سرویس سیاسی «فردا»؛ وزیر خارجه عربستان سعودی در نامه ای دست نویس از محمد جواد ظریف برای سفر به ریاض دعوت به عمل آورد. بسیاری از کارشناسان این موضوع را شروع یک فرایند جدید در سیاست خارجی این کشور در قبال ایران قلمداد می کنند. فرایندی که از برکناری «بندر بن سلطان» آغاز شد و امروز به مرحله ترمیم روابط با ایران رسیده است. استقبال جان کری، وزیر خارجه امریکا از این اقدام مقامات ال سعود نیز این گمانه زنی را بوجود آورد که امریکایی ها به طور مستقیم در پشن این مساله قرار دارند.
حسن رویوران، یکی از کارشناسان امور خاورمیانه است که معادلات منطقه و پیروزی محور مقاومت در سوریه را علت این رویکرد جدید عربستان و البته غرب در قبال ایران می داند. با چند سئوال نظر وی را درباره علل دعوت مقامات عربستان سعودی از وزیر خارجه کشورمان و مسائل پشت پرده این مساله جویا شدیم که در ادامه می توانید خواننده گفتگوی خبرنگار «فردا» با این کارشناس امور خاورمیانه باشید. چندی پیش سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان از آقای ظرف برای سفر به ریاض دعوت کرد. بسیاری از کارشناسان این موضوع
را فصل جدیدی از روابط ایران و عربستان تعبیر کردند؟ ارزیابی شما در این زمینه چیست؟ در حال حاضر در یک شرایط جدیدی نسبت به گذشته قرار داریم. به هر حال در یک دوره ای جنگ رژیم صهیونیست علیه حزب الله لبنان و نیروهای فلسطینی در غزه صورت گرفت و در جنگ های 33 روزه و 22 روزه و هشت روزه اسرائیل شکست خورد. این موضوع در معادله منطقه ای تغییراتی ایجاد کرد و یک جایگاه جدیدی برای محور مقاومت که موفق شده است در سه دوره متوالی در جنگ های مختلف اسرائیل را به چالش بکشد، بوجود آورد. جنگ علیه سوریه نیز جنگ علیه محور مقاومت بود و هدف شان این بود که یکی از محورهای مقاومت را مهار کنند و این محور را وادار به عقب نشینی کنند اما این موضوع به ناکامی کشورهایی که در این فرایند مشارکت داشتند و عربستان یکی از آنهاست، منجر شد. ایستادگی دولت سوریه و اشتباه محاسباتی آنها در اینکه نظام این کشور در ظرف سه ماه و نه بیشتر سقوط می کند و در نهایت برتری نظامی فعلی نظام بشار اسد نسبت به مخالفان شرایط جدیدی را برای محور مقاومت که در مقابل آن محور سازش با غرب قرار داشت، بوجود آورد. ایران به هر حال خودش را به عنوان محور مقاومت تعریف کرده است و
عربستان در مقابل این محور قرار دارد واین تحولات بر جایگاه هر یک از این دو کشور اثرگذار بوده است . لذا در شرایطی جدیدی این ارتباط در حال برقراری است؛ در شرایطی که ایران در نظام منطقه ای ارتقاء یافته و عربستان سعودی در نتیجه محاسبات اشتباه تا حدودی تنزل جایگاه یافته است. عربستان سعودی که در بحران سوریه روی گروه های تکفیری سرمایه گذاری کرده بود و مخالفان سوریه را حمایت می کرد، امروز دچار مشکل شده است. اینکه ملک عبدالله امروز در مورد به زندان انداختن کسانی که با داعش ارتباط برقرار کنند، صحبت می کند و یا فرمان به کیفر کسانی که در صفوف آنها قرار بگیرند و به نفع شان تهدید کرده و فتوا دهند، می دهد، اینها یک عقب نشینی جدی است. همه می دانند که عربستان سعودی حامی جدی این گروه ها بوده است. اینکه در حال پذیرش این است که این گروه ها تروریستی هستند و هر کسی که با اینها همکاری بکند باید در عربستان محاکمه شود، این یک عقب نشینی سیاسی به حساب می آید که عربستان سعودی به آن دست زده است. تصور می کنم این موضوع نشان دهنده شرایط و معادله جدید موجود در منطقه است. به همین دلیل در چنین شرایط و تحولات جدیدی است که رابطه ایران و
عربستان از نو در حال بازتعریف است. این معادلات جدید چه ویژگی هایی دارد. یعنی چه شاخصه هایی در این معادلات جدید وجود دارد که بخصوص عربستان به فکر ترمیم روابط خود با ایران افتاده است؟ به هر حال محور مقاومت در سه جنگ در مقابل اسرائیل ایستادگی کرده است و در سوریه محور مقاومت در مقابل یک توطئه بین المللی و منطقه ای قرار دارد که از آن در حال عبور است که عربستان ، قطر، آمریکا، ترکیه و ... مشارکت جدی در آن داشتند. اینکه سوریه بتواند در مقابل ظرفیت های تجمیع شده بایستد و از بحرانی که آنها بوجود آورده اند عبور کند، خود این موضوع یک پیروزی سیاسی بزرگی است که معادله جدید را شکل داده است. عربستان به دنبال چه چیزی است که به فکر ایجاد یک رابطه جدید با ایران افتاده است. این ارتباط چه منفعتی برای عربستان دارد؟ عربستان سعودی در حال حاضر با برنامه ریزی سیاسی که انجام داده در عراق، سوریه و نیز لبنان ناامنی گسترده ایجاد کرده است و این گسترش ناامنی ممکن است در مناطق دیگر هم گسترش یابد و خود عربستان را نیز در بر بگیرد. غربی ها نسبت به این ناامنی اعتراض دارند و یکی از دلایلی که عربستان با آمریکا به مشکل برخورده است، همین موضوع
است. آمریکا ممکن است که از روز اول از داعش و گروه های تکفیری حمایت کرده باشد ولی از مدتی بعد از جنگ سوریه ناچار شد که این گروه ها را در لیست تروریستی خود قرار دهد؛ به دلیل اینکه تحلیل متفاوتی در این زمینه پیدا کرد و اوضاع هم رو به ناامنی و نابه سامانی حرکت کرد. عربستان در حال منزوی شدن است و در حمایت از این گروه های تکفیری تنها شده و ناچار است که در یک نقطه متوقف شده و این فرایند را تا حدودی متوقف کند. اشاره کردید به اعتراض غرب نسبت به رویکرد عربستان سعودی. برخی از کارشناسان بر این عقیده هستند که آمریکا نیز در رویکرد جدید عربستان نسبت به ایران نقش داشته است و حتی جان کری، وزیر خارجه این کشور نیز از ایجاد یک رابطه جدید میان ایران و عربستان استقبال کرده است. نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا امریکایی ها به طور مستقیم پشت این مساله هستند یا موضوع به گونه دیگری است؟ عربستان به گونه دارد خود را با آمریکا تطبیق می دهد. به عبارت دیگر امریکا ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای پذیرفته است و در حال گفت وگو با ایران است و سعی می کند در زمینه پرونده هسته ای به یک توافق با ایران دست یابد. عربستان در مقابل این اراده
امریکا در ابتدا مقاومت می کرد اما در حال رسیدن به این جمع بندی است که سیاست خود را با امریکا تطبیق دهد و با ایران رابطه جدیدی برقرار کند. مساله هسته ای و مذاکرات ایران با 5+1 چه تاثیری بر روی این رویکرد جدید عربستان گذاشته است؟ آغاز گفت وگوی غرب با ایران در پرونده هسته ای به عبارتی به این معنی است که غرب قدرت ایران را پذیرفته است. یعنی غرب در از بین بردن توان هسته ای ایران ناکام مانده واز تغییر وضع موجود به پذیرش وضع موجود روی آورده است. به همین دلیل زمانی که آمریکا وضع موجود را قبول کند، عربستان از این باب باید خودش را با آمریکا تطبیق بدهد. موضع ایران را تا به امروز در قبال این مساله چگونه ارزیابی می کنید. به نظر شما مقامات کشورمان باید نسبت به دستی که عربستان به سوی ما دراز کرده است، چه واکنشی نشان دهد؟ بر اساس سیاست امت واحدی که نظام جمهوری اسلامی ایران دنبال می کند، وحدت در جهان اسلام یک اصل است و همواره ایران سعی کرده است که در جهان اسلام وحدت ایجاد شود اما نه به هر قیمتی بلکه به قیمت حفظ اولویت ها. در حال حاضر ایران با حفظ اولویت ها هم با غرب و هم با عرسبتان تعامل دارد و تصور می کنم که این موضوع یک
اقدام مثبتی است که می تواند به نفع جهان اسلام و امنیت آن باشد. البته دیر یا زود این اتفاق می افتد. زیرا تغییرات استراتژیک و تغییر معادلات در سطح منطقه کشورها را به تغییر سیاست هایشان وادار می کند. در بحث سوریه به هر حال یک طرف بازنده وجود دارد. آنها آخرین تلاش های خودشان را انجام دادند . در اینکه از طرف لاذقیه حمله ای به سوریه صورت گیرد و یا از سوی منطقه درعا، این آخرین تلاش برای تغییر معادلات سوریه است که شکست خوردگی غرب و عربستان در آن نمایان است و این مسائل نشان داده است که امکان تغییر معادله در سوریه وجود ندارد و زمانی که راهکار نظامی برای تغییر معادله راهگشا نباشد، راهکار سیاسی جایگزین می شود. برای سئوال آخر با توجه به مسائلی که مطرح کردید تغییراتی که در سیاست خارجی عربستان در قبال ایران صورت گرفته است استراتژیک است یا تاکتیکی؟ انتخاب استراتژیک فرق می کند. این موضوع به هر حال یک عقب نشینی تاکتیکی است و انتخاب استراتژیک نیست. همپیمانی عربستان با ایران به دلیل اینکه نظام ایران اساسا یک نظام انقلابی است نمی تواند استراتژیک باشد. عربستان یک نظام سنتی و محافظه کار و همپیمان با غرب است، درحالی که ایران
نتیجه یک انقلاب بزرگ اسلامی مستقل است و به شدت در تقابل با وابستگی و ائتلاف با قدرت های بزرگ قرار دارد.
دیدگاه تان را بنویسید