تحلیلی درباره مذاکرات وین۶
سعید زیباکلام عضو هیئت علکمی دانشگاه تهران طی یادداشتی به بررسی ششمین دوره مذاکرات وین پرداخته است که مشروح آن را در زیر میخوایند:
حسبنا الله و نعم الوکیل
فضای حاکم بر مذاکرات را میتوان از منظرهای مختلف نگریست. چنانچه از منظر منافع ملی و مصالح انقلاب بنگریم در این صورت دو فضا یا عرصه مهمتر بهنظر میآیند. فضایی که هیئت مذاکرهکنندۀ ایرانی خود را در آن میبیند و در آن تنفس و تلاش میکند. و فضایی که هیئت مذاکرهکنندۀ آمریکایی و متحدان اروپاییشان آن را موافق منافع ملیشان و تداوم و بسط سیطرهشان ساختهاند و میخواهند کماکان آن را مستحکمتر کنند. فضایی که هیئت ایرانی خود را در آن میبیند و مییابد فضایی است که دولت عمدتاً با اظهارات خود ظرف یکسال گذشته آن را تنیده و ساخته است. ارکان اساسی این فضا عبارتند از:
1. تحریمها کمر اقتصاد و چرخۀ صنعت و معیشت را خم و بلکه شکسته است.
2. این خمیدگی و رکود اقتصادی و معیشتی، نه با اقتصاد مقاومتی رفع و دفع میشود و نه با سالمسازی محیط کار و کارآفرینی و تولید و تجارت از دست چپاولگران نورچشمی و غارتگران وابسته یا پیوسته به دربار جدید ایران.
3. تنها راه حل خروج از نظام فشل اقتصادی و مالی، رفع نظام تحریمهاست.
4. در نتیجه، کلید رفع نظام تحریمها نه در صرف مذاکرات، که در مذاکراتی نهفته است که در مجموع آمریکا، به عنوان عمود خیمه تحریمها، ایران را دیگر نه یک قدرت مستقل تأثیرگذار در بسیاری از عرصههای سیاسی بینالمللی، که کشوری در مجموع سربهراهشده ببیند، کشوری که حاضر است زینپس در چهارچوب نظام و معادلات استکباری آمریکا ایفای نقش کند.
5. با توافقنامۀ ژنو، سعی کردیم برای رفع نگرانیهای آمریکا و اروپا، و جلب رضایت آمریکاییان از ایران، حداکثر آنچه مدّ نظر آنها بود را انجام دهیم: از نابودکردن اورانیوم 20٪ غنیشده تا اضمحلال دستگاههای 20٪ غنیسازی تا توقف تولید سانتریفیوژها و چرخندههای نسل جدید تا تعطیل بیش از ده هزار سانتریفیوژ تا توقف بکارگیری سانتریفیوژهای نسل پیشرفته بعدی تا منجمدکردن کامل رآکتور آب سنگین اراک تا بازرسیهای روزانه و سرزده تا فراهمکردن آدرس و مقیاس تمام معادن و کارخانهها و کارگاههای مربوط به هر نوع مواد و قطعه، همه را در کمال صداقت و با حسن نیت تمام انجام دادیم.
6. خطوط قرمزی است که از جانب رهبر انقلاب اعلام شده است.
7. جریان انتقادی عمدتاً دانشگاهیـمردمی است که در هفت ماهۀ گذشته انتقادات دقیق و ویرانگری را در عرصۀ دانشگاه و برخی مساجد و مدارس حوزوی مطرح کرده است. این هفت مؤلفهای است که مجموعاً فضای هیئت ایرانی را میسازد.
و اما فضایی که آمریکاییان در آن بسر میبرند، میاندیشند و مذاکره میکنند. این فضا هم اجزایی دارد. مهمترین آنها عبارتند از: اول، تحریمهایی که طراحی کرده بودیم و توانستیم همراهی کشورهای اروپایی و برخی کشورهای عمدۀ اقتصادی همچون چین را فراهم کنیم بالاخره تأثیرات مطلوب خود را بر اقتصاد ایران گذاشته است و همین است آنچه باعث شده ایرانیان اینچنین مصرّانه پای میز مذاکره بیایند و زانو بزنند.
دوم، به یمن و برکت تحریمها و نیز زمینهسازیها و فضاسازیهای سرشار از افترا و بدبینی و انحرافبینی دربار جدید ایران، دولتی سر کار آمده که بهنظر میرسد مصمّم است تغییراتی تاریخی صورت بخشد، تغییراتی از جنس تغییرات گورباچفیـیلتسینی در اواخر حکومت شوروی سوسیالیستی.
سوم، دولتی سر کار آمده که سرلوحۀ شعارها و وعدههایش به ملت ایران، از پیش از انتخابات تا به امروز، رفع تحریمها به عنوان عمدهترین غل و زنجیر افتصاد و معیشت مردم ایران بوده است.
چهارم، دولتی که دقیقاً به خاطر همین شعار رفع تحریمها و این دعوی که ما، برخلاف دولت پیشین، با اعتدال و عقلانیت نظام تحریمها را فرو خواهیم ریخت و ویرانه را گلستان خواهیم کرد و با کشورهای غربی و بهویژه آمریکای موفقِ پیشگامِ پیشرفته تنشزدایی خواهیم کرد، خود را در مخمصۀ فوقالعادهای انداخته است.
اینک با توجه به این فضاهایی که هر یک از دو طرف اصلی مذاکره خود را در آن میبینند دربارۀ فرجام مذاکرات جاری بر سر توافق جامع نهایی چه میتوان گفت؟ چنانچه خطوط قرمز ایران، منجمله دست کم 190000 سو، ادامۀ بیکموکاست برنامۀ تحقیق و توسعۀ هستهای، و عدم تغییر ماهیت رآکتور آب سنگین اراک به دقت لحاظ شود و از طرف دیگر خواستههای آمریکاییان و فضایی که در آن به سر میبرند به درستی دیده شود امکان نیل به توافق محال است.
همانطور که آمریکاییها بارها گفتهاند یک پیچ و مهرۀ تأسیسات هستهای ایران هم زیاد است. سهل است، آنها در این مرحله، به چیزی بیشتر از تأسیساتی نمایشی، آن هم برای ارضای غرور ایرانیان، رضایت نخواهند داد. اما از این طرف، آمریکاییان رفتار شگفتانگیز دیپلماتهای تاریخساز دولت اعتدال را هم در ژنو تجربه کردهاند و دیدهاند چگونه بیسروصدا قسمت اعظم دستاوردهای هستهای ایران در دولتهای نهم و دهم را ویران کردند و آن را هم به نام دستاورد مشعشع در شیپور نواختند و اکثر رجال سیاسی و رسانهای هم یا پایکوبی و شادمانی کردند و یا مهر سکوت بر لب کوبیدند. نیز، آمریکاییان هم در جلسات مذاکرات پشت درهای بستۀ ششماهۀ اخیر دیده و شنیده و فهمیدهاند و هم در فضای رسانهای ملی ایران و بینالمللی میبینند و میشنوند که عقلانیت دولت ایران، موفقیت دولت ایران، و حتی نیز سرنوشت آتی دولت ایران تماماً معطوف و گرهخورده به انعقاد توافقنامه نهایی است.
آمریکاییان این قبیل اظهارات رئیسجمهور ایران را مو به مو رصد میکنند که توافقنامۀ ژنو را دستاورد بزرگ نامید و سحرگهان رهبر و ملت و مملکت را جارِ جشن و شادمانی زد که چه خفتهاید که "تمام حقوق ایران از جمله حق غنیسازی در آن به رسمیت شناخته شده است"(20/9/92)، که "توافق ژنو … یعنی تسلیمشدن قدرتهای بزرگ در برابر ملت بزرگ ایران"(24/10/92)، که "توافق ژنو … یعنی شکستن سد تحریم …"(24/10/92)، که "امروز تحریمها علیه ایران شکسته شده است"(7/11/92). آمریکاییان و متحدان اروپاییشان با تمام وجود اضطراب و دلواپسی عمیق و آشکار هیئت ایرانی را در عدم نیل به توافق نهایی حس میکنند. آمریکاییان و متحدانشان به درستی میبینند که نفس انعقاد توافقنامۀ نهایی برای هیئت ایرانی و دولت ایران موضوعیت حیاتی دارد. در نگاه امریکاییان، برای آنها چندان مهم نیست که چنین توافقنامهای چقدر منافع ملی و مصالح و آرمانهای انقلاب را تأمین میکند. کاستیها و لودادنها را در نهایت میتوان به مدد ارکسترسمفونی رسانههای غربزدۀ رو به قبلۀ آمریکا، رسانۀ ملی، و سکوت و همراهی مجلس شورا و بهویژه هیئت رئیسۀ آن با بوق و کرنا جبران یا توجیه کرد و ملت ایران را خام و خواب، و گرنه خفه کرد.
اگر بخواهیم اوضاع را در این روزهای پایانی ششماهۀ اول گزیدهتر ببینیم، بهنظر میرسد:
1. اگرچه هیئت ایرانی ترجیح میدهد خطوط قرمز تعیینشدۀ را بیکموکاست رعایت کند و در نتیجه، از اعتراضات و انتقادات جریان بیدار و هشیار جبهۀ انقلاب مصون بماند، لیکن آنچه مصمّم بر آن است اینکه نباید توافقنامۀ جامع نهایی با هر کیفیتی منتفی شود.
2. آمریکاییان اما، فضای خودساختۀ دولت ایران و هیئت ایرانی را به خوبی درک میکنند. و در نتیجه، تلاش میکنند بر مبنا و راستای توافقنامۀ رسوای ژنو، برنامۀ هستهای ایران را هر چه بیشتر نحیف و عقیم ساخته، زمینۀ تحدید عرصههای دیگر ـــ از جمله توانمندی موشکی ایران ـــ را فراهم کنند. آمریکاییان این را هم به خوبی فهم میکنند که این دولت و این دیپلماسی فرصتی طلایی است برای رسیدن به هر چه بیشترِ آرزوهای رویهمرفته ناکامشدۀ سیوپنج سالۀ خود در جهت انقیاد و مهار هر چه بیشتر ایران در همۀ عرصهها. در نتیجه، نمیگذارند این فرصت بینظیر، بدون توفیقات هر چه بیشتر تلف شود. بنابراین، آنها هم قطعاً مصرّ بر انعقاد توافقنامۀ نهایی هستند لیکن با خطوط قرمز ایران مواجهند. خطوط قرمزی که اگر در اختیار هیئت ایرانی و یا دولت ایران میبود در همان هفتههای اول مذاکرات تبدیل به فرش قرمز برای افرنگیان میشد.
3. آیا از آمریکاییان بعید است که کمی مواضع خود را علناً تعدیل کنند و در عوض دولت ایران عملاً چند برابر آن را جبران کند؟
الف) آیا راهاندازینکردن بیش از ده هزار سانتریفیوژ از سوی سازمان انرژی اتمی را پیش از نهاییشدن توافقنامۀ ژنو فراموش کردهایم؟
ب) آیا برای امر فوق و مواردی دیگر، سازمان انرژی اتمی برخی از مدیران متعهد و همکار امثال شهید مصطفی احمدی روشن را برکنار و یا جابجایی سازمانی نکرد؟
ج) آیا عقلانیت سیاسی روانیـرسانهای برخی مسئولان را فراموش کردهایم که پس از انعقاد توافقنامۀ ژنو تصریح و تأکید کردند که ما اورانیوم 20٪ غنیشده اساساً نیاز نداریم؟
د) آیا ترفند تهعدات شفاهی بسیار مهم اعلامنشدۀ ژنو (همان مطالب توافقشدۀ غیرمکتوب) را فراموش کردهایم؟
ه) آیا ماجرای توافقات مهم بر سر مبلغ قابل بازگشت از داراییهای مسدودشدۀ ایران در بانکهای خارجی و نیز نحوۀ بازگشت آن را فراموش کردهایم؟
و) آیا خود بازگشت اقساطی کمتر از 5٪ دارایی مسدودشده را فراموش کردهایم؟
4. آیا بهراستی امکان ندارد بر سر موارد مهمی نظیر برداشتن تحریمها، تعداد سانتریفیوژها، میزان فعالیتهای غنیسازی، سطح غنیسازی، محل غنیسازی، محل ذخیرهسازی اورانیوم غنیشده، چگونگی بازگشت حدود یکصد و بیست میلیارد دلار داراییهای مسدودشدۀ ایران، و موارد عدیدۀ دیگر، توافقاتی شفاهی همچون ماجرای ژنو، این بار بسیار مفصلتر، انجام شود؟
5. آیا امکان ندارد دولت با فعالکردن عقلانیت رسانهای خود، آن تعدیل کممحتوا و کماثر آمریکاییان را چنان بزرگنمایی کند که زمینه برای یک جشن ملی بزرگ و فراگیر فراهم شود؟ آیا با توجه به هماهنگی هیئت رئیسه مجلس و رسانۀ ملی با دولت، و سیطرۀ برخی جراید دربار زر و زور و تزویر، جا ندارد از هماکنون خود را برای یکی دیگر از آن جشنهای تاریخی متعدد و سابقهدار تاریخ ایران آماده کنیم؟
6. آیا امکان ندارد همزمان با اوج شور و شادمانی و غلیان احساسات و عواطف مرسوم ما ایرانیان، دولت چند برابر کوتاهآمدن آمریکاییان را، مطابق با توافقات شفاهی، بیجار و جنجال جبران کند؟
7. آیا امکان ندارد چنین عمارتی از دل بنیان و شالودهای که خود به دست خود افکندهایم بیرون آید؟
8. آیا ملت ایران میخواهد در این تاریخسازی دولت، همان استحالۀ تدریجی اما پرشیب انقلاب، شریک و همراه شود؟
۩۩۩ بارخدایا! تو شاهد باش در این ایام و لیالی قدر، آنچه مصلحت وطنم و انقلاب اسلامی دیدم با قلبم نوشتم، و حرمت امر به معروف و نهی از منکر را به قدر بضاعت ناچیزم نگهداشتم.
"قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا هو مولانا و علی الله فلیتوکل المؤمنون"(سورۀ مبارکۀ توبه: 51). سعید زیباکلام 25/4/93 19 ماه مبارک رمضان
منبع: تسنیم
دیدگاه تان را بنویسید