سرویس سیاسی «فردا»؛ روابط روسیه و اوکراین در شش ماه گذشته به تحولات گسترده ای همراه بوده است. در این راستا با توجه به تحولات جدید در اوکراین و برگزاری انتخابات برای بررسی بیشتر رویکرد روسیه گفتگویی با فرهاد کلینی کارشناس ارشد مسائل استراتژیک داشته ایم.
با توجه به بحران اوکراین و همچنین نگاهی که روسیه بر این مسأله داشته اگر بخواهیم نگاه مقایسهای داشته باشیم در دو ماه گذشته و هفتههای اخیر نگاه روسیه به بحران اوکراین و تعاملش با اروپا و اتحادیه امریکا دچار چه تغییر و تحولی شده است؟ آیا چنین تغییر و تحولی وجود داشته است؟ روسیه در تغییر ابتدایی جابه جایی دولت در اوکراین وضعیت خاص و فرو رفتهای را احساس کرد. نیاز داشت که بتواند پاسخ مناسبی را حداقل بعنوان یک قدرت منطقهای از خود نشان بدهد. روسیه پیرامون اول خود را بعنوان حاشیه نزدیک و حاشیه امن در حوزه نفوذ خود تعریف کرده بود وقوع تغییر بازی در اوکراین از لحاظ نوع و وضعیت متفاوتی را افرید که منجر به تغییر قاعده بازی شد. پیش از اینکه ما بخواهیم بر اساس نفوذ امنیتی و سیاسی قضاوت بکنیم، روسیه
مجبور بود یک تصمیم نه تاکتیکی بلکه استراتژیک بگیرد. همچنین با توجه به نگاهی که موضوع انرژی و رهبری انرژی داشت روسیه در این چارچوب جدا از بحث نفوذ سیاسی بحث مدیریت انرژی را مد نظر قرار داد. اگر بخواهیم به گذشته برگردیم و گذشته را جمع بندی کوچکی داشته باشیم همه چیز از بحث موضوع چگونگی امضاء قرارداد گمرکی شروع شد. حوزه دیگر بحث این بود که بالأخره اتفاقی که در آن داشت شکل میگرفت یقینا جهت گیریهای اوکراین را در مراحل بعدی متأثر میکرد. در واقع بحث پیوستگی هر چه بیشتر به اردوگاه غرب پدیدار میگشت . از سوی دیگر ناتو در رومانی و در لهستان موقعیتهای خود را در گذشته به وجود آورده بود و قبل از آن هم نشان داده بود که به راحتی می تواند بالکان را هم از دست روسیه در بیاورد. موضوع و جایگاه ژئوپلوتیک اوکراین به گونهای است که روسیه عملا بدون اوکراین در سی آی اس خیلی معنا و مفهوم بزرگی ندارد و حالا با توجه به اتفاقاتی که در گذشته اوکراین رخ داد یک برش استراتژیکی اتفاق می افتاد. جدا از این موضوع روسیه اگر به واکنش از خود نشان نمیداد تقریبا دریای سیاه را هم از دست میداد چون بحث موضوع اوکراین صرفا معطوف به مدیریتی
سرزمینی نبود بلکه مدیریت آبها هم اینجا مطرح بود . بیاد داشته باشیم که روسیه در مدیترانه درطی ۲۰ سال اخیر موقعیتش کاهش پیدا کرده بود فقط به نقطه اتکاء بندر طرطوس در سوریه رسیده بود. در شرایط جدید هم بعد از تحولات گرجستان عملا روسیه اضلاع دریاچه سیاه را از دست داد به همین خاطر روسیه در ابتدای کار مسیر حرکت خود را معطوف به الحاق کریمه گرفت و سعی کرد که کریمه را زمینه ژئوپلوتیک جدید خود وارد کند. در گام دوم با توجه به نقشی که روس تبار ها در مناطق شرقی داشتند میبینیم که روسیه تلاش کرد تا از یک شکست یک پیروزی بسازد یا حدأقل نشان بدهد که قدرت منطقهایش قابل معامله نیست. بعد از این مرحله که بصورت نیم تمام در حال اجرا است. وارد گام پاسخ به تهدیدات متقابل دیپلماتیک شد و شدت مواضع روسیه با غرب بالا گرفت در مرحله سوم عملا گام های تهدید مسیر وقیمت انرژی نیز از اهمیت دیگری برخوردار شد. اگر بخواهیم به رویکرد روسیه در هفته اخیر به ویژه بعد از برگزاری انتخابات در اوکراین بنگریم نگاهی که روسیه به مسأله( با توجه به دیدارهایی که انجام میدهند با غرب و همچنین رهبران اوکراینی) چیست؟ اکنون در مرحله چهارم قرار داریم . فاز چانه
زنی محدود و مدیریت مهار بحران مطرح شده است .نمیتوان گفت که غرب اعتماد کافی به سیاست جدید روسیه دارد. ما موضع گیری وزیر دفاع آلمان را در روزهای اخیر مبنی بر اینکه روسیه فقط در حال تغییر تاکتیک است و هنوز تغییر جدی مشاهده نمیشود را دیدیم. در ابعاد دیپلماتیک تماسهای چند جانبهای شکل گرفته و تلاش میشود که به هر حال بحران اوکراین مدیریت بشود ولی اینکه چقدر این رویکرد منجر به نتیجه گردد روشن و شفاف نیست آیا دولت جدید کی اف یک دولت ائتلافی را مد نظر قرار خواهد داد؟ ایا کریمه را برای همیشه فراموش خواهد کرد؟ این سوالات قابل توجه است. با این حال رییس جمهور جدید اوکراین صریحا اعلام میکند که کریمه در گذشته متعلق به اوکراین بوده و هست و خواهد بود. این آدرس بیانگر این نیست که شاخص های تشنج کاملا فروکش کرده است و یعنی تنش میتواند بلافاصله در شرایط دیگری مجددا فوران کند و مجددا از یک شتاب جدیدی برخوردار شود. با توجه به عدم حضور جدی روسیه در مناطق شرقی اوکراین و به نوعی سرکوب مخالفان جدایی طلبان در این مناطق توسط دولت اوکراین آیا می شود گفت دولت روسیه و مسکو در قبال موضوع اولیه موضع گیری کوتاه آمده است یا نه؟
میشود گفت که روسها تقریبا یک بازی قاطعانهای را شروع کردهاند و سعی کردهاند که نشان دهند که مواضعشان به هیچ عنوان قابل تغییر نیست. البته در درون روسیه به نظر میرسد نگاه واحد وجود ندارد؛ یعنی یک نگاه اقتصادی پیرامون بحث موضوع قدرت روسیه وجود دارد. بخشهای اقتصادی روسیه با توجه به پیوستگی های جدیدی که به مراکز غربی و شرکت های غربی و دولت های غربی پیدا کردند احساس میکنند که ممکن در کوتاه مدت روسیه دچار وضعیت بغرنجی ناشی از فشارهایی که ممکن است در حوزه غربی وارد شود. به خاطر این مشکلات اقتصادی آنها خیلی موافق به تشدید تشنج نیستند. این به یک نگاه ملی بر نمیگردد بلکه بیشتر نگاه بخشی است که مشاهده می شود. ولی بخشهای امنیتی و نظامی روسیه در این موضوع کماکان نگاه مقتدرانهای دارند. با توجه به پیروزی رییس جمهور جدید درانتخابات اوکراین آینده رویکرد روسیه در مورد اوکراین چگونه مورد بررسی قرار می گیرد؟ روسیه سعی می کند با دولت جدید سیاست مماشات را دنبال بکند. ولی به نظر نمی رسد که روسیه حاضر به عقب نشینی از مواضع خود باشد. روسیه سعی میکند نوعی بازی ژئوپلوتیکی و دیپلماتیکی را به سرانجام برساند. غرب فعلا مجبور
شد که بحث کریمه را در کوتاه مدت صرف نظر بکند و در نتیجه روسیه کریمه را به عنوان دست پرورده خود حفظ کرده و امروزه قدرت چانه زنی متمرکز بر دولت کیف و مناطق شرقی برده و حتی در یک فاز جدید با یک فشار دیپلماتیک و یک مصالحه دیپلماتیک به دنبال یک ایفاگری نقش نرم افزاری برتر در کیف است.چیزی که امروز مشاهده میشود روسیه در ابتدای بحران از قدرت سخت خود استفاده کرد و الان وارد یک مسیری می شود که از قدرت نرم خودش بایستی محصول بسازد لذا تلاش میکند که با منافع خود را منسجم و بیشتر تعریف بکند. میزان سهم کیک سیاسی مطرح است و صریحا می گویم که اینجا داستان دمکراسی کم رنگ است و اونگ قدرت است. به نظر میرسد نسبت به دولت جدید در کیف چانه زنی ادامه دارد و هنوز غرب نتوانسته است روسیه را ناامید کند. برخی در روسیه فکر میکنند که نفوذ غرب در اوکراین را همانند کالباس می توان تکه تکه ببرند و روسیه نباید شرایط جدید را بپذیرد و با زیست در بحران در پیرامون خودش یک وضعیت ناخوشایند موازنه را شاهد باشد. بنظر نمی رسد روسیه اجازه دهد در اطراف خود یک تایوان بزرگ تشکیل شود. با این وجود در کوتاه مدت معلوم نیست روسیه موفق بشود کاملا شرایط را
مدیریت کند و لایههای ابهام موجود است . تجربه نشان داده است روسیه تا به منافع حقیقی خود نرسد احساس آرامش نمی کند به همین خاطر به نظر میرسد این چالش میتواند در یک وضعیت نوسانی قرار بگیرد. در این موضوع میانجگر بزرگی وجود ندارد و هیچ کس نتوانسته است بین این وضعیت یک میانجگری جدی انجام دهد. در این بین خوب است کشورهای مهمی که پیرامون این وضعیت مثل ایران و ترکیه که نقش مهمی به صورت سنتی و تاریخی در این حوزه دارند یک سیاست همپایی را دنبال بکنند برای ایفاگری نقش برای ترکیب روابط بین روسیه و غرب انجام دهند. اگر غرب بخواهد به همان اندازه با لباس ناتو وارد صحنه شود طبیعتا این وضعیت نمی تواند برای ایران جالب باشد ولی اگر طرف بخواهد واقعا بر اساس یک سیاست اعتدالی حرکت بکند شاید این زمینه وجود داشته باشد که بالاخره ایران هم از روابط دوستانه و نزدیکی با مسکو برخوردار است و نقش ایران وترکیه در ایجاد کم کردن فاصله ها حداقل در ابعاد روانی مفید است. مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
دیدگاه تان را بنویسید