سرویس سیاسی «فردا»؛ اصلاح طلبان در رویکرد جدید خود سعی دارند در فضای سیاسی کشور حضور فعال داشته باشند و از تجربیات گذشته درس بگیرند و دیگر خود را به ورطه اضمحلال نکشانند. در این میان طیفی از این جریان سیاسی که نزدیک به دولت است سعی کرده است با نگاهی به گذشته این موارد را در ساختار سیاسی این جناح تصحیح و درواقع این جناح را از این موارد تطهیر کند.
یکی از مباحثی که این چند روزه نسبت به آن تغییراتی ایجاد شده است، بازگشت این جریان سیاسی از شعار اسرائیلی «نه غزه، نه لبنان ،جانم فدای ایران است» که البته از سوی مردم در روز قدس با شعار «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران» پاسخ داده شد. اینکه چطور در آن زمان با توجه به فجایعی که رژیم صهیونیستی درغزه رقم زده بود برخی تمام روحیات و عواطف انسانی را زیر پا گذاشتند و این شعار را سر دادند خود سئوال مهمی است اما آنچه مشخص است کانون و بنیان اینگونه شعارهاست که بایستی بدان رسیدگی شود و در مورد آن ریشه یابی صورت گیرد. عقب نشینی اصلاح طلبان - که البته عموما جنبه سیاسی دارد - و
اعلام مرزبندی با شعار نه غزه نه لبنان موضوع قابل توجه و مثبتی است اما این مواضع زمانی از سوی این جریان اتخاذ می شود که حنای این افراد دیگر برای جامعه رنگی ندارد جامعه ایران در مقابل چنین افراط گری هایی به خوبی واکنش نشان می دهد. عقب نشینی دیرهنگام مدعیان اصلاحات در شرایطی رقم خورده است که حتی در کشورهای مختلف شاهد موضع گیری مستقیم مردم در قبال جنایات اخیر در شجاعیه و مناطق مختلف غزه هستیم و در داخل کشور نیز غبارهای فتنه کنار رفته است و فضای شفافی را در این زمینه شاهد هستیم. از این جهت این عقب نشینی به نوعی فرار رو به جلو برای فرار از شماتت داخلی در مقابل مواضع دیروز و عدم پاسخگویی به این شرارتهاست. این ماله کشی سیاسی در شرایطی رقم میخورد که شرایط سیاسی جهان به خوبی روشن و واضح است و فضای داخلی نیز دور از غبارها و مسمویت پراکنیهای دوران اغتشاشات است. اما اینک که شهر از آلودگی در آمده همراهان معاویه بر یزید لعنت می فرستند! اتخاذ اینطور مواضع بیش از اینکه به توبه از گذشته و گرفتن ره صواب بماند به رفتار کسانی شبیه است که یک روز شریک دزدند و یک روز رفیق قافله. عناصر اصلاحات در این زمینه بدون پاسخ به گذشته
و در یک موضع دیر هنگام در شرایطی که خود را نزدیک به قدرت حس میکنند این مواضع را اتخاذ می کنند این در شرایطی است که موضع صواب در این زمینه این است که مدعیان اصلاحات در جریان خود نگاه اصلاح گرایانه داشته باشند و تحلیل کنند که چرا در جریان آنها چنین شعار انحرافی ای نضج گرفت و نسبت به آن موضع شفاف بگیرند. آنان که با ریشه این شعار به خوبی آشنا هستند می دانند که طرح این چنین شعارهایی نه از سوی ملت ایران بلکه از سوی جریانی صورت گرفت که رابطه خاصی با غرب برای تامین منافعشان در کشورمان دارد و درواقع این شعار پیامی از تهران به تلآویو برای اعلام آمادگی برای پیاده سازی اهداف غرب در داخل ایران بود و برملا کننده این مطلب است که این جریان با محور مقاومت که همواره در مقابل زیادهخواهیهای غرب در منطقه و در مقابل تروریستهای تکفیری ایستاده است معاند است. گو اینکه جریان تجدید نظر طلب در آن دوران با بیان اینکه ایران خود محتاج به منابع خود است و نباید به محور مقاومت کمک کند این شعار عوام فریبانه را سر دادند تا فضا را در داخل ایران بر محور مقاومت تنگ کنند و به زعم خود محور مقاومت را از داخل ایران خلع سلاح کنند. اما به هر
جهت همانگونه که رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان گفتند: «شعارهای ضد امریکایی و ضد غربی و ضد استکباری که در کشور شنیده می شود ناظر به حقیقت و واقعیت وجودی امریکاست اما برخی به غلط تصور می کنند که این شعارها، کاری تعصب آمیز و بدون منطق فکری است.» ایشان تاکید کرده اند: «همانگونه که بیان شد هدف اساسی دشمن، ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی ماست چرا که اگر یک نظام محاسباتی دچار اختلال شود حتی با داده های صحیح، خروجیهای غلط می دهد و تجربه ها نیز به درد او نمی خورد. نگاه ضد امریکایی و ضدغربی در ایران، یک نگاه عقلانی و متکی بر تجربه و محاسبه صحیح است.» منطق و عقلانیتی که بعد از کنار رفتن غبارها و آلودگیها خود را به خوبی نمایان ساخت و روسیاهی بر زغال ماند.
دیدگاه تان را بنویسید