار ایران هم هست. آیا توصیه می کنید که تغییری در سیاست ها صورت بگیرد و اگر موافق این تغییرات هستید بفرمایید که بایسته های این تغییرات را چگونه می بینید؟ بنده دو مولفه اساسی در مورد نوع رفتار جمهوری اسلامی ایران در قبال افغانستان عرض می کنم. اول اینکه جمهوری اسلامی ایران همیشه از ایجاد امنیت و صلح و آرامش در افغانستان نفع می برد و خواهان یک دولت مرکزی قوی در افغانستان است. هرچقدر که در افغانستان آرامش باشد، بحث مواد مخدر و ترویج ناامنی ها، مهاجرت افغان ها به ایران و مسائلی از این قبیل کم می شود. از طرفی، این مسئله به گسترش و بهبود روابط اقتصادی کمک می کند و این یکی از مهمترین مولفه هایی است که جمهوری اسلامی ایران خواستار آن است. مولفه دوم این است که جمهوری اسلامی ایران همواره بر این تاکید کرده که در راهکار سیاسی افغانستان یک قوم و یک جریان به دلیل ویژگی های خاص قومی و جمعیتی که افغانستان دارد نمی تواند در ساختار سیاسی این کشور حاکم باشد. لذا، حتما می بایستی که تمام گروه ها و جریانات به تناسب جمعیت و جایگاهی که دارند شکل مشخصی در ساختار تشکیل دولت داشته باشند. جمهوری اسلامی ایران از طرح وحدت ملی در افغانستان دفاع و استقبال می کند و وزارت خارجه نیز بیانیه ای در این رابطه، ایراد کرد. ما هم در واقع باید به سمتی برویم که در خصوص هر نوع رفتاری که موجب ایجاد امنیت شود و تمام جریانات در ساختار قدرت تعیین شود حرکت کنیم و به همین جهت هم برای جمهوری اسلامی ایران تفاوتی نداشت که اشرف غنی پیروز شود یا عبدالله. همین که روند انتخابات و حضور پرشور مردم افغانستان در پای صندوق های رای و به نوعی در تعیین سرنوشت خود (علی رغم مشکلات موجود و بحث تقلب) وجود داشت کافی است. با اینکه تحلیل گران اعلام کردند که مصلحتها رئیس جمهور را تعیین می کنند، به هرحال این یک تغییر عمده ای در ساختار سیاسی و اجتماعی افغانستان به وجود آورد. مهمترین مشکل در نهاد انتخاباتی است که بایستی در آن قانون انتخابات، مشکلات و نواقصی که وجود دارد رفع شود. جمهوری اسلامی ایران از دموکراسی، امنیت و توسعه در افغانستان استقبال می کند و خواهان این است که تمام گروه های سیاسی در ساختار این کشور سهیم شوند. اینکه جمهوری اسلامی ایران در افغانستان و دولت آینده دخالتی داشته باشد یا تغییر سیاستی داشته باشد اینگونه نیست. سیاست های کلی ما تغییری نکرده است. زمانی که حامد کرزی رئیس جمهور بود ما از ایشان حمایت می کردیم. هم اکنون هم اگر انتخاب مردم باشد و خود دولت به یک به توافقی برسند که عبدلله رئیس جمهور باشد یا اشرف غنی و یا حتی هر توافقی که در داخل افغانستان شکل گیرد برای ایران قابل احترام است. یعنی به همین منوال قبلی که سیاست های ایران در قبال افغانستان ادامه داشت در دوره پسا انتخاباتی هم پیش بینی می کنید که همین روند ادامه پیدا کند؟ ما خواهان توسعه روابط اقتصادی- سیاسی با افغانستان هستیم و همچنین اینکه افغانستان به یک کشور امن و دموکراتیک تبدیل شود. خروج نیروهای خارجی از افغانستان یکی از مهمترین ملاحظات جمهوری اسلامی ایران است. ما معتقد به همگرایی منطقه ای در حل بحران هایی نظیر افغانستان و کشورهای دیگر هستیم. ما روند فعلی در قبال افغانستان را ادامه خواهیم داد. منبع: مشرق
دیدگاه تان را بنویسید