وزیر جدی و کم‌حرف روسیه/تصاویر

کد خبر: 338735

سال 2003 دبیر کل سازمان ملل دستورالعملی صادر کرد که طبق آن سیگار کشیدن داخل ساختمان سازمان ملل ممنوع می‌شد. همه به این‌ دستورالعمل گردن نهادند جز لاوروف.سیگاری قهار این تصمیم را نپذیرفت و در مصاحبه ای با رسانه‌ها گفت: «عنان می‌تواند به کارمندانش دستور بدهد نه به هیئت‌های دیپلماتیک».

وزیر جدی و کم‌حرف روسیه/تصاویر
مشرق: جدی است. حضورش مقتدرانه و سرسختانه است. قانون اصلی‌اش را به هر کس که بخواهد با او تعامل کند، می‌قبولاند: «به من دستور نده.» این قانون ثابت اوست. این قانون از آنجا نشأت گرفته که او معتقد است که در کارش، او خودِ روسیه به حساب می‌آید و به روسیه دستور نمی‌دهند ... با روسیه مذاکره می‌کنند.
اما در عین حال، همین «مرد فولادی» را می‌بینی که در مقابل کافه‌ی پوشکین در مسکو ایستاده و به وزیر خارجه اتریش پیش از دیدار رسمی‌شان نوشیدنی تعارف می‌کند. و همین آدم کسی است در کنفرانس‌های خبری بین المللی با خبرنگاران شوخی می‌کند. شعر می‌گوید و در خلال برخی جلسات رسمی‌ جدی، لطیفه‌های غیرمنتظره‌ای می‌گوید که همه را می‌خنداند ... و خودش آخر از همه لبخند می‌زند. وزیر خارجه‌ی روسیه سرگئی لاوروف (متولد 1950 میلادی) تربیت یافته‌ی مکتب دیپلماسی شوروی است: جدی شدید در کار، بزرگوار در برخورد‌ها و مایه‌ی نگرانی و اعصاب‌خردی هر کس که بخواهد اراده‌ی روسیه را خاضع خود کند.
روس‌ها درباره او می‌گویند که او کارش به عنوان وزیر خارجه را «تقدیس می‌کند» (و خود آنها هم درباره او همین‌ طورند) و می‌گویند که او «دیپلماسی روسیه را به جایگاه شایسته‌اش در جهان بازگرداند.» او همان «دیپلمات قوی، حاذق و دائما هشیار» است، او کسی است که «می‌توان به او اعتماد کرد»، او «با اطلاع‌ترین و حرفه‌‌ای‌ترین و محترم‌ترین وزیر امور خارجه است»، او (چنانکه اکثر دیپلمات‌ها و سیاستمدارهای خارجی که با او کارکرده اند می‌گویند) «مذاکره کننده‌ای درجه یک» است و او (چنانکه دیپلمات‌های آمریکایی می‌گویند) «دیوار محکمی‌است دربرابر همه تلاش‌های آمریکا در جهت صدور قطعنامه یا حرکت کردن "سرخود و یک جانبه" به سمتی خاص.»
لاوروف که یک رگش ارمنی است (پدر او ارمنی و مادرش روس بود) در دوره جنگ سرد و در دوره جنگ کوزوو و جنگ [اول] عراق، مرد مسکو در سازمان ملل متحد بود. منبعی در سازمان ملل متحد درباره او می‌گوید: در دوره ای که لاوروف در شورای امنیت بود، قوی‌ترین شخصیت آن شورا به حساب می‌آمد. لاوروف قدرت خیره‌کننده‌ای دارد در توضیح امور و می‌تواند جهت بحث را هر وقت بخواهد تغییر دهد. مادر لاوروف که کارمند وزارت اقتصاد خارجی اتحاد جماهیر شوروی بود، ‌اشتباه نکرده بود وقتی از پسرش خواست به جای رشته‌ی فیزیک، سراغ رشته‌ی روابط بین الملل برود.
لاوروف در سال 1972 میلادی از یکی از مهم‌ترین مراکز آموزش عالی وقت شوروی یعنی «مؤسسه روابط بین‌الملل مسکو» فارغ التحصیل شد و بنا بر تخصصش در همان سال مأمور خدمت در سفارت شوروی در سریلانکا شد که در آن زمان روابط سیاسی و اقتصادی فعالی با شوروی داشت. لاوروف چهار سال بعد به روسیه برگشت و در خود وزارت خارجه در مسکو مشغول به کار شد. و از آن زمان (یعنی سال 1976) در وزارت خارجه ماندگار شد، حتی بعد از آنکه پس از فروپاشی شوروی، وزارت خارجه شوروی هم به تبع ملغی [و تبدیل به وزارت امور خارجه‌ی روسیه] شد. «فعال کمونیست» (صفتی که برخی رفقایش او را از دوره دانشجویی با آن توصیف می‌کنند) یک دیپلمات عادی نبود، از همان ابتدای مسیرش، جدیت کاری‌اش و خبره بودنش ‌آشکار بود. بین سال‌های 1981 تا 1988 میلادی مسئولیت دبیر اول هیئت دائم شوروی در سازمان ملل و مشاور ارشد این هیئت را به عهده داشت. لاوروف در طی هفت سال حضور در سازمان ملل، خوب فعالیت دیپلماتیک را تجربه کرد و در آن کارآزموده شد، و بعد از آن دوباره به مرکز وزارتخانه در مسکو بازگشت. اتحاد جماهیر شوروی ساقط شد و لاوروف در وزارت خارجه ماند. اسم این وزارتخانه تبدیل شد به وزارت خارجه فدراسیون روسیه. لاوروف هم در سال‌های 1992 تا 1994 منصب معاون وزیر خارجه روسیه را بر عهده گرفت.
در دوره [سال‌های ابتدایی پس از فروپاشی شوروی] که کشور غرق در بحران‌های سیاسی و اقتصادی و انتشار فساد بود، لاوروف ترجیح داد باز به سازمان ملل برود تا به عنوان نماینده روسیه، از منافع این کشور دفاع کند. این بار لاوروف به مدت ده سال (از 1994 تا 2004) در مقر سازمان ملل در نیویورک بود تا آن که رئیس جمهور جدید روسیه ولادیمیر پوتین او را فراخواند تا در منصب وزیر خارجه قرار بگیرد. روابط لاوروف و پوتین نقل می‌کنند وقتی رئیس جمهور پوتین در سال 2004 به لاوروف پیشنهاد وزات خارجه را داد، لاوروف فقط یک شرط داشت: «مرخصی سالانه‌ای بدون شروط امنیتی می‌خواهم تا به سیبری سفر کنم و در آنجا با رفقا مشغول رفتینگ [قایق سواری در آبهای خروشان]شویم.» این ورزشی بود که لاوروف از سی سال پیش از آن، با آن خو گرفته بود. چیزی که خواسته بود و چیزهای بالاتر از آن برایش فراهم شد.
پوتین، بی حساب و کتاب یک دیپلمات کارکشته در سازمان ملل را برای رهبری سیاست خارجی‌اش انتخاب نکرده بود، رئیس جمهور روسیه می‌خواست تا جاپای کشورش را در مرکز تصمیم‌گیری‌های بین‌المللی مجددا محکم کند. و می‌خواست سیاست‌هایش انعکاسی جدی در تریبون‌ها داشته باشد و به این ترتیب روسیه نقش فعال جهانی‌اش را بازیابد. پوتین هم به آنچه می‌خواست با لاوروف دست یافت. در ابتدا، بسیاری اینگونه تصور می‌کردند که روابط مابین دو مسئول سابق حکومت شوروی مثل پوتین و لاوروف که هر دو شخصیت‌های قوی ای دارند، به نتیجه موفقیت آمیز نخواهد رسید و پوتین، لاوروف را تبدیل به یک «پستچی» خواهد کرد که پیام‌هایش را برای رهبران جهان ببرد. برخی‌ها هم پیش‌بینی می‌کردند بین رئیس جمهور و وزیر خارجه‌اش اینقدر مشکلات ایجاد خواهد شد که لاوروف در نهایت از این منصب کنار خواهد رفت، خصوصا که او جزو حلقه نزدیکان پوتین به حساب نمی‌آمد. ولی در مقابل، کسانی که وزیر خارجه روسیه را خوب می‌شناختند می‌گفتند که او « از آن دسته آدم‌هایی نیست که برای کارش نیاز به دستورات و تعیین جهت‌های روزانه داشته باشد، و اساسا چنین چیزی را هم نمی‌پذیرد، حتی اگر از طرف رئیس جمهور باشد.»
لاوروف در طول ده سالی که وزیر خارجه است، تبدیل به «پستچی» نشده است، بلکه برعکس، با پوتین در نفرت از قلدری آمریکا و در رد دستور دادن (از طرف هر کسی می‌خواست باشد) توافق نظر دارد، که این هم از ایمان مشترکشان به «عظمت کشور»شان بر می‌خیزد. روزنامه الأخبار لبنان نوشت: در سال 2003 دبیر کل سازمان ملل دستورالعملی صادر کرد که طبق آن سیگار کشیدن داخل ساختمان سازمان ملل ممنوع می‌شد. همه به این دستورالعمل گردن گذاشتند، الا لاوروف، سیگاریِ قهاری که رئیس هیئت دیپلماتیک دائم روسیه در سازمان ملل بود. لاوروف این تصمیم را نپذیرفت و در مصاحبه ای با رسانه‌ها گفت: «عنان می‌تواند به کارمندان خودش دستور بدهد نه به اعضای هیئت‌های دیپلماتیک». و افزود: «ساختمان سازمان ملل ملک همه کشورهای اعضاست، و دبیر کل در این قسمت چیزی بیش از مدیر این ساختمان نیست.»
این روحیه تند و تیز در برخی دیدارهای رسمی ‌و مذاکرات لاوروف هم از او بروز می‌کند، خصوصا اگر طرف مقابلش فاقد حرفه‌ای‌گری دیپلماتیک باشد. مثلا در ماه می ‌سال 2007، در کنفرانس مطبوعاتی مشترکی با او، وزیر خارجه وقت آمریکا کاندولیزا رایس خواست صحبت‌های پوتین درباره سپر دفاع موشکی آمریکا در اروپا را‌ اشتباه [و بلوف] بخواند. لاوروف سریعا بین حرف او پرید و گفت: «امیدوارم کسی مجبور به اثبات حرفش نشود» و می‌دانیم که پوتین گفته بود موشک‌های روسیه توانایی این را دارند که هر سیستم دفاع موشکی‌ای که آمریکا بسازد را نابود کنند! روابط لاوروف با کاندولیزا رایس خیلی روابط روانی نبود. روابط با هیلاری کلینتون هم در ابتدای مسئولیت او داشت خوب پیش می‌رفت که آن هم به سرعت بد شد، خصوصا در دوره اخیر بین سال‌های 2009 تا 2013. برخی دیپلمات‌ها از لاوروف نقل می‌کنند که او به کسانی که در کارشان حرفه‌ای هستند احترام می‌گذارد و کار کردن با غیرحرفه ای‌ها را «کسالت آور» می‌خواند، خصوصا در دیپلماسی. کسانی که پی‌گیر روش او هستند می‌گویند سرحالی و لطف لاوروف وقتی بروز می‌کند که مذاکره کننده‌ی مقابلش خیلی حرفه‌ای باشد و کارش را خوب بلد باشد. برخی‌ها تأکید می‌کنند که این چیزی است که در برخورد با وزیر خارجه فعلی آمریکا جان کری وجود دارد، یعنی کسی که لاوروف به رغم همه اختلافات شدیدی که در موضوع بحران سوریه دارند، هنوز هم روابط خوبی با او دارد.
کسی که صحبت‌های لاوروف و مصاحبه‌هایش را از زمان منصوب شدنش به عنوان وزیر خارجه بررسی کند می‌تواند ثبات نظر او را در مورد نقاط اساسی سیاست خارجی ملاحظه کند. اکثر پاسخ‌های او در مصاحبه‌ها مختصر و مفید است و گاهی اوقات فقط به یک کلمه اکتفا می‌کند، مثل: «کاملا»، «ابدا»، «قطعا». درباره موضوع دموکراسی و انتقاد برخی کشورهای غربی از مدل روسی دموکراسی، لاوروف به صراحت می‌گوید: «با وجود همه احترامی‌که برای اصول دموکراسی جهانی قائلیم، روسیه ترجیح می‌دهد که به جای پذیرفتن یک مسیر دیکته شده از خارج، نمونه [دموکراسی] خودش را در جهان متمدن داشته باشد. روسیه هرگز و به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی دست از [فرهنگ و] رسوم تاریخی خود برنخواهد داشت.» درباره بنیان‌های اجتماعی هم لاوروف معتقد است که «گسترش طبقه متوسط است که ثبات جامعه و وطن را تضمین می‌کند.» پیرامون موضوع هسته ای ایران هم لاوروف بارها تأکید کرده است که اساسا تهدید هسته ای ایران موضوعی حقیقی نیست: «هیچ دستگاه اطلاعاتی در جهان نتوانسته ثابت کند که ایرانی‌ها به دنبال ساخت سلاح اتمی‌اند.» کما اینکه در جای دیگر هم تأکید می‌کند: «هرگونه حمله ای به ایران، چه از طرف اسرائیلی‌ها و چه از طرف کسان دیگر، یک ‌اشتباه بسیار بزرگ است و امیدوارم این‌اشتباه بسیار بزرگ هرگز رخ ندهد.»
درباره دخالت نظامی‌ ناتو در لیبی (سال 2011) لاوروف می‌گفت که «کشورهای غربی می‌خواهند در یک درگیری داخلی، به نفع یکی از طرف‌ها دخالت نظامی ‌بکنند، و این تعداد قربانیان را افزایش خواهد داد.» لاوروف که پس از کشته شدن قذافی خواستار انجام تحقیقی درباره کشته شدن او شده بود همچنین می‌گفت: «دخالت نیروهای ناتو در لیبی تعداد قربانیان غیرنظامی‌را افزایش داد.»
و از پاییز سال 2011 لاوروف اعلام کرد که او «هرگز نمی‌پذیرد که سوریه تبدیل به لیبی دوم شود.» و در همین مصاحبه اخیرش با واشنگتن پست هم تأکید کرده است که «روسیه همچنان اعتقاد دارد که شورشیان مسلح سوری بوده اند که حمله شیمیایی غوطه شرقیه در آگوست 2013 را انجام داده اند» و «ما مستندات و دلایل زیادی برای اثبات این حرف داریم. من این دلایل و مستندات را به همتای آمریکایی‌ام جان کری هم تحویل داده‌ام. این استنادات در تحقیقات روزنامه‌نگاران هم وجود دارد و در اینترنت هم پخش شده است.» در هر حال در موضوع مهم این روزها یعنی موضوع سوریه، لاوروف از سال 2011 مدام تأکید می‌کند: «آنچه برای ما اهمیت اساسی دارد این است که سوریه و خاک سوریه یکپارچه باقی بماند، در کنار حفظ سیادت و سکولاریسم و استقلالش، و تضمین حقوق همه گروه‌هایی که در آن زندگی می‌کنند.»
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت