مرزبین نقد و تخریب

کد خبر: 346769
سرویس سیاسی « فردا »:‌

محمدرضا خباز معتقد است که از روی لحن گوینده می توان فهمید که چه کسی نقد می کند و چه کسی تخریب. محمدرضا خباز که سابقه چهاردوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی را در کارنامه خود دارد این روزها در پست معاونت تقنین ، به مجید انصاری معاون پارلمانی دولت یازدهم کمک می کند. به زبان ساده تر با وجود آنکه اکنون در دولت است ، ارتباط مستقیمی با مجلس دارد و همچنان خود را متعلق به آنجا می داند. موضوع گفت وگوی ما با او درباره افراط گرایی و مقابله با فضای دوقطبی در جامعه بود. او در این مصاحبه از گفت و گویش با نماینده ای که درباره مهمانی همسر رئیس جمهور در مجموعه سعد آباد تهران سوال کرده بود مطالبی را بیان کرد. به نظر او بزرگ کردن این مسئله تنها به خاطر تخریب دولت صورت گرفته بود. او همچنین در این مصاحبه از یک پرونده ای در دولت پیشین نام برد که در آن فردی از بانک مرکزی وجه برای وارد کردن یک میلیون و 600 هزارتن گندم گرفته است اما نه گندم را وارد کرده و نه وجه را عودت داده است. مشروح این گفت وگو را در ادامه بخوانید: برخی از منتقدان دولت معتقدند دولت به منتقدان انگ می زند و آن ها را بی سواد و افراطی عنوان می کند. آیا ما منتقد غیر افراطی دولت هم داریم؟

منتقد به معنای واقعی خود، نه تنها مورد احترام دولت است، بلکه هر انسان عاقلی باید از منتقد دلسوز استقبال کند. اولین شرط منتقد این است که با دلسوزی حرفی را بیان کند، نه با کینه. ما باید مخلص کسی باشیم که دلسوز ماست و باید برای او فرش قرمز هم پهن کنیم. اما به شرطی که اثبات کند دلسوز است. برای اثبات دلسوزی باید به لحن و بیان توجه کنیم. نحوه بیان نشان می دهد که از روی کینه سخن می گوید یا از روی دلسوزی. امام باقر (ع) فرمودند که بهترین دوست من کسی است که عیب مرا به من هدیه کند. اگر کسی آمد و عیب ما را به ما هدیه کرد، باید از او تشکر و استقبال کنیم و بپذیریم. اگر حتی او اشتباه کرده بود با توضیحات ما قانع خواهد شد. آن چیزی که باعث نجات کشور می شود انتقاد دلسوزانه است. اتفاقا همین چند روز پیش آقای رئیس جمهور در جمع دوستان محیط زیست اعلام کردند که اگر شما دیدید که کسی​ ( مخصوصا دولتی ها) دارد محیط زیست را تخریب می کند، فریاد بزنید و ما هم از شما تشکر می کنیم. آقایانی که این سخن را بیان می کنند و این انتقاد را به دولت بیان می کنند ، یا مرز بین انتقاد و تخریب را نمی دانند و یا تجاهل می کنند. یعنی خود را به ناآگاهی می زنند. فردی که دارد انتقاد می کند اول باید به خود مراجعه کند و ببیند آیا این انتقاد برای خیرخواهی است یا برای مچ گیری است. اگر برای خیرخواهی بود، بداند که عملش در نزد خداوند ماجور است و فرد هم مورد استقبال و مورد احترام است. اما وقتی خودش به نیت خودش مراجعه می کند، سر خودش که نمی تواند کلاه بگذارد. وقتی می بیند که با نیت کینه توزی و با نیت تخریب و خراب کردن دولت وارد می شود، خواهش من از او این است که به خود منتقد نگوید. حد اقل خودش سر خودش کلاه نگذارد و بگوید که من آمده ام که دولت را تخریب کنم و آنچه در دل دارد را به زبان هم بیاورد. در این صورت می شود صداقت و گرنه کسی بخواهد خیرخواهانه انتقاد کند ( که در اسلام به آن می گویند امر به معروف و نهی از منکر)، امری است خداپسند. امر به معروف و نهی از منکر باعث دوام و قوام یک جامعه می شود، موجب مصونیت باقی دستورات اسلامی می شود و جامعه در جای خود قرار می گیرد. لذا هر کس که می خواهد انتقاد دلسوزانه ای بکند، نه تنها دولت مخلص اوست و استقبال می کند بلکه برای او فرش قرمز هم پهن می کند. آن هایی هم که دارند تخریب می کنند، دیده اند که چقدر دولت با صبر و مدارا برخورد می کند. گاهی وقت ها که یک سخنی دوستان دولت بیان می کنند به این جهت است که نکند افراد بیرون بگویند این انتقاداتی که این ها می کنند درست است.

تا کنون چندین موج انتقادی علیه دولت مطرح شده است. یکی سر مسئله هسته ای ، یکی سر جشن روز زن و برخی مسایل دیگر. از این مسایل کدام را نقد می دانید و کدام را تخریب؟ آیا همه این مسائلی که مطرح شده را نقد می دانید؟

نه اینگونه نیست. مثلا همین مسئله جشن. از آنجایی که من با خود منتقد در مجلس صحبت کردم این مسئله را توضیح می دهم. من به او گفتم که کاری که در کاخ سعدآباد اتفاق افتاد از همه جهات پسندیده بود ، چرا شما عکس جلوه دادید؟ گفتم مراسم برای حضرت فاطمه (س) بود، شما به گونه ای سخن گفتید که بیرون فکر کردند جشن عروسی یا جشن تولد خانواده آن ها بوده است. چون گفته بودند که جشن هایتان را در خانه هایتان برگزار کنید. درصورتی که جشن خانم فاطمه زهرا (س) بوده است. اگر جشن حضرت زهرا در محیط کاخ گرفته نشود، آیا باید در بیغوله گرفته شود؟ دوم اینکه دعوت کننده همسر رئیس جمهور بوده است. تا حالا همسران روسای جمهور سابق در این فعال نبوده اند. ایشان آمده اند و مانند همسرشان پا به عرصه گذاشتند. این منتقد گفت که انتقاد من از همینجاست و حرف از همین جا آغاز می شود.

یعنی انتقاد ایشان این بوده که چرا همسر رئیس جمهور این کار را کرده اند؟

بله. من گفتم همین هم حسن است. اینکه عیب نیست. یعنی دوشادوش رئیس جمهور ، همسر رئیس جمهور هم فعال باشد عیب نیست. آن هم برای جشن حضرت زهرا(س) و در روز زن. آیا متولی روز زن باید ما مردها باشیم؟ آیا باید خود رئیس جمهور دعوت می کردند. قاعدتا باید متولی روز زن خانم ها باشند.

مسئله بعدی مهمان ها بودند که همسران سفرای خارجی در تهران بودند. این هم حسن بوده است.آنها کمتر فضائل حضرت زهرا را شنیده اند. سخنران هم یکی از برجسته ترین خانم های سخنران یعنی خانم الهی قمشه ای بوده است که در کشور مشهور است. در کل هم 5 عدد سکه و 5 لوح تقدیر به 5 نفر خانم داده اند که آن خانم ها هم به عنوان زن نمونه کسانی هستند که مال و ثروت خود را در راه خدا خدیجه وار هدیه کرده اند.آقایان در صحبت هایشان گفتند که به همه مهمانان نفری 5 سکه داده اند. بعد تعدادی دخترخانم زیر 10 سال حرکات نمایشی انجام دادند. محیط هم کاملا زنانه بوده است. حتی یک مرد هم نبوده است. آخرین مسئله که انتقاد می کردند این بود که خانم ها مکشوفه بودند. آیا در محیط زنان ، آدم باید چادر سرش کند؟ او باید خود را از مرد بپوشاند نه از زن. خانم ها در جشنی که هیچ مردی نیست، طبیعتا باید چادر سرشان نباشد. اگر قرار باشد که پوششان در محیط مردانه و زنانه یکی باشد که منطقی نیست. حرف من این است که چرا از چنین کار کاملا پسندیده و در نوع خود نمونه و قشنگ را اینگونه بد، زشت و برعکس جلوه دادید. از این چه گیر شما می آید؟ از تخریب دولت چه چیزی نصیب شما می شود؟ پاسخی نیست. آن ها گفتند که ریخت پاش کرده اند. غذایی که آن ها خورده اند سمبوسه بوده و سالاد الویه. این چه هزینه ای دارد؟ اگر شما واقعا منتقدید وقتی 100 هزار نفر در میدان آزادی با میلیاردها تومان هزینه دعوت کردند که بعد انتخاباتی و سیاسی داشت، چرا آن روز فریاد نزدید؟ آن روز باید دلواپس می بودید نه الآن. من این را به هیچ وجه انتقاد نمی دانم. این مصداق واقعی تخریب و بی انصافی است. کجای این انتقاد است. انتقاد جایی است که طرف شما اشتباه بکند ، نه اینکه کاری را که همه اش حسن است را برعکس جلوه بدهیم. معلوم است که این منطقی نیست.

وقتی برخی از نمایندگان نطق می کنند و من می بینم که حرف های آن ها حرف حساب است ، خود من هم به آن ها احسنت می گویم. یعنی وقتی که نمایندگان می گویند احسنت ، من هم می گویم احسنت و وقتی می آید جلو به او تبارک الله می گویم. ولی وقتی طرف می آید. بعد هم آقای رئیس جمهور هرگز نگفته اند که همه منتقدین ما بی سواد هستند. بلکه رو کردند به اساتید دانشگاه و گفتند که شما که باسواد هستید و دانشگاهی هستید و انرژی هسته ای را می فهمید، شما بیایید و عیب ها و انتقادات ما را بگویید و حربه را از دست کسانی که سواد و اطلاعات امور بین المللی و سیاسی را ندارند بگیرید. متاسفانه این ها می گویند که رئیس جمهور گفته است که همه آن ها بی سواد هستند. کسی که واقعا انرژی هسته ای را نشناسد ، اگر اظهار نظر کرد ممکن است در موارد دیگر باسواد باشد اما در امر انرژی هسته ای بی سواد است. اینکه عیبی ندارد. قرار نیست که ما در همه علوم باسواد باشیم. البته رئیس جمهور قبلی که آقایان مدافع او بودند، ایشان نقل می کردکه من کارشناس ارشد همه علوم هستم. قرار نیست کسی کارشناس ارشد همه علوم باشد. هرکسی در یک علمی کارشناس هستند و در برخی موارد برخی افراد در چند علم کارشناس هستند. بنابر این من معتقدم که سخن تخریبی را اول از همه خود تخریب کننده می فهمد که دارد تخریب می کند. نحوه بیان این را نشان می دهد. وقتی همه حرف ها را به صورت مودبانه و متین و با احتیاط بیان می کند، نشان می دهد که خیرخواه است. وقتی از همان روز اول معلوم می شود که شمشیر را از رو بسته است و رگ های گردنش باد کرده است و چشم هایش از حدقه در آمده است و به جای اینکه آهسته صحبت کند جیغ می زند، معلوم است که این از یک درون ملتهبی سخن می گوید. درون او پرغوغاست ، این رون پرغوغا بر روی تن صدا و چهره طرف و نگاه هایش اثر گذاشته است.

نمی شود که همه انتقادها را تخریب بدانیم. اگر بخواهید نقدهایی که به دولت وارد شده را نام ببرید چه نقدهایی را مطرح می کنید؟

یکی از نقدها در رابطه با کامل نبودن سبد کالا بود. که برای اولین دفعه در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران ، رئیس جمهور رسما از مردم عذرخواهی کرد. این حرف ها نشان دهنده این است که نقدهای اساسی را دولت به جان و دل می خرد. به نظر من رده های پایین تری که این مشکل به آن ها وارد بود باید عذرخواهی می کردند اما رئیس جمهور شخصا به عنوان عالی ترین مقام اجرایی کشورعذرخواهی کردند تا آبی باشد بر آتش ملتهب مردم و هم از این طرف دیگران هم یاد بگیرند که اگر اشتباهی کردند بیایند و عذرخواهی بکنند. ما معتقدیم که در جمهوری اسلامی ایران هیچکس معصوم نیست. معصومین 14 عدد بودند و بس، انسان ها هیچکدام معصوم نیستند و اگر اشتباه کردند، بهترین، عاقلانه ترین و منطقی ترین راه آن این است که خودشان از مردم عذر خواهی کنند.

چرا عده ای دوست دارند که فضای سیاسی کشور دو قطبی باشد؟

من بارها عرض کرده ام که عده نانشان در دعواست. یعنی اگر کشور آرامش پیدا کند و هرچیزی در جای خود قرار بگیرد آن ها دیگر به بازی گرفته نمی شوند. چراکه مایه ای ندارند. طبیعتا برای اینکه شرایط آرام نشود و آب همچنان گل آلود باشد که بتوانند ماهی بگیرند به این فضا دامن می زنند. عده ای با امر شکستن تحریم ها مخالف هستند. مگر تحریم چه حسنی برای ما داشته که آن ها با این موضوع مخالف هستند. او از آنجایی که از تحریم سود برده است ( ممکن است دولتی های دولت قبل باشند و ممکن هم هست که از میان مردم و در بازار باشند) او می داند که اگر تحریم بشکند و روال عادی کشور مسیر خود را بپیماید و هرچیزی در جای خود قرار بگیرد و پول های نفت به داخل کشور بازگردد، کاملا شرایط طبیعی می شود و در این شرایط طبیعی او نمی تواند بگوید که من بروم و برای شما نفت بفروشم و بعد هم آش را با جایش بخورد. شتر را با بارش برده اند. قدیم ها می گفتند که آقا شتر را با بارش برده اند. ما که کوچک بودیم می گفتیم مگر شتر چقدر بار می برد. می گفتند صد من. هر من سه کیلو است. بعد به خودمان می گفتیم یعنی یک شتر را با 300 کیلو بار بردند؟ چه دزد قهاری بوده است. حالا یکی از کارهایی که اتفاق افتاده است این است که یک میلیون 600 هزار تن گندمی را که پولش را از بانک مرکزی گرفته اند، نه گندم را وارد کرده اند و نه پول را پس داده اند. شترهای امروزی که دیگر شتر نیست بلکه کشتی های غول پیکر است. آن ها از اینکه کشور آرامش پیدا کند ناراحت هستند. آن ها همیشه در تنور اختلاف و بر هم زدن اوضاع کشور می تابند.

شما بحث دلالانی را مطرح کردید که از تحریم ها سود می برند. اما برخی در موقعیت های رسمی هستند و دلال هم نیستند و دارایی ها و اموالشان هم مشخص است. نمی توان گفت که این ها پول تحریم را می خورند، اما تخریب می کنند. علت چیست؟

منفعت ، تنها منفعت مالی نیست. برخی منافع ، منافع موقعیتی است. منافع سیاسی ، پستی و مقامی است. منافع آن ها این است که وقتی این مسایل روشن شود زیرمجموعه هایشان می فهمند که این ها یک عمر دروغ تحویل آن ها داده اند و یکی یکی ریزش می کنند. این ها در کشور مخاطبینی داشته اند. منافع یک شخص سیاسی، پول نیست. منافع یک شخص سیاسی زیر مجموعه و مخاطبین اوست. مخاطبین این آقا تا کنون دل خوش کرده بودند که او به همه مقامات کشور انگ می زند و می گوید همه روسای جمهور گذشته فلان عیب را داشته اند. همه روسای مجلس گذشته فلان عیب را داشته اند. یعنی در این کشور تنها کس سالم شما هستید؟ او اینقدر فکر نمی کند که جوان ما با خود فکر نمی کند که اگر قرار باشد همه روسای جمهور گذشته معیوب باشند، همه روسای مجلس گذشته معیوب باشند، همه دولتمردان گذشته معیوب باشند، پس ما 35 سال چکار می کردیم؟ اینگونه نیست. این یک منطق کاملا غلط است. این ها هیچکدام معصوم نبودند و معصوم هم نیستند. اشتباهاتی داشته اند و باید به اندازه اشتباهاتشان به آن ها تذکر بدهیم. من هم اشتباه دارم. من صد برابر آن ها اشتباه دارم. اگر جنابعالی به بنده بگویید که عیبم را بر طرف کنم من باید ممنون شما هم باشم. پس منافع آقایان منافع مالی نیست. یک نکته مهم دیگر این است که آمده همه چیز خود را پای یک دولتی ریختده اند که می بینند آن ها فساد 3000 میلیاردی داشته است. 3000 میلیارد آن زمان می شود یک میلیارد دلار. گفتم این بالاترین اختلاس طول تاریخ بشریت در دنیا است. تا حالا اختلاسی به این وسعت نداشته ایم. حالا 9000 میلیاردی آن هم در آمده است. آن موقع آقایان می گفتند که دولت پاک است، حالا دارد دست آن ها رو می شود. کجای آن دولت پاک است. دولتی که گندمش آنجور بوده است و من تنها یک نمونه اش را گفته ام. چندین پرونده در دادگاه ها مطرح است. چرا ادعا می کردید که دولت پاکی است. آن فرضیات و مخاطبین و آن دیوارهایی که ایجاد کردند، چون از بنیان با دروغ همراه بوده است دارد به هم می ریزد. این ها همه منافع است. منافع تنها منافع مالی نیست. هرچیزی که غیر از خدا باشد، منفعت دنیوی است. اگر خدا بود، هم دنیاست و هم آخرت. پس اگر ما مطرح می کنیم که آقایان منافعشان به خطر افتاده است، منافعشان تنها منافع مالی تنها نیست. این مفهوم مانند مفهوم عدالت است. تنها یک بخش عدالت، عدالت مالی است. عدالت مدیریتی، عدالت سیاسی و ... اینها به مراتب از عدالت مالی مهمتر است. وقتی من شایستگی نداشته باشم و من را در اینجا نصب کنند، ظلم کرده اند. این بدتر از این است که یک میلیون تومان از شما بدزدم. به این دلیل که اگر من اینجا باشم همه کارها را خراب می کنم.

دولت باید با این ها چه برخوردی بکند؟

فساد چند مرحله دارد. یک مرحله اش در دست قوه مجریه است. یک مرحله اش ، دست قوه قضاییه است، یک مرحله اش دست بازار است و مراحل مختلفی دارد. آن مراحلی که در دست دولت است را باید از دولت انتظار داشته باشیم. اختیار دولت این است که اولا زیر مجموعه اش افراد پاک دستی باشند. یعنی اولا نظارت کند که کسی تخلف نکند. بعد هم به محض اینکه دید یک فردی اولین تخلف را کرد عزل کند و معرفی کند. ثانیا پرونده متخلفین را برای رسیدگی به دادگاه بفرستد. این وظیفه دولت است. یعنی اول نظارت که اتفاقی نیفتد. اگر اتفاق افتاد شخص خود دولت برخورد کند. ثالثا این ها را برای رسیدگی به قوه قضاییه بفرستد. ماموریت دولت همین است.

یعنی نباید اسامی متخلفین را اعلام کند؟

نمی تواند. قانونا نمی تواند. اگر اعلام کند فرد می تواند علیه او شکایت کند. اعلام کننده را هم به دادگاه می کشانند. دادستان کل کشور می خواست که دادگاه ها علنی باشد. مانند زمان خودش که آقای کرباسچی را محاکمه کرد. ایشان دوست دارند که دادگاه ها به آن شکل باشد. اما این قانون لازم دارد. بنابر این اسامی را دولت نمی تواند اعلام کند. اولا خلاف شرع است، ثانیا خلاف قانون است، ثالثا هنوز هیچ دادگاهی نظر نداده است که آیا این اتهام راست است یا دروغ. می گویند فلان کس 1000 میلیارد تومان معوقه بانکی دارد. ممکن است این معوقه درست باشد و ممکن هم هست که غلط باشد. ممکن است از اول عالما و عامدا قصد بازپرداخت نداشته است و ممکن است به خاطر نوسانات بازار و تصمیم های غلط دولت گذشته به مشکل خورده است و نمی تواند بدهد. لذا بعد از اعلام در دادگاه صالحه باید اعلام بشود. این دولت به معنی واقعی تلاش می کند که آن قسمتی که به عهده دولت است به درستی انجام بشود. آقای جهانگیری مسئول این کار است و کارگروه ها جلساتشان را تشکیل می دهند و به پرونده ها رسیدگی می کنند. برای دادن حکم و بالاتر از آن باید بدهند به قوه قضائیه. بنابر این خود من این اطمینان را دارم که دولت تمام سعی و تلاش خود را به کار می برد که جلوی فساد مالی ( آن قسمتی که در دست دولت است) بگیرد. هرچه قدر با افراد فاسد برخورد بیشتری صورت بگیرد و منطقی برخورد شود، اعتماد سرمایه گذاران داخلی و اعتماد آحاد مردم به دولت بیشتر خواهد شد.

هرچه به جلوتر می رویم به انتخابات مجلس آینده نزدیک تر می شویم. اگر فضا دو قطبی باشد جه تاثیری بر این انتخابات خواهد گذاشت؟

در کشور ما همه کاره مردم هستند. مردم هستند که تشخیص می دهند. مردم از دل دولت آقای هاشمی به آقای خاتمی رای دادند و از دل دولت آقای خاتمی به آقای احمدی نژاد رای دادند و از دل دولت آقای احمدی نژاد به آقای روحانی رای دادند. این تشخیص مردم است و محترم است. علت اینکه این اتفاقات می افتد این است که ما حزب نداریم. تا زمانی که در کشور حزب به وجود نیاید این مشکلات هست. حتما ما باید دو الی سه حزب قوی ، مقتدر و فراگیر داشته باشیم که همه این هزینه ها را حزب بدهد نه اینکه نظام بدهد. از همه بدتر این است که دین هزینه این را بدهد. متاسفانه مظلوم تر از همه دین است. ممکن است مردم ناکامی ها را به گردن دین بیاندازند.

این مردم هستند که انتخاب می کنند. به نظر من مردم با رای خودشان در 24 خرداد نشان دادند که آن روش قبلی ( روش بگیر و ببند و داغ و درفش) را قبول ندارند. آن روش شلتاق زدن به دنیا و درگیری با دنیا و همسایگان را قبول ندارند. رای داده اند به اعتدال. اعتدال هم تعاریف متفاوتی دارد. یعنی خروج از افراط و تفریط. امیرالمومنین فرمودند که « الجاهل اِما مُفرِط او مُفَرِّط» آدم جاهل یا افراطی است و یا تفریطی. تجربه 35 ساله ما در انقلاب این را نشان داده است که مردم وقتی به رئیس جمهور رای می دهند، بعد هم مجلس را هم بر همان روش می آرایند تا با یکدیگر بتوانند مشکل را حل کنند. مردم که برادر خواندگی و خواهرخواندگی با کسی ندارند. هرکسی که به آن ها خدمت کند و بتواند مشکلات آن ها را بر طرف کند به او رای خواهند داد. همه در اصول مشترک هستیم. چون اگر در اصول همه مشترک نبودیم که شورای نگهبان تایید نمی کرد. آن کسی که شورای نگهبان او را تایید کرده است دیگر شما چه می گویید.

این ها آقای روحانی را محلی از اعراب نمی دانستند اما کاندیدای آن ها همان آقایی بود که 4 میلیون رای آورد. همه امکانات کشور را هم به کار بردید. هنوز یک سال نگذشته است. بنابر این تجربه ما این را نشان می دهد که عموما بعد از اینکه مردم به قوه مجریه رای دادند، اگر همان مجلس موجود با این ها همکاری کرد، مردم احساس کردند که مجلس راه را باز می کند، به همان تفکر موجود رای می دهند و همان مجلس را مجددا ابقا می کنند. ولی اگر دیدند که نه، نمایندگان با این رئیس جمهور که به آن رای داده اند همکاری نمی کنند، به طیفی رای می دهند که کمک دولت باشند و با کمک آن ها مشکلات مردم حل شود.

فکر می کنید ترکیب مجلس آینده خیلی متفاوت از مجلس فعلی باشد؟

با این تحلیلی که من داشتم، احتمال بسیار قوی وجود دارد که مجلس آینده هم یک تفکر مشابه تفکر آقای روحانی باشد. یعنی از اصولگرایان معتدل و اصلاح طلبان معتدل در مجلس آینده حضور خواهند داشت.

آیا خود دولت هم فعالیت خواهد کرد؟

ابدا. یک موقعی ستادهای آقای روحانی همانطور که برای رای آوری ایشان فعالیت کردند برای انتخابات مجلس هم فعالیت می کنند. این ها دولتی نیستند. این ها ملتی هستند. آقای روحانی را آن ها و مجموعه این تفکر بر سر کار آورده است. ولی اینکه دولت بیاید لیست بدهد، یا امکانات مالی را در اختیار بگذارد و دولت بیاید از امکاناتی که دارد به نفع بک فرد و جریان استفاده کند، یقینا این اتفاق نخواهد افتاد. اگر یادتان باشد در آخرین روزهای دولت گذشته و در آخرین سفرها، آقای احمدی نژاد آقای مشایی را بالا می برد و پرچم را به دست او می داد که یعنی بعد از من این هست. در روز ثبت نام هم خود او آمد و ثبت نام کرد. آن روش را ما اصلا قبول نداریم. نه عقلی است و نه شرعی و منطقی است. مردم هم کاملا این را می فهمند. اما اینکه در دل دولت دعا کنند که یک مجلسی بیاید که آن ها کمک کند، حتما اینچنین آرزویی دارند. ما هم در دعاهایمان از خدا می خواهیم که خدایا نمایندگانی بر سر کار بیایند که درد مردم را بفهمند. نمایندگانی بیایند نگاه سیاسی به مسایل نداشته باشند. این آرزوی همه ماست.

آیا آقایان هاشمی و خاتمی بازهم باید به صحنه بیایند؟

اگر وارد شوند کار پسندیده ای است. ما که حزب نداریم. اگر حزب داشتیم، هرکدام از آقایان دربیرکل یک حزب بودند و از کانال حزبشان بیانیه می دادند. ولی چون ما حزب نداریم طبیعتا کسانی که مخاطبینی در کشور دارند نمی توانند تماشاچی باشند و بگویند هرچه پیش آید خوش آید. آن ها چون در متن آتش بوده اند بهتر می توانند بفهمند که مجلسی که بتواند دردهای مملکت را حل کند چگونه مجلسی خواهد بود. نماینده ای که کلان نگر باشد و مسایل کلان کشور را به مسایل حزبی و شخصی اش ترجیح بدهد. معرفی کردن آن ها عیبی ندارد.

منبع: خبرآنلاین

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت